1371-9

1371-8

عکس از سیروس کردونی

از «شیلا» خواننده سرشناسی، که ازپرکارترین خوانندگان روز بود،مدتها خبری نداشتیم، البته خبرهایش را از خارج از امریکا داشتیم و اینکه هنوز در دل مردم جای دارد و بسیاری سراغ آلبوم هایش را می گیرند، آلبوم هایی که همه پرفروش بود وکنسرت هایش که موفق است.
با شیلا در مجله جوانان و رادیو جوانان گفتگو کردیم که گفتگوی رادیویی اش با استقبال پرشوری مواجه شد و بسیاری آنرا برای هم ایمیل کردند و بروی فیس بوک ها آمد.
از شیلا می پرسیم اینروزها خیلی از دوستدارانت در امریکا سراغت را می گیرند، و می پرسند شیلا کجاست؟
می گوید: من درواقع هنوز پایگاهم در لس آنجلس است، ولی مرتب میان امریکا واروپا در سفر هستم چون، من حدود 15سال در اروپا برنامه نداشتم، استقبال از برنامه هایم در آنجا سبب شد که من بیشتر سال را در آنجا باشم در ضمن بیشتر فامیل و نزدیکان من برادر، خواهر،خاله، برادرزاده ها و خواهرزاده هایم دراروپا زندگی می کنند، اروپا مردم بسیار مهربانی دارد، ایرانیان مقیم اروپا به هنرمندان  علاقه خاصی دارند،  آنها را چون اعضای خانواده خود در بر می گیرند و حتی به میان خود می برند. اگر هوای اروپا را دوست داشتم، بکلی پایگاهم را در آنجا بنا می ساختم.درواقع  پایگاه من لس آنجلس ولی قلبم در اروپا بند است.
لس آنجلس را اصولا چگونه می بینی؟
بعد از بیست و چند سال زندگی در این شهر، هنوز این شهر را عمیقا نفهمیدم، شهر پیچیده ای است، مثل هوایش مرتب درحال تغییر است. شهر مادیات است، شهر غریبه با احساس و عاطفه است، همه مردم درحال عجله هستند، آرام و قرار ندارند، کمتر خانواده ای دور هم جمع می شوند، گاه دوستان، فامیل با فاصله نیم ساعت راه هم یکسال و دو سال همدیگر را نمی بینند، در اینجا مردم باید مرتب سوار بر اتومبیل در رفت و آمد باشند، دراروپا انقدر وسیله نقلیه عمومی زیاد است که نیازی به اتومبیل نیست و مردم هم خیلی راحت بهم دسترسی دارند، شما در اروپا خدای نکرده بیمار بشوی، نیازی داشته باشی، با یک تلفن همه آشنایان، فامیل و دوستان را کنار خود می بینی ولی در شهر فرشته ها همه غرق درکار و گرفتاری خود هستند، چهره به چهره به هم لبخند می زنند ولی بیشترشان حتی نزدیک ترین دوستان و فامیل را فراموش می کنند.

1371-4

با هنرمندان و همکاران رفت و آمد داری؟ اصولا سرگرمی هایت دراین شهر چیست؟
من با همه هنرمندان دوست هستم، ولی با ستار و مرتضی خیلی نزدیک و صمیمی هستم، با حبیب و محمد پسرش خیلی صمیمی بودم ولی در مجموع من زیاد اهل رفت وآمد نیستم، سرم گرم کارم هست.
در فرصت هایی که پیش می آید به اجرای برنامه درکاباره و عروسی ها، جشن ها می پردازم، به کارهای خودم می رسم به همان شیوه زندگی دراروپا، می کوشم زندگیم توام با آرامش باشد.
عاشق سینما هستم ، بدیدن فیلمهای پرحادثه، کمدی و خانوادگی میروم، بدنبال فیلم عاشقانه نیستم، چون باوری بروی این فیلم ها ندارم من یکی از طرفداران کتاب هستم، در هفته حداقل 3 تا کتاب خوب می خوانم کتاب هایی درباره روانشناسی، تغذیه، تندرستی.
می دانیم که طی 2 سال گذشته آلبوم های موفقی به بازار دادی؟
سه آلبوم خوب وموفق داشتم، قاصدک، فرندز(دوستان) و امشب Tonight که همه موفق بودند، هنوز در تدارک سینگل هایی هستم.
خوانندگان موردعلاقه ات در جمع غیرایرانیان چه کسانی هستند؟
من سالهاست صدای حولیو را عاشقانه هایش را با تحریرهایش، سبک و شیوه خواندن اش را دوست دارم، من با صدای حولیو از ایران خاطره دارم.
در جمع خانم ها سلین دیان یک استثناست، یکبار به لاس وگاس رفتم وکنسرت اش را از نزدیک دیدم، دلم نمی خواست این کنسرت تمام بشود، من محو صدا، شیوه اجرا، صحنه آرایی،ارکستر و هماهنگی همه آنها با هم شدم.
درباره خوانندگان داخل ایران چه نظری داری؟
بجزیکی دو خواننده، همه صداها تکراری است، تا یک خواننده گل می کند، همه بدنبال او میروند همان ترانه ها و آهنگها را می خوانند، همین سبب شده 90درصد آهنگها و ترانه ها و تنظیم ها و صحنه ها شبیه بهم باشند من درجمع خوانندگان داخل ایران، از صدای محمد اصفهانی، تسلط و آگاهی او به موسیقی و حتی اجرای زنده اش خوشم می آید.
درجریان تلاش همکاری برای برپائی انجمن هنرمندان ایرانی هستی؟
من بعنوان خواننده سالهاست آرزو دارم روزی خوانندگان ما سر و سامان بگیرند، پایگاه و تکیه گاهی مشترک داشته باشند، در تنگناها بداد هم برسند، در گرفتاریهای مالی و بیماری یاور هم باشند، ولی هر بار به دلیلی این تجمع بهم خورده است، امیدوارم این بار واقعا چه بزرگترها و چه چهره های جدید دست به دست هم بدهند، کانونی، خانه ای، انجمنی راه بیاندازند که مایه امید همه باشد.

1371-5