1709-3

1709-4

این حرف دل سیمین هاشمی زاده است:
گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می‌شد و برمی‌گشت‌!
پرسیدند : چه می‌کنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می‌کنم و آن را روی آتش می‌ریزم…
گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌آوری بسیار زیاد است و این آب فایده‌ای ندارد!
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که وجدانم می‌پرسد: زمانی که دوستت در آتش می‌سوخت تو چه کردی،
پاسخ می‌دهم: هر آنچه از من بر می‌آمد!
همین یک جمله رمز تمام زیبایی‌های رفتاری دنیاست.
بدون توقع و با دلی صاف هر کاری از دستت بر می‌آید انجام دادم منم آن گنجشکک خدای بزرگ…

***

با سیمین هاشمی زاده که همیشه قلبش برای کودکان، بیماران و پدرومادرها و نیازمندان می تپد. درباره فاجعه کرونا و گرفتاریها و مشکلاتی که برای همه از جمله هموطنان مان پیش آورده به حرف نشستیم.
«سیمین را می بینم که آن خنده همیشگی روی صورتش نیست، می پرسم غمگینی؟ می گوید این روزها براستی غمگین هستم برای همه مردم، برای هموطنانم در داخل وخارج. گرچه ما که انقلاب، جنگ، بسیاری از رویدادهای سخت را پشت سر گذاشتیم ودرواقع بسیار مقاوم هستیم، از این فاجعه هم گذر می کنیم. با اینحال آن انرژی همیشگی را برای نوروز نداریم.
من برای تهیه هفت سین به فروشگاهها رفتم، درچهره مردم آن اندوه عمیق، آن دلواپسی را دیدم، و فهمیدم که تنها من نیستم که نگرانم، من نیستم که نوروز را چون همه ساله پراز شادی نمی بینم ولی وقتی بچه های کوچولو را دیدم با چه ذوق و شوقی با پدر ومادرها برای خرید نوروزی آمده اند با خودم گفتم ما در برابر این نسل مسئول هستیم. ما برای این نسل باید سنت های دیرین، نوروز باستانی را حفظ کنیم، درست است که دلمان شاد نیست، ولی باید مقاوم باشیم باید کنار هم بایستیم، باید یاور و تکیه گاه هم باشیم.

1709-5

1709-6

کاش همه ما بجای پارتی های مختلف و صرف هزینه های سنگین، به فکر کسانی باشیم که در چنین تنگناها، حتی قدرت خرید مایحتاج روزانه خود را ندارند. من همه ساله زیباترین و پرشکوه ترین سفره هفت سین را می چیدم، بیل بوردهای نوروزی همه جا برپا می کردم، ولی امسال وقتی به یاد فاجعه انفجارهواپیما می افتم ودل داغدیده پدر ومادرهایی که فرزندان برومند خود را در آن جامعه از دست دادند را بیاد می آورم، دلم می گیرد، چگونه من می توانم دربرابرآنها نوروز را جشن بگیرم؟ من چگونه می توانم درشرایط امروز فاجعه کرونا، از ته دل بخندم؟
هر کدام از ما حتی بتوانیم چند نفر را حمایت کنیم زیر پر و بال شان را بگیریم قدمی بر میداشتیم، اگر ما به یاد بیاوریم که پزشکان، پرستاران و کادر پزشکی در ایران چگونه فداکارانه دربرابر این غول مرگبار ایستاده اند تا مردم را نجات بدهند، از خود می پرسیم ما چه کرده ایم؟ ما چه خواهیم کرد؟
من افتخار میکنم پدری داشتم که سالها پیش در زمان آبله، وبا، قحطی، به فریاد مردم رسید تا ریشه کن کردن این بیماریها شب و روز دوید و خستگی را نشناخت تا سرانجام به نتیجه رسید. پدری که خزینه ها را به دوش های بهداشتی مبدل کرد، در نقاط مختلف درمانگاه های کوچک و بزرگ دایر نمود. من خوشحال هستم که ارثیه چنین پدری را با خود دارم، می کوشم فریادرس مردم باشم.

1709-7

1709-8

1709-9

دلم می خواهد بخشی از درآمد بنیاد خیریه خود را برای پیشبرد کار و فعالیت پزشکان و پرستاران فداکار درایران اختصاص بدهم.
من گاه شبها تا دیروقت بیدار می مانم تا با مردم درون و با پرستاران فداکار، با پزشکان ازجان گذشته حرف بزنم، به آنها بگویم که به وجودشان افتخار می کنیم، نقش آنها در تاریخ مصیبت های وارده برمردم ایران درآینده روشن می شود، آنها انسانهای تاریخ سازی هستند. به بیماران به خانواده هایشان می گویم این روزهای تاریک و سیاه تمام میشود. ما دوران سخت و پرفرازونشیبی را در طی سالها تجربه کردیم. اگرکنار هم بایستیم، باز هم استوار می مانیم ما فرزندان یک تاریخ 6 هزارساله هستیم که میراث تاریخی و فرهنگی اش جهان را متحیر ساخته است.
من به دوستان و آشنایان خود در اینجا می گویم، به یاری انسانهایی بروید که امکان ایستادن در صفهای طولانی فروشگاهها را ندارند وامکانات مالی بالایی ندارند که مایحتاج خود را تهیه کنند، آنها را کمک کنید و به آنها امید بدهید. من درحد توانم برای آنها که می شناسم قدم بر میدارم.
• چگونه می توان با شما تماس گرفت:
– برای تماس با من و سئوال درهرزمینه ای می توانید به اینستاگرام من مراجعه کنید.

@siminhashemizadeh

1709-10

1709-11

1709-12