1389-63

 

 

1389-64

دوستان قبل از ادامه مطلب لازم میدانم که توضیحی چند در جهت روشن شدن مطالب عرفانی «مقامات پرندگان» منطق الطیر بدهم.
این کتاب در انگلیسی بنام Conference  the Birds خوانده می شود و مقداری از شعرهای آن بدون شرح و بسط به انگلیسی ترجمه شده است. شعرهای ترجمه شده بعضا زیبا هستند ولی فاقد معانی عرفانی می باشند، مانند آدمی را که لباس زیبا بپوشانند و مکنونات درونی او را مخفی نگاه دارند. بعقیده من مهمترین دلیل این جفا در مورد اشعار عرفانی، عدم شناخت عرفان ایرانی – شرقی توسط مترجمان چه ایرانی و چه خارجی است.
منجمله همین نام کنفرانس پرندگان Conference  the Birds این معنی را تداعی می کند که کتاب عطار راجع به مسافرت و پرواز چند پرنده است. زیرا اشعار بدون تفسیر و معنی واقعی نوشته یا بیان شده اند.
این جریان غلط در مورد اشعار و شناخت مولانا هم وجود دارد. یک خواننده کتابهای ترجمه شده غربی ویا شنیدن نوارهای منتشر شده در جهان،  تنها می تواند برداشتی خیلی سطحی از مولانا داشته باشد.
انسان غربی وقتی سخن از مولانا به میان می آید، بلافاصله بیاد رقص دراویش در قونیه ترکیه، و یا موسیقی سحرانگیز و ریتمیک مربوط به رقصهای ذکر شده می افتد و اگر انسان غربی قدری پیشرفته تر باشد، به صدای «دیباک چوپرا»، مدانا و سایر خوانندگان معروف امریکایی و اروپایی می افتد که با لحنی پراحساس اشعار ترجمه شده مولانا را می خوانند و در یک نوار CD به مبلغ 25 دلار میفروشند بدین لحاظ مطالعه گر و جستجوگر غربی و حتی ایرانی تنها در پی لذت بردن از کلام موزون و یا رقص چرخان و چرخنده دراویش قونیه  ویا از هوش رفتن و به عالم هپروت رفتن در هنگام بدورخویش چرخیدن ویا ذکر یاهو گفتن در بیشتر خانقاه ها می افتند.
بدینگونه عرفان ایرانی و شرقی و کلام عطار و مولانا و سنایی و بایزید بسطامی و منصور حلاج همچنان غریب و مهجور باقی می ماند ولی عده ای ناآگاهانه و یا عامدا بدون توضیح مطالب سنگین عرفانی، تنها به ظاهر آنها بسنده کرده و گاه در این راه جیبهای گشاد خویش را از پول وشهرت پر می نمایند.
اکثریت مترجمان غربی و تعدادی از نویسندگان شرقی و حتی ایرانی، یک روز هم که شده با یک پیرو مرشد واقعی و خانقاه حقیقی تماسی نداشته و در نهایت  از روی علاقه ظاهری و موسیقی موزون و زنده اشعار عرفانی خود را مشتاق دانستن بیشتر می بینند و پس از چندی بدون فهم و درک  ژرفای کلام عرفانی به ترجمه و تکثیر کلام و موزیک آن اقدام می نمایند.
انسان غربزده و متنفر از ماشینیزم درجهان امروز همینکه به سنین بالاتر قدم می گذارد، احساس خلایی درونی در خویش می کند و درجستجوی چیزی، عقیده ای، محلی، روشی و نگرشی بر می آید که عطش دانستن او را سیراب نماید. وگاه در این مسیر به کلام مولانا وسایر عرفای ایرانی بر میخوردکه حتی در صورت ظاهری هم میتوانند اورا تا حدی تسکین دهند و به آرامش موقتی برسانند و در این مسیر ممکن است به او توصیه شودکه کتاب  کنفرانس پرندگان را بخواند و شخص مزبور اشعار عطار را می خواند واز معنی ظاهری آنها لذت می برد ولی اگر از او سئوال شود که معنی این همه شعر که خوانده ای چه بوده ویا  اینکه پس از اتمام کتاب می توان مسیر سلوک وعرفان را بازگو نمایی، من مطمئن هستم که یکنفر از هر ده هزار نفر خواننده نیز نمی تواند پاسخ درستی به این سئوال ساده بدهد.
از این روی من بر آن شدم که بعنوان دانشجوی عرفان قبل از ادامه تفسیر کتاب منطق الطیر، قدری درباره اصول این کتاب با شما گفتگو نمایم و مقدمه ای روشن تر از آنچه قبلا بیان کرده ام، بنویسم تا شما بیشتر و بهتر از نوشته ها واشعار بعدی لذت برده واستفاده نمائید.

1389-65
******

کتاب منطق الطیر و سفر پرندگان در حقیقت سفر انسان در درون خویش برای رسیدن به حقیقت متعالی Devine Reality می باشد. در این سفر پرندگان باید از هفت خوان (مانند هفت خوان رستم) گذر کنند تا به دیدار سیمرغ مفتخر گردند. در سفر درونی انسان نیز باید از هفت مرحله ای که  او را از رسیدن باز میدارد، گذر کند تا به شناخت حقیقت دست یابد. منجمله، کلیه مقالاتی  را که من تا کنون برطبق اشعار شیخ عطار بیان کرده ام در خوان اول (مرحله یا قدم اول) جای می گیردو آن مرحله ای است که انسان بخودش می آید و متوجه می شود که در ورای جهان ظاهری، جهان دیگری نیز باید وجود داشته باشد یا همچنانکه عطار اشاره می کند، اگر سایه ای بوجود می آید، باید وجودی حقیقی موجود باشد که ایجاد سایه می کند والا بسیار خارج از ذهن و علم می نماید که سایه بدون وجودی که سایه افکنده بوجود بیاید. عطار حتی جهت گیری بینش ما را هم از این فراتر می برد و سایه (ظّل) و وجود را یکی میداند منتهی  هرکدام درجایگاه خویش  در قدم بعدی یا خوان دوم که عرفا آنرا عشق Love می خوانند، جستجوگر حقیقت عاشق می شود چنانکه همه فکر و ذهن وکوشش در گرد مدار محبوب می گردد وخبر او نمی تواند اندیشه و کار دیگری داشته باشد.
خوان سوم زمان آگاهی و درک است که رهرو پرده هایی که بین او و حق کشیده شده را کناری می زند بدین معنی که ورای ظواهر، می تواند باطن را ببیند و به اصطلاح حقیقت را عریان و بدون پیراهن و پوشش ببیند. در قدمهای بعدی، چون بر معرفت رهرو افزوده گردد، او خود را و همه جهان را واحد و یگانه می بیند و سپس از این همه شکوه و زیبایی در بهت وحیرت فرو میرود و سرانجام در خوان هفتم هویت فردی خویش را از دست می دهد وهویت کلی و یگانه را می پذیرد بطور نمونه… قطره جدا از دریا می تواند شبنم باشد و قطره باران وغیره ولی چون به دریا  باز می گردد هویت واسم قطره را از دست میدهد و جزیی از دریا میگردد و بهرسو که دریا بخواهد، بدون جدایی و فردیت حرکت می کند و شکایتی نمی نماید و از آنچه برایش مقدر شده خوشحال است چون با از دست دادن هویت فردی، به دریایی متصل شده که کرانه ندارد و با شعوری لایتناهی اتصال پیدا کرده که همه هستی از آن روشن شده و خاموشی ندارد.

******

دوستان این مقدمه ای کوتاه بود بر سفر انسانی در درون خودش برای رسیدن به ذات حق و شعور نامنتهی و بی نهایت. این سفر درونی را عطار از زبان پرندگان بیان می کند که برای مردم درکش آسانتر باشد.
بسیاری از مترجمان غربی به درستی  معانی این خوانها و سفرها را درک نکرده  و نمی دانند و تنها به ظواهر شعری و استنباط فردی و غربی شان تکیه می کنند از جمله … مردن از فردیت خویشتن و بدور انداختن لباس ظاهری را بنام  Death و یا مرگ فیزیکی ترجمه کرده ودر نتیجه گاه عرفا را نهیلیست و یا کسانی که طالب مردن هستند تصور می کنند. حال آنکه معنی مردن در اینجا:
«موتوا قبل ان تموتوا» بمیر قبل از اینکه مرده شوی معنی دارد. یعنی اینکه بمیر ازفردیت وغرور وجهل و بی خبری و ظاهر بینی و خساست و دشمنی و .. و آنچه که تو بعنوان غریزه انسانی  حیوانی نام می نهی و پس از این مردن انسانی نو بشو که شایسته وصل به ذات یگانه را پیدا کنی.
مثال دیگر در این رابطه مانند کسی است که به میهمانی دعوت شده و برای شرکت در آن باید لباس ویژه آن میهمانی را بپوشد.
معنای این مردن عرفانی، مرگ فیزیکی نیست، بلکه مردن از هر لحظه به لحظه بعد، پاک شدن از گذشته و آلودگی های آن وتازه شدن مجدد است، همچنانکه  درختها که در زمستان می میرند تا با برگهای تازه و نو به استقبال بهار بروند.
و یا در آئین هندوئیسم، انسان بارها پس از مرگ رجعت کرده و زندگی های گوناگون می کند تا بتواند خود را از آلودگی پاک نماید و شایسته رسیدن به نیروانا وختم مردنها و تولدهای مکرر گردد.

ادامه دارد