1463-12

1463-3

1463-4

«رامش» خواننده محبوبی است که سالهاست روی صحنه نخوانده، سالهاست آلبوم جدیدی به بازار نداده ولی همچنان در دل دوستداران خود در سراسر جهان جای دارد.
وقتی به آهنگ و ترانه پراحساسی که همکار قدیمی مجله جوانان فرامرز قاسمی ساخته و به او تقدیم کرده نظرمی اندازیم و به چنان احساسی عمیقا نگاه می کنیم. وقتی یک خواننده جوان در دبی، ترانه های قدیمی رامش را بهم می آمیزد و در لابلای آنها، از رامش صدا مخملی می خواهد دوباره به صحنه برگردد و به گستره این عشق بی پایان دوستدارانش از نوجوان تا جوان، میانسال و بزرگسال پی می بریم.
وقتی از رامش می پرسم واقعا چرا نمی خوانی؟ می گوید نخواندن من ابتدا اعتراض بود به صدای قدغن زنان در ایران، صدای قدغن خوانندگان زن در سرزمینم، که حتی اجازه خواندن و فریاد درون خود را به گوش ها رساندن هم نداشتند بعد کم کم این اعتراض یک عادت شد و با من سالها ماند. حالا به نخواندن عادت دارم، ولی اگر روزی دوباره به ایران بازگشتیم، از ته دل برای همه مردم می خوانم.

1463-5

• می گویم خوشبختانه دو سه آلبوم خوب به بازار دادی، که خیلی ها انتظار داشتند ادامه پیدا کند.
می گوید: «جهان سوم» را خواندم، که کاملا کار متفاوتی بود، بعد آلبوم مولانا را با آثاری از فرزین فرهادی وهمکاری داریوش وفرامرز اصلانی خواندم، که خیلی مورد استقبال قرار گرفت. ولی احساس کردم موسیقی روز به سوی تجارت میرود و من هم اهل تجارت نبودم.
• آیا می دانی که نوجوانان و جوانان داخل ایران، با چه اشتیاقی تو را دنبال می کنند، با آهنگهای قدیمی ات خاطره می سازند و برایت سایت ها وفیس بوک های مختلفی ساخته اند؟
– خوشحالی من همین هاست، اینکه گاه در روز دهها پیام از سوی همان نسل جوان دریافت می کنم، گاه تلفنی با آنها حرف میزنم، درباره همه چیز حرف می زنیم، سیاست روز، هنر روز، سینما و تاتر و تلویزیون وموسیقی امروز ایران، از اینکه می بینند من درباره هنر داخل بسیار میدانم، همه فعالیت هایشان را دنبال می کنم، هیجان زده میشوند من سالها با موسیقی و آوازهای دلکش، پوران و حمیرا زندگی کردم، بعد به صدای ستار؛ معین و هلن دل بستم و بمرور با موسیقی درون آشنا شدم، صدای دلنشین و گرم محمد اصفهانی را شنیدم، به ترانه های مازیار فلاحی و احسان خواجه امیری گوش دادم، در کارهایشان نبوغ را دیدم، تفاوت و تعالی را دیدم، من درباره ترانه ها و پیام های این آثار با بچه های درون بحث می کنم و خسته نمی شوم.
من سالهاست با سریال ها و فیلم های داخل ایران زندگی می کنم، وقتی فیلم «هیس! دخترها…» ساخته پوران درخشنده را می بینم، وقتی کارهای داریوش مهرجویی را تماشا می کنم، وقتی «من مادر هستم» باران کوثری را می بینم در آنها غرق می شوم. گلشیفته فراهانی را بخاطر هنرش و جسارت اش دوست دارم، در نسل جدید سینما، تلویزیون و موزیک، تحول بزرگی بوجود آمده است کارهای مهران مدیری را با آن طنز زیبا و نیشدارش می بینم، کارهای اصغر فرهادی را می بینم، از دیدن او بر بلندای صحنه اسکار با همه وجود شاد می شوم.

1463-7

1463-8

1463-9

• شنیدیم هنرمندان جوان داخل ایران، با تو در تماس هستند، برایت آثاری خلق می کنند.
– از اینکه این جوانان هنرمند، هنوز با مهر فراوان مرا دنبال می کنند آهنگهای مرا می خوانند، صمیمانه خوشحال میشوم، یکی از آنها بنام طناز در دبی، آهنگهای مرا بهم پیوسته و با کمک پدر هنرمندش، یک اثر تازه بوجود آورده، درلابلای آن حرفها و پیام هایی را اضافه کرده، که درواقع مرا به خواندن دوباره و به صحنه آمدن دعوت می کند، صدایش را پسندیدم گرم، صمیمی بود، از تلویزیون پارس هم پخش شد. با فرامرز قاسمی که با همه احساس خود، آهنگ و ترانه ای برایم ساخت که مرا منقلب کرد، اینها سبب انرژی و حرکت در من میشود، و سپاس فراوان از آنها دارم.
• به موسیقی بین المللی هم گوش می کنی؟
– من عاشق صدای ویتنی هیوستون و سلین دیان هستم، ماجرای مرگ ویتنی مرا خیلی آزرد، او یک صدای طلایی داشت .
• می پرسم روزها چه می کنی؟
– می گوید: پیاده روی می کنم، با دوستان نزدیکم ارتباط صمیمی دارم، با دوستداران خوبم از ایران و دیگر نقاط در تماس هستم، به موسیقی گوش میدهم، ولی مهمترین کار روزانه ام اینکه درکنار مادرم می مانم با او حرف میزنم، مراقبش هستم، او نقطه اتکای من به زندگی شده است.

1463-10