1574-73

آسیب شناسی رمان نویسی در گفتگو با معروفترین نویسنده ایران؛
با پشت میز نشستن و کلاس رفتن کسی نویسنده نمی شود

1574-75

1574-74

1574-82

1574-76

بعد از مدتها سکوت خالق و نویسنده رمان شب ایرانی از ایده هایش دفاع میکند،نویسنده ای که راز موفقتیش را پرداختن به سوژه‌های واقعی می‌داند.
ر- اعتمادی قفل سکوتش را میشکند و لب به سخن می گشاید،می گوید عمر رمانهای سیاسی کوتاه است و در این بین نویسنده ای موفق است که راه و روش فراجناحی عمل کردن را بداند.
اعتمادی در گفتگو با خبرنگار سرویس ادبیات و کتاب خبرگزاری برنا می گوید: سقف یک رمان نویس باید فراتر از دسته ها و جناحها قرار بگیرد،وی از چهار رمان جدیدش می گوید که مدتهاست در بها و تابستان و پائیز به خواب زمستانی رفته اند و اینکه برای تبدیل شدن به یک نویسنده معروف باید دوره عشق به نوشتن دید در غیر اینصورت با پشت میز نشستن و دوره های آکادمیک دیدن نویسنده معروف به دنیا نخواهد آمد.

***

• از دیدگاه شما که پنجاه سال است رمان می نویسید و تا آنجا که می دانم بیش از چهل رمان پرفروش و پرطرفدار نوشته اید؛ رمان چیست و چگونه تعریف می‌شود؟
– بطور خلاصه رمان اثریست مکتوب که حاصل تجربه و مشاهده و یا تخیل آمیخته با واقعیت یک نویسنده است و در قالبی هنرمندانه، جذاب، اثر گذار و سرگرم کننده بیان می شود و در ارزش گذاری حوادث متن، در نهایت خوبی بر بدی چیره می گردد.
• جایگاه رمان در ادبیات امروز جهان را چگونه ارزیابی می کنید؟
– زمانی رمان و نویسنده رمان به نوعی جاودانگی می رسیدند، نویسندگانی چون تولستوی، ویکتور هوگو، ژید، سارتر، بالزاک، همینگوی از دید خوانندگان آثارشان را جاودانه می نوشتند. زندگی این دسته از نویسندگان در تمام ابعاد، نمونه و الگو بود و کتاب هایشان، اما امروز و در جهان قرن 21 چه بخواهیم و چه نخواهیم این بازار نشر است که تکلیف نویسنده و اثرش را روشن می کند. برداشت از رمان در عصر جدید دیگر نه خیال جاودانگی دارد و نه فناپذیری، رمان مثل همه پدیده های زندگی امروزی تابع قانون عرضه و تقاضا است. رمان چاپ می شود در کتاب فروشی ها و یا در فضای مجازی قرار می گیرد و بعد از زمانی که نه جاودانه است ونه فناناپذیر، به طرز بی رحمانه ای حذف می شود و جای خود را به اثر دیگری می سپارد. این قانون عرضه و تقاضا شامل، ترانه و آهنگ، فیلم و همه ابعاد هنری هم می شود.
• چه شد که این تغییر و تحول روی داد؟
– واضح است آهنگ زندگی تند شده است، زمانی سرعت اتومبیل حداکثر 80 کیلومتر در ساعت بود، حالا سرعت به 300 کیلومتر هم رسیده، زمان برنامه ریزی های بلند مدت در زمینه های هنری گذاشته، به ویژه در فضای آزاد امروزی مردم بیشتر به حال توجه دارند به همین دلیل نوآوری ها به عرصه هنر هم چندان ماندگار نیست.
• آیا رمان امروز دانش و یا اندیشه ای را به خواننده خود منتقل می کند؟می خواهم بگویم رسالتش را همچنان درست به دوش می‌کشد؟
– در گذشته نویسنده باید حتما یک فیلسوف می بود، معلم و مربی بود، در نقش جامعه شناس و روان شناس ظاهر می شد امروز رمان گزارش تجربیات و مشاهدات نویسنده است. رمان نویس دیگر فیلسوف و معلم و مربی نیست، این وظیفه را حالا مدرسین فلسفه و جامعه شناس در روانشناسی بر عهده دارند و کتاب های تخصصی آن هاست که مستقیما به خواننده خود آگاهی می دهد.
• نویسنده رمان چه وظیفه ای دارد منظورم این است آثارش باید از چه کیفیتی برخوردار باشد؟
– نویسنده رمان همان طور که گفتم گزارشگر است، آیینه ای دارد که در متن آیینه چهره اجتماع را به اجتماع بازتاب می دهد، تنها کاری که رمان نویس در اثر خود انجام می دهد ارزش گذاری خوبی ها، نیکی ها و تمییزشان از بدی هاست. او نقاط مثبت و منفی زندگی جامعه را پیش چشمان مخاطبانش می آورد به گونه ای که مخاطبش بدون امرو نهی و بی باید و نباید ها از زیبایی های رمان به وجد بیاید و از زشتی ها رو بر گرداند. بدون تصویر زشتی ها ارزش زیبایی ها هرگز برملا نمی شود.
• آیا برای نویسنده شدن باید کلاس های خاصی گذرانده شود؟
– به ندرت می‌توان منتظر ظهور یک نویسنده معروف از میان فارغ التحصیلان آکادمیک بود، دلیلش هم روشن است، نویسندگی یک عشق است و تا آنجا که می دانم روز داستان دقیقا روز جهانی عشق است. کمتر نویسنده ای می بینید که در این گونه کلاس ها دوره ای گذرانده باشد مگر دوره عشق به نویسندگی.
• بعضی از نویسندگان رمان در کشور ما بیشتر سیاسی نویسی می‌کنند نظرتان درباره این سبک داستان نویسی چیست؟
– البته رمان های سیاسی هم در دسته خود قابل ارزیابی است اما یادتان باشد که رمان های سیاسی عمر کوتاهی دارند، به محض آن که آن مسئله سیاسی از صحنه سیاست یک ملت خارج شد، آن رمان هم از صحنه خارج می شود. در کشور ما متاسفانه رمان نویسی به سبک امروز، با تحولات سیاسی همراه شد و این نوع رمان نویسی خیلی سریع جا افتاد و نویسندگانش از طریق تبلیغات حزبی به شهرت و معروفیت رسیدند اما امروز از نویسندگان آن دوره هیچ خبری نیست. احزاب چپ به خصوص بین سال های 20 تا 30، روی آثار نویسندگان موافق آرای خود سرمایه گذاری تبلیغاتی گسترده ای کردند، هنوز هم بعضی نویسندگان جوان ما تحت تأثیر آن نوع نویسندگی رفتار انواع ایدئولوژی ها هستند و استعداد خود را هدر می دهند. نویسنده باید فراجناحی باشد تا بماند.
• خود شما هیچوقت در نوشتن تمایلی به ایدئولوژی های روز نداشته اید؟
– من فقط رمان می نویسم. رمان به معنای واقعی پذیرفته شده است. در کار خلق رمان هایم به هیچ ایدئولوژی و هیچ جناحی نظر نداشته ام. بر این باورم که یک نویسنده رمان باید فراتر از ایدئولوژی ها و دسته بندی ها بایستد، در غیر این صورت می شود نویسنده یک جناح خاص و مثلا چه در سطح جهان و چه در کشور خودمان نویسندگانی از این پس آثارشان عمر کوتاهی دارند. در کشور خودمان و در این سال ها نویسندگانی داشتیم صاحب ایدئولوژی که در دوره ای روزی هزار نسخه رمان هایشان خریداری می شد اما حالا به ندرت روزی چند نسخه کتاب هایشان فروش می رود.
• برگردیم به آثار خودتان. رمان های شما چه ویژگی هائی دارد؟ به هنگام نوشتن چه مشخصه هائی پیش رویتان دارید؟ آیا بر اساس تخیل مینویسید یا واقعیات؟
– من از انتشار اولین داستانهایم عادت داشتم و دارم که سورژه هایم واقعی و حقیقی باشد. شاید چون اولین و آخرین شغلم روزنامه نویسی بوده و یک روزنامه نویس از دیده هایش گزارش می کند. من هم عادت کردم آن چه می بینم بنویسم، من مانند بسیاری از نویسندگان اروپائی و آمریکایی در جستجوی سوژه های داستانم در داخل و خارج کشور سفر کرده و می کنم، با قهرمان داستان هایم ماه ها می نشینم و زندگیشان را از زبان خودشان می شنوم و این واقع گرائی سبب شده است که اغلب خود آدم هائی که با سبک و سیاق نویسندگی من آشنا هستند و فکر می کنند حوادث زندگی شان می تواند دستمایه داستانی بشود، به دیدنم می آیند و سرگذشت شان را برایم تعریف می کنند. رمانی دارم به نام ساکن محله غم که پیش از انقلاب اسلامی که برای نوشتن آن رمان، دو ماه با همه خطراتی که داشت در محله بدنام آمد و رفت داشتم تا بتوانم واقعیت ماجرا را روی کاغذ بیاورم. یا برای نوشتن داستان شب ایرانی به کشور آلمان محل وقوع داستان سفر کردم.
• اخیراً رمان تازه ای از شما چاپ نشده و بعضی رمان های مشهور شما هم در بازار نیست، چرا؟
– من هم شبیه بعضی نویسندگان به نوعی با ممیزی کتاب دچار چالش هستم، من البته مشکلی ندارم، ظاهراً و اخیراً آن ها با آثارم مشکل دارند. من یک رمان نویس حرفه ای هستم. زندگی من هم از همین راه می گذرد، شرایط و مقررات ویژه گرفتن مجوز را می دانم و هرگز به قول امروزی ها، از خط قرمز اخلاقیات عبور نمی کنم، آثار من در اصل رمان نویسی مرسوم جهانی است. اگر بخواهیم با رمان نویسی امروزی حرکت کنیم، رمان های من می تواند نمونه ای از آن باشد، در یک دوره نسبتاً طولانی بعد از انقلاب، کتاب های من مانند بسیاری دیگر از آثار نویسندگان مجوز نمی گرفت ولی در بازار سیاه بدون موافقت ناشر و خود من بطور گسترده ای چاپ می شد. سرانجام جامعه در سطوح مختلف از جمله در زمینه ادبیات داستانی به آرامش رسید، اکثریت رمان های قبل از انقلاب من، اجازه چاپ گرفت، تعدادی هم رمان های تازه نوشتم نظیر عالیجناب عشق، نسل عاشقان، آبی عشق و … که اغلب دهها بار تجدید چاپ شدند. عالیجناب عشق در تیراژهای بسیار بالا تا این لحظه به چاپ پانزدهم رسیده، بقیه که حدود دوازده رمان جدید را شامل می شود به همین صورت تجدید چاپ شده است.

زمانی نویسنده رمان باید فیلسوف هم بود،

 اما امروز نویسنده تنها گزارشگر مشاهدات  و تجربیات اجتماعی خویش است

• حتماً به همین دلیل شما را عالیجناب عشق صدا می زنند؟
– این مردم هستند که نویسنده ای را انتخاب و صفاتی هم به او نسبت می دهند.
• ولی مشکل چاپ آثارتان کجاست؟
– رمان های قدیم و جدیدم با مجوز رسمی چاپ می شد ولی از سه چهار سال پیش مشکلاتی بروز کرد، رمان هایی که مجوز داشتند مانع از چاپ مجددش شدند و چهار رمان جدیدی هم که به وزارت ارشاد رفته گرفتار خواب زمستانی شده.
• آیا در تغییر و تحول جدید و دولت یازدهم باز هم مشکل دارید؟
– متاسفانه بله؛ رمان های جدیدم همچنان بی جواب مانده، حتی رمان هائی که قبلاً مجوز گرفته اند هم اجازه تجدید چاپ نگرفته اند.
• مثلا؟
– به عنوان مثال از رمان شب ایرانی را یاد می کنم. این رمان که مورد تحسین پدر رمان نویسی ایران مرحوم محمدعلی جمالزاده قرار گرفته و مجوز ارشاد داشتند و در سال های اخیر بارها تجدید چاپ شده، در بررسی جدید به لیست غیر مجازها وارد شده است.
• چه دلیلی برای این اقدام اعلام شد؟
– ظاهراً گفته اند یکی از چهره های منفی داستان با پسری روابط دوستانه برقرار کرده است. این رمان را پیش از انقلاب نوشتم، در آن زمان دختران و پسران ایرانی برای ادامه تحصیل بیشتر به اروپا می رفتند، اروپای آن زمان دچار افراط و تفریط هایی در شئون مختلف زندگی شده بود، هیپی گری از آن جمله بود، بعضی از دختران ایرانی خیلی زود جذب این گونه مکاتب می شدند، در این شرایط بود که خبری در یک نشریه آلمانی چاپ شد که یک پسر آلمانی به خاطر یک دختر ایرانی خودکشی کرده. من علاقمند چگونگی ماجرا شدم، به آلمان رفتم، با چهره های ماجرا به گفت و گو نشستم و متوجه شدم شهرزاد قهرمان این قصه از خانواده ای اصیل بوده، در تمام مدت تحصیل با ارشادات پدر فرهیخته اش با حوادث زندگی در خوابگاه دانشجویان و به شیوه ای کاملاً ایرانی رو به رو می شده و همچنین تمایز با سایر دختران، شیفتگی آن جوان آلمانی را سبب می شود. طبیعی است که در همه رمان های جهان، هنگامی تیپ مثبت جلب توجه می کند که در کنارش تیپ منفی حضور داشته باشد، مگر می شود تا رنگ سیاه نباشد، سپیدی مشخص شود؟ خوب در این داستان تیپ منفی به این دلیل در صحنه ظاهر می شود که تیپ مثبت را بیشتر به چشم بیاورد، چگونه می توان تیپ منفی را حذف کرد، نمی دانم! ولی این را هم می دانم که ممیزان قبلی آن را نقطه قوت داستان دانسته و مجوز چاپ داده بودند. این که ممیزان کتاب که بنابر اعلام وزیر جدید ارشاد قرار بود حذف شوند و نشدند، باید خود رمان نویس یا مسلط بر رموز رمان نویسی باشند و بجای گیردادن روی واژه ها، کل اثر و پیامش را مد نظر قرار بدهند. شهرزاد قصه شب ایرانی نمونه درخشان و قابل تقلید یک دختر اصیل ایرانی است، با گذشت سالها خوانندگان این اثر به محض اینکه به من می رسند سراغ شهرزاد را می گیرند این می تواند پیام یک رمان باشد. یکی از عوامل یک رمان خوب ماندگاری چهره های داستان است، رمانی می ماند که نویسنده اش در خلق یک چهره، چه منفی و چه مثبت موفق شده باشد.
• آیا در این زمینه شما به عدم صدور مجوز اعتراض کرده اید؟
– معمولاً ناشران با بخش صدور مجوز کتاب در ارتباطند و آن هم یک طرفه، فقط واژه نه، را می شنوند. این نوع ممیزی ها در حال حاضر به رمان در کشورمان لطمه زده، تیراژ رمان همچنان در حال سقوط آزاد است و در کشوری که 80 میلیون جمعیت و دوازده میلیون فقط دانشجو و دبیرستانی دارد و میلیون ها با سواد، تیراژ کتاب به رقم 700 و 800 نسخه رسیده که هم ناشر و هم نویسنده و هم ادبیات داستانی از این ماجرا رنج می برند. وزارت ارشاد باید خیلی جدی با حضور نویسندگان مورد استقبال جامعه، به بررسی سقوط غم انگیز آمار چاپ کتاب بنشیند و راهی برای برون رفت از این مهلکه پیدا کند. عجیب است که این سختگیری تنها در مورد رمان ایرانی و کتاب ایرانی اعمال می شود. من وقتی ترجمه رمان های خارجی که مجوز گرفته اند را می خوانم در قیاس با رمان های ایرانی شوکه می شوم که اگر یک صدم آنچه در این کتاب هاست در رمان ایرانی به خصوص نویسندگان مشهور ایرانی بود (رمان سیاسی را نمی گویم) هرگز اجازه چاپ نمی‌گرفت. عجیب‌تر اینکه سیما در ساخت سریال و فیلم که شامل طیفی چند میلیونی از بیننده می‌شود دچار این ممیزی ها نیست. به هر رو تارومار کردن خوانندگان رمان به سود هیچکس نیست و ضرر این نوع سختگیری ها بی دلیل، متوجه کل جامعه و فرهنگ می شود.