1665-21

1665-27

بخش سوم

مهدی ذکائی: بسیاری، وقتی عکسهای شما را در لباس فریدون فرخزاد، دیده اند از شباهت بی اندازه آن به فرخزاد حیرت کردند. البته میدانیم که گریم و لباس کمک زیادی به این امر می کند.
توزیع: گریم درست و لباس درست بسیار موثر است. این اما یک بخش کار است. اگر بازیگر نقش یک فرد خاص نتواند درکنار فیزیک او، روح او را در خود داشته باشد یک جای کار حتما خواهد لنگید.
• چه شباهت هایی بین خود و فرخزاد می بینید؟
– من فقط یکی دو بار و آنهم خیلی کوتاه او را از نزدیک دیده بودم. تمامی اطلاعات من از او از طریق فیلمها و ویدیوهائی است که از او باقی مانده است.
بیشتر از یکسال است که درباره او تحقیق کرده ام و با کسانی که او را از نزدیک میشناختند بحث و گفتگو. چون هرکسی برداشتها و نظرات خودش را از «فرخزاد» بازگو می کند و من میبایست از خلال حرفهایشان به حقیقت نزدیک می شدم. اما تمامی آنها در مواردی یکصدا بودند و آن اینکه «فرخزاد» اگر به کاری که عشق می ورزید نمی پرداخت، پژمرده میشد. من هم وقتی کار تئاتر نمی کنم همین حالت را دارم. در طول چهار سال گذشته فیلم و سریالهای امریکایی متعددی بازی کردم که هیچکدام مرا خوشحال نکرد.

1665-22

فرخزاد عاشق کارش بود، منهم همین طور. فرخزاد دیوانه وار عاشق مادرش بود، و حاضر شد برای دیدار او ریسک بزرگی کند، من هم همین طور.(درواقع من این کار را عملا انجام دادم).
او عاشق راستین ایران و خاک ایران بود، من هم همین طور. کارهایش خارج از چارچوبهای قراردادی بود. شبیه کارهای شومن ها و خواننده های دیگر نبود. از کسی ایده دزدی نمی کرد. در جامعه ی هنری ما تقلید فراوان است. نگاه کنید که چند خواننده در اینجا یا درایران شبیه خواننده های معروف و منحصر به فرد آواز می خوانند؟! ببینید چند خواننده زن شبیه خانم گوگوش میخوانند و یا سعی می کنند شبیه او بخوانند؟! چند خواننده سعی می کنند شبیه به داریوش، ابی، معین، سیاوش قمیشی و غیره بخوانند و از آنها تقلید میکنند؟! چند فیلم ایرانی می بینیم که کپی از فیلمهای امریکایی و ترکی و هندی وغیره است.
• درجامعه هنری امریکایی هم این مسئله وجود دارد، اینطور نیست؟
– بله. در اکثر جوامع غربی هم این مسئله وجود دارد اما در جامعه ما خیلی بیشتر. آنها قانون «کپی رایت» دارند و ما نداریم.
• نمایش «شاعر نقره ای» تا چه حد براساس زندگی فرخزاد است؟
– «شاعر نقره ای» بهرحال یک اثر مستند نیست. بلکه خلق اثری است با نگاهی به زندگی «فریدون فرخزاد» این کار تلاشی برای بوجود آوردن نمایشی است براساس جوهر فکری و رفتاری این هنرمند. اما «فریدون فرخزاد» تنها هنرمند قربانی دیکتاتوری نبود. تمام آنهایی که در قتلهای زنجیره ای قربانی شدند، یک «فرخزاد» هستند. حتی بسیاری از هنرمندانی هم که در قید حیات هستند یک «فرخزاد» هستند. یک قربانی هستند. هنرمندانی که اجبارا در خارج از ایران زندگی میکنند و بدلیل اثرات انقلاب قادر به ادامه کارشان نبوده و نیستند، مثل «فرخزاد» قربانی هستند. برخی از هنرمندان داخل ایران هم که اجازه کار نداشته اند و یاندارند، قربانی هستند. فرخزاد در اینجا یک سمبل و یا نمونه از همه ی آنها و یا همه ی ماست.

1665-23

• شما آیا خودتان را هم جزو این دسته میدانید؟
– حتما. کارکردن در غربت کار ساده ای نیست. بخصوص آنموقع که تازه آمده بودیم. اگر حکومت بعد از انقلاب اینقدر خشن و قهرآلود نبود میلیونها ایرانی مهاجرت نمی کردند. پس همه ی ما یک جور قربانی هستیم.
• آیا اجراهای «شاعر نقره ای» مشخص شده اند ؟
– قرار بود که در دوم ماه جون در تئاتر «Moss» اجرا داشته باشیم که سالن در دسترس نبود. اولین اجرای ما در «ویلشیرایبل تیاتر» در روز یکشنبه 23 ماه جون در ساعت 7 بعد از ظهر است و پس آن در شهرهای دیگر.
• گروه شما سالها پیش یک نمایش موزیکال بروی صحنه برده بود. آیا شاعر نقره ای هم یک نمایش موزیکال است؟
– معمولا نمایش موزیکال به نمایش هایی میگویند که گفتگوها آهنگین انجام می گیرند، نه نمایشهایی که در آن از موسیقی یا آهنگ هم استفاده میشود. برای مثال در فیلم «حسن کچل» اثر «علی حاتمی» یا نمایش «شهر قصه» اثر بیژن مفید، دیالوگها بصورت آهنگین رد و بدل میشوند. اما در شاعر نقره ای – بدلیل شغل «فرخزاد» که شومن بود و خواننده، ما از عوامل شعر و موسیقی و ترانه بهره ی زیادی برده ایم. اما نمایش ما یک کار نمایشی دراماتیک است.
• چند بازیگر در این نمایش با شما همکاری دارند؟
– این نمایش 5 بازیگر دارد: آرین ریسباف – نیکتا پهلوان – شادی نژاد- ابوذر حاجی پور، که بجز بازیگری که نقش فرخزاد را بازی می کند، بقیه نقش های مختلف بازی میکنند. اما تعداد کسانی که در این پروژه همکاری می کنند مانند گروه موسیقی به هشت یا نه نفر میرسد.