1443-93

وقتی پسر یکی یدونه بدنیا آمد!

1443-95

یک عمری دختران عموی من زجر کشیدند و غصه خوردند، چون پدرشان عاشق پسر بوده و مادرشان 6 تا دختر بدنیا آورد! کاری نداریم که این دخترهای معصوم و زحمتکش همیشه از بهترین ها بودند، در درس همیشه اول و موفق، در انتخاب شوهر، نمونه و در احترام وکمک به پدر و مادر استثنایی بودند ولی هیچوقت قدر خوبی ها و زحمت هایشان را کسی ندانست تا عمویم صاحب پسر شد.بله چشمتان روز بد نبیند که این پسر یکی یکدونه چه بلایی سر عمو و زن عمویم آورد. آنقدر پرونده شکایت درست کرد، سر از باند مواد مخدر و گنگ مدرسه در آورد و اسلحه با خود به خانه آورد و پولها و جواهرات پدر و مادر را بزور گرفت که بالاخره عمویم اعتراف کرد قدر فرزندان دخترش را ندانسته و شاید نفرین آنها سبب چنین عاقبتی شده و به همین جهت اینروزها مرتب درحال دلجویی و تلافی محبت دختران ونفرین به جان پسر یکی یکدونه اش می باشد.
سوسن – ک – نیویورک

چون زلزله بزرگ میاد!!

1443-94

شوهرمن وقتی درایران که بودیم چیزی به کسی نمی رساند، وقتی به خارج هم آمدیم، همه ما از دست خسیس بازیهایش به تنگ آمده بودیم تا زلزله بزرگ چندین سال پیش در لوس آنجلس آمد و کلی خانه و ماشین واثاثیه از بین رفت.
حالا در تمام این چند سال واحتمالا در سالهای آینده، شوهر بنده بهانه دارد که نباید خانه خرید، اثاثیه نو خرید، ماشین نو خرید، چون زلزله بزرگه در راه است!
به شوهرم میگویم مرد حسابی اگر چنین زلزله هایی در کار بود که این همه مردم خانه و ماشین و اثاثیه نو نمیخریدند و برای آینده در لوس آنجلس سرمایه گذاری نمی کردند؟ میگوید آنها از طایفه بی خبران هستند! درحالیکه من عقیده دارم امثال شوهر من از طایفه بی خبران هستند.
زهره- ح- لوس آنجلس