1363-102

1363-103

گفت میخواهم از همسرم جدا شوم چون از دود سیگار او به تنگ آمده ام. زمانی که او را دیدم دختر جوانی بودکه می گفت گاه بگاه زمانی که با دوستان وقت می گذراند پُکی به سیگار می زند. پیش از ازدواج با او شرط ترک سیگار را در درجه یکم توافق قرار داده بودم. قول داده بودکه ترک کند. پس از ازدواج کوشش کرد که سیگار نکشد ولی درگروه دوستان معتاد عنان اختیار از دست داد و به جمع آنان پیوست. هفت سال است که با هم زندگی می کنیم و او اعتیاد به روزی یکی دو سیگار را به روزی دو بسته سیگار افزایش داده است. تمام لباسهای من واو پر از دود سیگار است. نسبت به این دود حساسم. سرم درد می گیرد. وقتی با چنان«بوئی» بسوی من می آید تحمل لمس کردنش را ندارم. شاید بگوئید بهانه جویی می کنم. دوستش دارم. یک دختر کوچک داریم که ادعا دارد عاشق اوست ولی به این بچه رحم نمی کند. تازه اصرار دارد صاحب فرزند دیگری بشویم ولی می ترسم این بچه ها در دود سیگار بیمار شوند. ظاهرا از بچه ها دور میشود و سیگار میکشد ولی خانه ما با این دود آغشته است. می ترسم خودش به سرطان مبتلی شود. مادرش با همین بیماری مرد. پدرش در شصت سالگی بعلت کشیدن سیگار سکته کرد. وضع نامشخص دارم و نمیدانم چگونه همسرم را نجات دهم. اگر او سیگار کشیدن را ترک نکند چاره ای جز جدایی ندارم.او باید یا مرا و یا سیگار را انتخاب کند و….!
ترک اعتیاد به سیگار از دشوارترین رهائی از وابستگی است. پرسش این است که آیا سیگار کشیدن فقط برای تفریح  ولذت بردن از معاشرت است یا پیش زمینه های روانی سبب میشود که افراد به سیگار روی آورند. در گزارش های پژوهشی در زمینه اعتیاد به سیگار دیده شده است که این وابستگی اغلب با دشواریهای دیگر همراه است. معمولا این معتادان بین شصت تا هشتاد درصد از مواد و یا الکل نیز سوءاستفاده می کنند. بین چهل و چهار تا شصت درصد از افسردگی ژرف رنج می برند و تا پنجاه وپنج درصد آنان دارای اضطراب شدید هستند اگربه رفتار وگفتار این افراد نگاه دقیق داشته باشید زمینه های افسردگی و اضطراب را بخوبی تشخیص می دهید. لازم نیست که روانشناس باشید. بیمارانی که به اسکیزوفرنیا مبتلی هستند اغلب سیگار هم می کشند(بین شصت و پنج تا هشتاد وهشت درصد). متاسفانه بیماران دو قطبی (بای پولار) ها که تغییرات روانی شدید از خود نشان میدهند ضمن وابستگی به نیکوتین از اعتیاد به الکل هم رنج می برند و بسیاری از آنان پیش از آنکه نیکوتین سیگار آنها را از پای در آورد بعلت بیماری های ناشی از مصرف الکل از بین میروند.
پرسش این است که ترک این اعتیاد چه پیامدهایی بدنبال دارد؟ کسی که سالها هر روز یک یا دو پاکت سیگار کشیده است اگر تصمیم به ترک اعتیاد بگیرد چه حالاتی را تجربه می کند؟ پاسخ این است که نخستین نشانه آن بیقراری و یا افسردگی است. فرد احساس می کند چیزی را گم کرده است. در هفته های اول حالت بیخوابی شبانه را تجربه می کند. تحریک پذیر میشود. به اندک حرف ناملایمی از جا در می رود. احساس محرومیت شدید و یاخشم بی مهار دارد. مضطرب است و نمی تواند متمرکز شود. اگر از او بپرسند درکار روزانه ات چه تغییری پیش آمده است؟ میگوید نمی تواند تمرکز داشته باشد. حتی ممکن است بهمین دلیل مرتکب اشتباه بشود. یکیاره می بیند که معتاد دیروز که ظاهرا بهمه ی امور کار خود تسلط داشت در بیقراری شدید بسر می برد. بی حوصله است و تحمل هیچ پندی را ندارد. در بعضی از موارد کاهش ضربان قلب هم دیده میشود و درهمان روزهای اول اشتهایش افزایش می یابد.
بهمین دلایل بانویی که سالهاست روزی دو بسته سیگار می کشد احتمالا نیاز به توجه ویژه برای ترک سیگار دارد. بهتر است که وضع جسمانی او و بطور کلی آسیبی که به او رسیده است مورد توجه قرار گیرد. پزشک درمانگر او می تواند این ارزیابی را با روانشناسانی که در این زمینه تخصص دارند در میان بگذارد تا یک تیم هماهنگ در پیروزی معتاد به ترک اعتیاد همکاری کنند. از سوی دیگر هماهنگی و پاسخ افراد خانواده به نحوه برخورد با معتاد بسیار اهمیت دارد. روانشناسان خانواده کوشائی براین دارند که همسان با تغییر فرد معتاد خانواده او را برای پذیرفتن فرد جدید که معتاد نیست آماده سازند. هر روز گذشته را برخ او نکشند. بیقراری های او را با زخم زبان سرکوب نکنند. همدلی را اساس رابطه با او قرار دهند و به معتاد بفهمانند که آنچه او انجام میدهد مهم است. سلامتی او چقدر برای اعضاء خانواده اهمیت دارد. فرزندان او چقدر خوشحالند که مادر ویا پدرشان را از دست نمی دهند.
نخستین شرط ترک سیگار «تصمیم» است و اینکه آدمی انگیزه ترک اعتیاد را بدرستی احساس کرده باشد. شما اگر از صد سیگاری بپرسید که آیا دوست دارد سیگار را ترک کند یا نه؟ بین هشتاد تا نود درصد می گویند میخواهیم ترک کنیم ولی وقتی گفت وگو را به آنجا میرسانید که :خوب! برنامه ی ترک را ازین لحظه می توانیم آغاز کنیم یعنی از این لحظه تا چهار هفته دیگر هر وقت که درخود ایجاد آمادگی کامل احساس میکنی آیا حاضربه ترک خواهی شد؟ در حدود بیست درصد آنان به این تصمیم  پاسخ مثبت می دهند وقتی پاسخ مثبت را شنیدید بهتر است که با معتاد همدلی کنید و به او نگوئید تا بحال صد بار قول داده ولی عمل نکرده ای. توانائی را در او تقویت کنید. بگذارید متخصص ترک سیگار راههای ترک را با او درمیان بگذارد.پزشکانی که در کار ترک سیگار تخصص دارند معمولا آنرا براساس ارزیابی از سن و سالهای اعتیاد و میزان آسیب های او با روشهای گوناگون درمان می کنند. آنچه درسالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است «شانتیکس» است. این دارو باید زیرنظر پزشک مصرف شود. راههای دیگری هم پیشنهاد شده است که بتواند بجای نیکوتین عمل کند. مثل کاربرد آدامس یا داروهای چسبنده به بدن (پچ) و یا اسپری های بینی که کمتر بکار برده میشود. بخش دیگر این درمانها سودجویی از داروهای ضد افسردگی و ترکیبات وابسته به آن است مثل «ول بوترین» و (زای پن)که هر یک نتایج مثبت چند درصدی داشته اند.اما روان درمانی و گروه درمانی نیز برای ایجاد انگیزه ترک و یاری رسانی به آنها که ترک کرده اند بسیار موثر بوده است. زمانی که روشهای پزشکی با روانشناسی توام میشود بهترین نتیجه بدست می آید.

1363-104

یک گزارش پژوهشی در مورد تاثیرات روشهای کاربردی برای ترک اعتیاد نشان میدهد که بیشترین نتیجه ازکاربرد شانتیکس بدست آمده است.بین شصت تا هفتاد درصد با کاربرد این دارو موفق به ترک سیگار شده اند ولی میخواهم توجه داشته باشید که درگزارش دیگری خوانده بودم که کمی بالاتر از چهل درصد تاثیر مثبت داشته است. در همان پژوهش گفته شده است که (زای پن) پانزده درصد به معتادان یاری رسانیده است.
نکته قابل توجه این است که وقتی به معتادان «پلاسه بو» یعنی چیزی که شبیه دارو ساخته میشود ولی جز خمیر معمولی چیز دیگری نیست، داده شود می تواند بین سه تا شش درصد به ترک اعتیاد یاری برساند. زمانی که درمانگران به معتادان پیشنهاد ترک اعتیاد داده اند پنج درصد معتادان پذیرفته اند.
از سوی دیگر دو تا سه درصد معتادان بدون دخالت دیگران خود بخود تصمیم به ترک اعتیاد گرفته اند. در جمع کل می بینیم که تصمیم فرد تا چه اندازه در ترک اعتیاد حائز اهمیت است.
تمام روش های پزشکی کوشائی بر این دارد که شبکه ارتباطی مغز پس از مصرف دارو این احساس را در فرد بوجود آورده که او «سیگارکشیده است» و درواقع نیاز ندارد که سیگار دیگری روشن کند. درحالیکه روشهای روانی میخواهند در فرد انگیزه ترک سیگاربقدری قوی شودکه او خود داوطلب ترک بشود و توانایی آنرا پیدا کند که آن حالات بیقراری و احتمالا اضطراب چند روزه را بگذراند و اگر احساس ناتوانی در او پیدا شد از روشهای پزشکی  کمک بخواهد. دشواری در کاربرد داروها این است که دیده میشود افراد پس از ترک سیگار وعدم استفاده از دارو پس از مدتی یکدیگر را می بینند بعلت شرطی بودن در شرایط پیشین ناگهان تسلیم اولین پک به سیگاری  که از دوستی به او تعارف شده است می شوند.
افزون بر آنچه گفته شد روشهای دیگری هم مثل بلع شدید و پیاپی نیکوتین در بعضی از موارد بوسیله پزشکان تجویز شده است که فکر می کنم کاربرد چنین روشی نیاز به تخصص ویژه دارد و با پیشنهاد هرپزشکی نمی توان آنرا تجویزکرد.
آقایی که از همسر خود شکایت داشت و می اندیشید که تنها راه درمان ترک سیگار جدایی از همسر است پس از آگاهی از این همه روش برای یاری رسانی به بانوئی که مورد عشق و علاقه اوست می خواست اطمینان پیدا کند که چه روشی را در مورد همسرخود بکار برد؟ پاسخ من آن بود که برای چنین تصمیمی باید با پزشک متخصص در این باره گفت وگو کند. از سوی دیگر در شهری که زندگی می کند بهتر است که درجمع کل ارتباط او با همسرش از نقطه نظر یک روانشناس مورد ارزیابی قرار گیرد. زیرا بانویی که پیش از ازدواج روزی دو سه سیگار می کشید چگونه پس از ازدواج و بدلیل چه شرایطی به آن درجه اضطراب و افسردگی رسیده است که اعتیاد خود را تا دو بسته در روز بالا برده است؟ آیا احساس عاشقانه ای که بیان شده است واقعیت های رفتاری خود را در بر دارد؟ یا این عدم هماهنگی است که آنقدر نگرانی را افزایش داده است که بانویی به اشتباه راه خود درمانی در پیش گرفته و به آسیب رسانی خود پرداخته است؟