1533-56

ژاله چه تصمیمی بگیرد که عاقلانه و منطقی باشد؟

به دنبال چاپ سرگذشت واقعی ژاله در سنگ صبور مجله شماره 1528، گروهی از خوانندگان مجله جوانان با ارسال نامه، فکس، ایمیل به یاری او آمدند.

***

قصه ژاله

به دنبال یک دوره عاشقی با جوانی که می گفت دنیا را زیر پایم می ریزد و همه اش دروغ و دغل بود، با دستمایه 20 هزار دلاری مادرم ایران را ترک گفتم. در ترکیه با دختری آشنا شدم که پیشنهاد داد از طریق ازدواج به امریکا بروم و مرا با مردی 65 ساله آشنا کرد. من با اوازدواج کرده و به سن حوزه آمدم، او مرد خوبی بود، حتی حاضر بود تا زمان گرین کارت با من رابطه ای نداشته باشد، ولی من به او علاقمند شدم و روابط مان چون زن و شوهر خوب ادامه یافت. او حتی یک آپارتمان بنامم کرد و بعد از گرین کارت هم از من جدا شد.
مدتی بعد با جوانی بنام شهریار آشنا شدم که می گفت پزشک است و از ایران آمده است و خیلی خودش را به من علاقمند نشان می داد و در ازدواج هم اصرار داشت. تا مادرم را به امریکا آورد و ما ازدواج کردیم، مادرم با عکس و فیلم های عروسی به ایران بازگشت بعد از مدتی مادرم زنگ زد و گفت یکی از دوستانت دنبال تو میگردد و می خواهد درباره مسئله مهمی با تو حرف بزند.
فرزانه دو روز بعد زنگ زد و ابتدا پرسید شوهرت خانه نیست؟ گفتم نه، گفت شهریار باعث خودکشی دوست مشترکمان فتانه شده، 4 سال پیش فتانه را که حامله بود واداشت کورتاژ کند و بعد هم او را در قعر افسردگی و تنهایی رها کرد و رفت امریکا فتانه بعد از مدتی از شدت اندوه و افسردگی خودکشی کرد!
شب من با شهریار حرف زدم، ولی او خیلی خونسرد گفت به من ارتباطی ندارد، فتانه های حقه باز زیاد هستند اینها می خواهند به یک مرد آویزان شوند، او قبلا هم کورتاژ کرده بود، من بدنبال یک همسر واقعی چون تو بودم.
این رویداد رابطه ما را سرد کرد. شهریار می گوید بخاطر یک دختر هزاررنگ زندگی مان را از هم نپاش، ما یک مسافر دو ماهه داریم و من نمیدانم که چکنم؟ آیا شهریار قابل اعتماد است؟

******

گروهی از خوانندگان آگاه مجله جوانان، دیدگاههای خود را برای ما ارسال داشتند، حدود 25 نامه که بیشتر جنبه خصوصی داشت مستقیما برای ژاله پست شد و برخی از ایمیل ها فوروارد شد و از میان بقیه دیدگاهها، تعدادی را که بهم شباهت نداشت از نظرتان می گذرانیم.
تیمور شکرایی- هامبورگ
ژاله خانم. شما بدلیل جوانمردی های ناصر، فکر کردید همه مردها چنین هستند، بنظر من شهریار قابل اعتماد نیست او بدلیل عذاب وجدان که اینک به سراغش آمده، بدلیل دیدگاه مردسالارانه اش نسبت به زنان، اینکه به راحتی فتانه را وادرکرده کورتاژ کند، مسلما احساس اش نسبت به فرزند مشترک تان هم کمتر از گذشته نیست. من شهریار را باور ندارم، او روزی همین بلاها را سر تو هم می آورد.

شهره – سانفرانسیسکو
ژاله جان من توصیه می کنم با یک روانشناس با تجربه بطور مشترک دیدار کنید، یک روانشناس می تواند درون شهریار را بشکافد، او را و شخصیت پیچیده اورا شناسایی کند، وگرنه تصمیم به جدایی عجولانه و یا بی تفاوتی به حوادثی که گذشته، هیچکدام صلاح نیست از اینکه شهریار مرد صادق و مهربان و مسئولی نیست، شک ندارم، در ضمن نمی دانم او به راستی پزشک است؟ آیا بورد خود را گذرانده؟ یا سربار زندگی توست؟ تو باید این موارد هم در نظر داشته باشی.

داودی- نیویورک
ژاله جان. تو چگونه به این راحتی حرفهای فرزانه را قبول می کنی؟ از کجا معلوم که شهریار راست نمی گوید؟ من عقیده دارم دو سه تن از بستگان نزدیک خودت را مامور پرسش در این باره بکنی، واقعیت را کشف کنند، در ضمن گذشته شهریار را هم مرور کنند بعد با توجه به آن اطلاعات تو تصمیم بگیر، عجالتا زندگیت را با سیاست ادامه بده، اگر براستی شهریار آدم سنگدل و بی احساس و هرزه ای بوده، بهتر است طلاق بگیری، اگر برعکس فتانه دختر سالم ونجیبی نبوده، و علت واقعی خودکشی اش شهریار نبوده، زندگیت را از هم نپاش.

ملودی – سیاتل
ژاله عزیز. خواهر بزرگ من هم تقریبا چنین مشکلی داشت ولی او با حوصله و بدون اینکه با شوهرش حرف بزند، حسابی تحقیق کرد و فهمید که شوهرش گذشته تاریکی داشته، سبب ویرانی زندگی ها شده است، همه مدارک را جمع آوری کرد و بعد تقاضای طلاق کرد در جریان این رویدادها هم فهمید، شوهرش برای منشی اش یک آپارتمان اجاره کرده و بعد از ظهرها با هم هستند. بنابراین توصیه می کنم عجولانه تصمیم نگیری، از خانواده ات در ایران کمک بگیر، ولی ظاهرا زندگیت را با شهریار ادامه بده تا حقیقت فاش شود.

پیام – دالاس
ژاله خانم. شهریار با حرفهایی که زده، شخصیت و ذات درون خود را بروز داده، چگونه می توانی چنین شوهری را تحمل کنی؟ این مرد بنظر من سنگدل و بیرحم و بی وجدان است، او نه تنها یک موجود زنده را به دستور خود به مرگ سپرده، بلکه با برخورد ناجوانمردانه آن زن را هم به خودکشی واداشته است، او عامل مرگ 2 نفر است و تازه طلبکار هم هست، اگر که وجدان داشت حداقل آنقدر در ایران می ماند تا فتانه از آن حالت سرگشتگی و ترس و عذاب وجدان خارج شود، بعد او را ترک می گفت.

صدرالدین – فنیکس آریزونا
ژاله جان. شهریار می تواند مرد خطرناکی باشد، کسی که مرگ یک نوزاد و خودکشی یک زن که روزی دوست دختر خودش بود، تا این حد برایش بی اهمیت باشد، چگونه می تواند پدری مهربان و مسئول و شوهری صادق باشد؟
بنظر من تا دیر نشده، از زندگی شهریار خارج شو. من مطمئن هستم، که گذشته تاریکی دارد، فتانه تنها قربانی او نیست، او از ترس خانواده قربانیان خود و رو شدن جنایت هایش و عذاب وجدان از ایران گریخته است.

سرکیس- شیکاگو
ژاله خانم. چگونه چنین مردی را باور داری؟ او چنان درباره خودکشی فتانه وکورتاژ حرف میزند که انگار درباره افتادن یک سیب از درخت سخن می گوید. از چنین مردانی باید ترسید، آنها وجدان و قلب ندارند. بنظر من شخصی که عامل خودکشی دوست دختر سابق خود شد، قاتل اوست، کسی که حکم کورتاژ بدهد، یک قاتل سنگدل است. بخود بیائید، هرچه زودتر از او طلاق بگیرید.

آدرینه – گلندل
ژاله جان. تو یکبار در زندگیت با یک ناجوانمرد روبرو شدی و بخاطر اندوه و شکست ایران را ترک کردی، ولی شانس آوردی با ناصر جوانمرد آشنا شدی که از نسل مردان اصیل بود ولی شهریار از همان جنس دوست پسرسابق ات می باشد او اگر از دستش برآید تو را رها می کند و میرود.

***

هدایایی برای دوستان عزیز
ازمیان نامه های رسیده چه خصوصی و چه آنها که چاپ کردیم، 5 نفر را به حکم قرعه برگزیدیم و هدایایی برایشان پست کردیم.
آدرینه از گلندل (برنده یک دستگاه پخش DVD- ملودی سیاتل (برنده یک مجموعه موزیک)- تیمور شکریان- هامبورگ (برنده یک iPad)- بهمن فرازیان – ونکوور(برنده مجموعه موزیک) سودابه – اورنج کانتی (برنده مجموعه کامل سریال شهرزاد).