1430-33

«دنی مادر» مرد خانه شد!

1430-34

• شایع است «دنی مادر» شوهر جولیا رابرتز، تبدیل به مرد خانه شده است.
دنی یک فیلمبردار هنرمند است که قبل از آشنایی و ازدواج با جولیا، از پرکارترین فیلمبرداران سینما بود، ولی وصلت ایندو، به مرور دنی را از فضای سینما دور کرد و در طی 9 سال گذشته، دنی در نقش پدر و مادر درخانه مانده تا مراقب بچه هاشان هنری 7 ساله و دوقلوها هزل و فینوس 9 ساله باشند.
البته اخیرا ایندو برای یک پروژه تلویزیونی درباره ایدز، برای  HBO کار می کنند و دنی به شغل خود بازگشته است.

متانت و از خودگذشتگی جنیفرلوپز

1430-35

• شایع است انتشار کتاب خاطرات جنیفرلوپزTrue Love خبر از شخصیت صبور، متین و از خود گذشته جنیفرلوپز میدهد.
جنیفر در این کتاب، با وجود درگیری ها و درد و رنج هائی که در زمان زندگی مشترک با مارک انتونی داشت، از او با احترام یاد کرده و بسیاری از واقعیت های پشت پرده را پوشانده است.
جنیفر می گوید درون هواپیما برای یک شوی بزرگ راهی ترکیه بودیم، همه خوابیده بودند، تنها مکس پسر چهار ساله ام بیدار بود، در همان حال از من پرسید آیا توهمیشه مادر من می مانی؟ مرا چه زمانی با پدر دور هم خواهیم بود؟ من تکان خوردم و فهمیدم در کنارما، بر بچه های کوچک مان چه می گذرد و همین مرا واداشت دوستی ام را با مارک حفظ کنم و مرتب با بچه ها دور هم باشیم.

کتی هولمز
بدنبال عشق است

1430-36

• شایع است کتی هولمز بعد از دو سال و اندی که از تام کروز جدا شده، هنوز بطور جدی با هیچ مردی دیده نشده و رابطه نداشته است، ولی با همه وجود بدنبال عشق است.
کتی رابطه پنهانی با جیمی فاکس را رد کرد و گفت من هنوز با هیچ مردی رابطه عاشقانه نداشته ام ولی انتظارش را می کشم.
کتی دراین مدت سه کمپانی تولیدات زیبایی و لباس دایر کرده و در فیلم های خوبی ظاهر شده ولی انتظار فیلم تازه اش درنقش جکی کندی را می کشد.

پارتی های جورج کلونی پایان ناپذیر است

1430-37

• شایع است جورج کلونی بعد از ازدواج با امل علم الدین، تقریبا همه هفته دو پارتی بزرگ و پرخرج برگزار می کند و آخرین آنها با حضور 200 نفر در لندن برگزار شد. و درواقع او برای نخستین بار طعم گردهمائی فامیلی را می چشد و این همان شگردی است که امل برای گرم کردن او بکار می گیرد.
جورج که بدلیل گرفتاری و مشغله فراوان و در ضمن محدود بودن فامیل نزدیکش و اصولا عدم حضور در میهمانیهای خانوادگی، اینک با ابتکاری که امل بکار می برد، همه هفته فامیل بزرگ او در یک هتل جمع می شوند و چنان جورج را در بر می گیرند، او را مورد محبت قرار میدهند و چنان فضای گرمی برایش ایجاد می کنند که جورج هفته قبل در پارتی لندن گفت من هیچگاه در عمرم چنین فامیل بزرگی را دور هم ندیده بودم، این فامیل و این همه محبت و عشق دنیای مرا عوض کرده است.