1573-77

زن فقط زن ایرانی!

1573-78

آقایی در یک فروشگاه بزرگ امریکایی راه میرفت و قربون صدقه زنش میرفت! من که حیرت زده او را از دور نگاه میکردم جلو رفته و یواشکی گفتم چرا اینقدر شعار میدهی؟! آقای ایرانی گفت چرا ندهم؟! برادرم زن آلمانی دارد و بعد از چهار تا بچه، خانم فیلش یاد هندوستان کرد و رفت و بعد هم نامه نوشت شاید روزی برگردم! برادر زنم همسر اسپانیایی دارد، یک شب برسر موضوعی حرفشان میشود برادران خانم با اسلحه به جان او افتاده و برادرزنم از ترس از امریکا هم گریخت!
دوست قدیمی ام زن امریکایی دارد، چندی قبل بر سر مسئله ای کارشان به دعوا و سوکشی انجامید و خانم بالاخره دوستم را پشت میله های زندان انداخت و بعد تقاضای طلاق کرد!
گفتم ولی من بعضی ایرانیان را می شناسم که همسران وفادار و خوب غیر ایرانی دارند و خوشبختند! گفت داشتن زن خوب امریکایی و اروپائی شرکت در یک لاتاری است و مطمئن باش من و شما چنین شانسی نداریم، آن دوستان خوش شانسی که شما می گوئید اگر بلیط لاتاری هم بخرند یک میلیون می برند!
هنوز حرفم تمام نشده بود که آقا دوباره شروع کرد: ناهید جان قربون قدت برم! چقدر شما زنهای ایرانی با معرفت هستید، چقدر صفا ووفا دارید، چقدر انسان هستید…! و در همین لحظه دوست دیگرم گفت از اینکه زن ایرانی چنین خصوصیاتی دارد شکی نیست ولی فکر می کنم طرف هم گناه بزرگی کرده و بخاطر عذاب وجدان دارد خودش را سبک می کند!
کورش- نیویورک

همه مردها زیرابرو بر میدارند!

1573-79

داشتم تلویزیونهای ایرانی را تماشا میکردم ناگهان متوجه یک مورد تازه وعجیب شدم، آنهم این بود که 99 درصد از مردهای گوینده هموطن زیرابروهای خود را برداشته بودند! خوب که توجه کردم دیدم حتی بعضی ها چنان ابروها را کمانی کرده و ترو تمیز و شکل داده که دست گویندان زن را هم از پشت بسته اند!
همسرم کنارم نشسته بود و از من سئوال کرد چه اتفاقی افتاده که این چنین به تلویزیون خیره شده ام، ماجرا را برایش گفتم، او توضیح داد که این مسئله طبیعی است، مردها باید کمی به ابروهای خود برسند تا از آن حالت ابروهای شیطانی خارج شوند! گفتم آخه بعضی ها کار را به جای باریکی کشیده اند! گفت چطور؟ گفتم مثلا به این گوینده نگاه کن حتی ابروهایش از تو هم شکیل تر است! زنم گفت تو از قافله خیلی عقبی اگر با من به آرایشگاههای زنانه بیایی خیلی از مردهای ایرانی را نشانت میدهم که برای سائیدن ناخن، برای مانیکور به رنگ طبیعی ناخن، برای فیشال، برای ماساژ صورت و گردن، برای فر دادن موها، برای برداشتن موهای درون گوش وبینی وغیره می آیند و هیچگونه ناراحتی هم از این بابت ندارند!
گفتم نظر تو بعنوان یک زن چیست؟ گفت بعضی از موارد را می پسندم و خیلی از موارد را رد می کنم! گفتم براستی با زیرابرو موافقی؟! گفت بله … گفتم پس لطفا زیر ابرویم را بردار! گفت برو خجالت بکش … از تو دیگر گذشته!
ابی- لوس آنجلس

دعوای زنانه در دیسکو!

1573-80

رفته بودم به یک دیسکوی ایرانی، ناگهان در نیمه های رقص شاهد یک زدو خورد جانانه میان دو خانم شدم! ماجرا از آن قرار بود که آقا پنهانی با دختر همسایه به دیسکو آمده و درحال رقص بود که یکی از پسرهای همسایه از راه میرسد و تقاضای رقص می کند، دختر طفلک دل شکسته پس میزند، او هم به خانه آقا زنگ زده وهمسرش را خبر می کند و آن صحنه زدوخورد بوجود می آید.
جالب ترین نکته این بود که دو سه تا آقا دور آن خانم را گرفته و می گفتند حالا طوری نشده شما هم بیا با ما برقص! آقا هم به غیرتش برخورده به جان آن دو سه تا افتاد و خود حدس بزنید چه پیش آمد!
درکوران بزن بزن پلیس آمد، عده ای را با خود برد و در این میان خوشبختانه خانم دل شکسته را دوستان از گوشه ای فراری دادند و شوهرش را به دو اتهام بردند چراکه هم دختره حالا شاکی بود- چون که دندانش شکسته بود! و هم سه تا جوان شکایت داشتند که آقا غیرتی شده آنها را کتک زده بود!
با خودم گفتم یعنی یک رقص به این دردسرها می ارزید؟! بعد بیاد جنس خودم یعنی مردها افتادم و گفتم اصولا ما موجودات دردسرساز و تنوع طلبی هستیم و حق مان نیز همین دردسرهاست!!
بیژن- لوس آنجلس