1457-57

1457-58

1457-59

از: فیروزه خطیبی عکس ها از: وفاخاتمی

درسومین هفته برگزاری جشنواره سینمای ایران که با همکاری آرشیو فیلم و تلویزیون دانشگاه لس آنجلس و بنیاد فرهنگ درتالاربیلی وایلدر موزه همر این شهر برگزارشد، دو فیلم عاشقانه، “دردنیای تو ساعت چند است” با رعایت خطوط قرمزتعیین شده درسینمای امروزایران و “گل سرخ”، اثری سنت شکن که با نمایش صحنه هایی بی پروا، از این خط قرمزها گذشته، با استقبال کم نظیرتماشاگران روبرو شد.
فیلم رمانتیک و تا حدودی پست مدرن”در دنیای تو ساعت چند است؟” با بازی لیلا حاتمی و علی مصفا، نخستین اثر داستانی بلند صفی یزدانیان، مستند ساز و مترجم ساکن ایران است که روز چهارشنبه 6 می در تالار بیلی وایلدر به نمایش درآمد. این فیلم که کلیه بلیت های آن از چندروز پیش تربفروش رسیده بود و بسیاری از علاقمندان به جشنواره و سینمای ایران از تماشای آن محروم ماندند، ماجرای زنی بنام گلی است که بعد از بیست سال زندگی در فرانسه ناگهان به ایران و به زادگاهش شهر رشت باز می گردد. در ایستگاه اتوبوس، فرهاد که می گوید آشنایی قدیمی است، به استقبال او آمده اما گلی به هیچوجه او را به یاد نمی آورد.
فیلم، عاشقانه ای پراز حسرت های عاطفی است که با استفاده ازجلوه های طبیعی شمال ایران، فضایی دلنشین، سرشار از احساسات شورانگیز و تا حدود زیادی نوستالژیک برای تماشاگر بوجود می آورد. سبک کار یزدانیان را برخی با “ژان پیر ژونه” کارگردان فرانسوی فیلم برجسته “املی” مقایسه کرده اند که گاه در بخش هایی از فیلم، نوسان هایی بین دو متد مدرن و پست مدرن دارد. منتقدین داخل ایران، فیلم “دردنیای تو ساعت چند است؟” را دارای “یکی از کارشده ترین فیلمنامه های اخیر” خوانده اند که “هرسکانسش یا در خدمت پیشبرد داستان است و یا نورانداختن بر زوایای پنهان عشقی ناگفته و برزبان نیامده.” شخصیت عاشق فیلم، با بازی علی مصفا، به گواه برخی دیگراز منتقدین، “یکی از نمونه ای ترین عاشقان تاریخ سینمای ایران” و فیلم “اولین فیلم نوستالژیک زنده – نه مرده- عاشقانه سینمای بعد از انقلاب که اصلا بد نیست”خوانده شده است. فیلمی که “وقتی از سینما بیرون می‌آییم – بویژه اگرنم نم بارانی هم ببارد– حالمان خوب می‌شود و حس نرم انسانی‌ای پیدا می کنیم .”

گل سرخ، فیلمی که تماشاگرسینمای ایران را متعجب ساخت
فیلم “گل سرخ ” ساخته سپیده فارسی، فیلمساز ساکن فرانسه ومحصول مشترک ایران، فرانسه و یونان است که تماما در شهر آتن که شباهت هایی هم به تهران دارد فیلمبرداری شده است. این فیلم نیز چون بسیاری از بهترین آثار سینمای ایران، در اطراف گفت و شنودهایی جریان دارد که هم افشا می کند و هم پنهان و سپس شرایطی بوجود می آورد که این هردو را در مقابل هم قرار بدهد. فیلمی سرشار از درون نگری های عمیق، برنده و طعنه آمیز که “پیر هندلینگ” مدیراجرایی فستیوال بین المللی فیلم تورنتو آن را “قطعه جواهری ناب” و فیلمی که “با بهترین های سینمای داخل ایران برابری می کند” خوانده است.
این درام شگفت انگیز، عشق تنانه بین یک زن و مرد در روزهای پرتنش دوران نا آرامی ها و اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 درایران را به نمایش می گذارد. دختری بنام “سارا”(با بازی مینا کاوانی) به همراه گروهی از تظاهر کنندگان به دنبال پناهگاهی هستند تا از دست نیروهای انتظامی بگریزند و در آپارتمان مرد میانسالی به نام “علی” (با بازی واسیلیس کوکلانی) پنهان می شوند. سارا که تلفن همراهش را درآپارتمان مردجا گذاشته دوباره به آنجا برمی گردد و در نهایت رابطه ای بین این دو ایجاد می شود. مرد هرچند منزوی، منفعل و بی اعتنا به وقایع بنظر می آید، اما کم کم تحت تاثیر امید و انرژی دختر جوان که اخباربیرون از آپارتمان را برایش می آورد سکوت خود را می شکند و درباره مسائل اظهارنظر می کند. اما کم کم با سرکوب جنبش سبز، آپارتمان امن اوهم تبدیل به مکانی پرترس و هراس و لبریز از یاس و نومیدی می شود.

1457-61

داستان فیلم گل سرخ، درواقع دو طرزتفکراز دونسل پیش و پس از انقلاب را درمقابل یکدیگر قرار داده که در آن، مردی از سیاست بریده از نسل انقلابی به بیراهه کشیده شده و زنی جوان و فعال درجنبش های خیابانی طرفدارآزادی و دمکراسی، درباره آینده مملکتشان گفتگو می کنند. فیلمی که خانم فارسی ضمن گفتگو با پل ملکوم – کیوریتورجشنواره – در بخش پرسش و پاسخ پس از اکران جمعه 8 می آن را “روایتی شخصی و عاطفی و درعین حال عاشقانه” خواند که همزمان با درگیری‌های پس از انتخابات اتفاق می‌افتد و “پس‌زمینه پررنگ سیاسی” می‌یابد، اما هدفش فقط و فقط به تصویر کشیدن آرمانها و سرخوردگی‌های دو نسل است و “اصلا بنا نیست به لحاظ سیاسی نسخه‌ای بپیچد.”
شخصیت های داستان فیلم هم بنا برگفته خانم فارسی همگی تخیلی هستند: “علیرغم بخش های مستندی که لابلای فیلم گنجانده شده، این یک فیلم داستانی است.شخصیت های علی و سارا، هرکدام ریشه در یک نسل دارند و متعلق به مقطع زمانی خاصی هستند. اما آنچه مسلم است هیچیک از این دونفر نموداریا نماینده آن نسل بخصوص نیستند. سارا زنی جوان، تندرو و رادیکال است که دربیان عقایدش، نوع زندگی و استفاده از بدنش صریح و بی پرده است. او متفاوت است. هرچند به نسل خودش تعلق دارد اما درحقیقت یک شخص خاص درمیان جمعی به مراتب عظیم تر بشمار می رود. درنوشتن فیلمنامه ،برای دستیابی به شخصیت او، ما با دختران هم سن و سال او گفتگو کردیم. زنان جوانی که در دوران بعد از سرکوب جنبش سبز، ایران را ترک کردند و من با برخی از آن ها در پاریس آشنا شدم و گفتگوهایی داشته ام. ”
فیلم که برای نخستین بار نوامبر گذشته در فستیوال بین المللی فیلم “تورنتو” بنمایش در آمد، عکس العمل های شدیدی از سوی رسانه های اصولگرای داخل ایران داشته است که آن را اثری “هرزه‌نگارانه”، “ضدایرانی” و “طرفدار فتنه” خوانده و جشنواره فیلم تورنتو را هم یک “شوی ایران‌ستیز” لقب دادند. ضمن آن که هدف اصلی کارگردان را بیش از پرداختن به سیاست، “پرده‌دری اخلاقی” دانسته اند.

جشنواره ای برای همه سینماگران ایرانی

پل ملکوم کیوریتور جشنواره سینمای ایران درباره انتخاب فیلم “گل سرخ”، فیلمی که کارگردان و بازیگران آن اجازه کاردرداخل کشور را ندارند می گوید: ” ما همواره کوشیده ایم به سینمای ایران ازدیدگاهی وسیع و گسترده نگاه کنیم. بنابراین نه تنها آثارارزنده سینماگران مطرح و برجسته داخل ایران را به نمایش می گذاریم بلکه سعی می کنیم سینماگرانی که به هردلیل درخارج ازکشور فیلم می سازند را هم دربرنامه های این جشنواره بگنجانیم. من همواره بدنبال تازه ترین فیلم های خوب ایرانی هستم و مهم نیست که این فیلمسازان درکجای دنیا این فیلم ها را می سازند. وقتی “گل سرخ” درفستیوال بین المللی فیلم تورنتو مورد توجه شدید تماشاگران قرارگرفت، من آن را درفهرست فیلم هایی که باید تماشا می کردم قرار دادم. “
آقای ملکوم می گوید چیزی که درفیلم “گل سرخ” به شدت او را تحت تاثیرقرارداده، صدای مستقل و پرقدرت فیلمساز بوده است: ” مسلما سپیده فارسی که در خارج از ایران زندگی می کند، دراین فیلم از دیدگاهی کاملا متفاوت به وقایع و رویدادهای اخیرایران نگریسته است. او پیش از این هم فیلم مستند مهمی به نام” تهران بدون مجوز” را ساخته که تماما با استفاده از دوربین تلفن همراه، درست چند ماه پیش از وقایع سال 2009 ساخته شده است. در این فیلم شما ازطریق حرف های آدم هایی که سپیده با آن هاگفتگو کرده به آمال و آرزوها، اضطراب ها، بیم ها وامیدها برای ایجاد تغییرات و تنش های آماس کرده ملتی که آماده انفجار است پی می برید. من فکر می کنم “گل سرخ” تا حدود زیادی دنباله همان مستند است که حالا فیلمساز دربازگشت به محل زندگیش درپاریس، از دیدگاهی متفاوت به آن نگاه کرده است. البته عوامل مهم دیگری هم دراین فیلم به کار گرفته شده، ازجمله رابطه رمانتیک، اروتیک و بی تعارف جنسی بین یک زن و مرد که ضمن نمایاندن احساسات شدید عشق و شهوت، بسیارصادقانه به مسائل جنسی بین این دوفرد پرداخته که از این نظر هم البته به هیچوجه درداخل کشورقابل نمایش نیست. ”
سپیده فارسی دربخش دیگری درپاسخ به پرسش تماشاگری که می گوید می دانید که بعد از این فیلم دیگر نمی توانید به ایران بازگردید می گوید: “بله. فعلا نه من و نه دو بازیگر اصلی فیلم تا موقعی که تغییراتی اساسی انجام شود نمی توانیم به ایران برگردیم. آنچه مسلم است ایران – مملکتم- را دوست دارم و دوست دارم بتوانم در آنجا فیلم بسازم. اما یک روز ناگهان تصمیم گرفتم از همه چیز بگذرم و از بازگشت به ایران صرفنظر کنم تا بتوانم یک فیلم خالص بدون هرگونه سانسور یا خودسانسوری، درست به همان شکلی که درتصورم بود بسازم. بدون ترس و واهمه و درنهایت آزادی.”

1457-60

روح ایرانی در فیلم گل سرخ
صحنه های فیلم گل سرخ که کارگردان می گوید می خواسته “روح ایرانی” داشته باشد تماما در درون یک چهاردیواری اتفاق می افتد. صحنه هایی که در آن برای نشان دادن هیاهوی بیرون و شلوغی های شهر تهران در دوران اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری از ویدیوهای مستندی که با تلفن های همراه گرفته شده و اغلب ما آن ها را روی یوتیوب تماشا کرده ایم استفاده شده است. فیلم هایی که کارگردان آن را با هنرمندی به صورتی اورگانیک با وقایع خیالی داستان فیلم توام کرده است. تلفیق فیلم داستانی با فیلم های مستند درفیلم، هم چنین نشان دهنده جایگاه و نقش مهم شبکه های اجتماعی در زندگی امروز انسان مدرن است.
با اینهمه سپیده فارسی می گوید “گل سرخ” را به همه جوانان ایرانی و همه زنانی که برای رسیدن به حقوق خود در ایران می جنگند هدیه می کند. او مصمم است تا تسهیلاتی بوجود بیاورد که نسخه آنلاین این فیلم از تاریخ 12 ژوئن امسال در داخل ایران هم در دسترس همگان قرار بگیرد.

کفش ها
کفش ها، قهرمان اصلی فیلم 70 دقیقه ای 316
روز یکشنبه 10 می، دومین فیلم بلند و داستانی کارگردان جوان، پیمان حقانی، با عنوان “316” بنمایش در آمد. فیلم روایت زنی است که مهم ترین روزهای زندگی و خاطراتش را از لحظه تولد تا مرگ از طریق پاها و کفش های آدم های داستان روایت می کند.
پیمان حقانی که پیش از این هم درسال 2010 با فیلم “مردی که گیلاس هایش را خورد به جشنواره سینمای ایران دانشگاه لس آنجلس آمد این باردر فیلم 70 دقیقه ای خود نه تنها چهره هیچیک از بازیگرانش را نشان نمی دهد بلکه کل فیلم تجربی و نوگرای خود را به خاطراتی اختصاص داده است که توسط پاها و کفش های آدم ها روایت می شود.
این فیلم یک راوی هم دارد که تماشاگر فقط صدای او را می شنود. آقای حقانی در این مورد گفته است: “وقتی کسی داستانی را با پاهای آدم ها تعریف می کند، مخاطبتان هم حق دارد هرجوری که دوست دارد اون آدم رو در ذهنش تصویر کند. “

لاک صورتی
کوتاه ترین فیلم جشنواره امسال، “لاک صورتی” ساخته 6 دقیقه ای ژینوس پدرام بود. فیلم ،ماجرای دختربچه کوچکی است که دردنیای شیرین کودکی، مشتاقانه انتظار ورود به دنیای دیگربچه های محله را می کشد که درحیاط و کوچه خانه به بازی های پرشوروهیاهوی خود مشغولند.
بیست و ششمین جشنواره سینمای ایران که توسط آرشیو فیلم و تلویزیون دانشگاه لس آنجلس و با همکاری و حمایت بنیاد فرهنگ برگزار می شود تا تاریخ 16 می درتالار بیلی وایلدر موزه “همر” لس آنجلس ادامه خواهد داشت و در این مدت 11 فیلم داستانی بلند و مستند ازآثار مطرح ترین سینماگران ایرانی ازداخل و خارج ازایران به نمایش گذاشته می شود.