1498-61

این روزها نابغه بزرگ و بنیانگذار گویندگی و گزارشگری ورزشی ایران دیگر هیچ نشانی از ان هوش سرشار و ذکاوت کم نظیر ندارد ومردی که دهها سال با خبرهای پیروزی قهرمانان ورزشی ایران قلب مردم را با غرور و افتخار می لرزاند، حالا بی خبر از همه چیز گشته است.
استاد عطا الله بهمنش چندی است که هوش و حواس خود را کاملا از دست داده ونهمین دهه زندگانی اش در این عاشق ایران، سایه انداخته تا دیگر نه کسی را بشناسد و نه چیزی را دریابد!
عطا بهمنش در تاریخ ورزش ایران یک نام بی نظیر و ماندگار است که با نبوغ و خلاقیت مثال زدنی اش در شصت سال پیش اولین گزارشهای ورزشی را از رادیو ایران پیشکش شنوندگان کرد و در آن دوران هنوز تلویزیون به سرزمین ما نیامده بود.
عطا خان با بیانی شیرین و شیوا و نگرشی حرفه ای به گونه ای بازی فوتبال را از طریق رادیو به نمایش می گذاشت که هر شنونده ای احساس می کرد که از نزدیک تماشاگر جریان بازی است وچه هنری بالاتر از این که شنونده با گزارش بازی احساس کند که همه چیز را می بیند.
بهمنش همه چیز را در گزارش رادیویی به شکلی بیان و ترسیم می کرد که هر شنونده پای رادیو نمی توانست لحظه ای از صدای گرم و گیرا او جدا شود و آنان که امروز با سن و سال بالای شصت به آن خاطرات باز می گردند هنوز هم حال و هوای آن گزارشهای فراموش نشدنی را با صدای بهمنش در وجود خود زنده می بینند.
بهمنش در روزگاری که حداقل امکانات رادیویی را در اختیار داشت بالاترین کیفیت را به گوش شنونده منتقل می کرد و به واقع نبوغ و خلاقیت این مرد بی بدیل نه تنها هیچ چیز از بهترین گویندگان ورزشی در اروپا کم نداشت بلکه می توان او را بالاتر از بسیاری از اروپایی ها قلمداد کرد!
بهمنش را باید دارای نقشی بزرگ و تاثیر گذار در تبلیغ ورزش و تشویق جوانان دهه های سی و چهل به سوی میدانهای ورزشی دانست.
بسیاری از قهرمانان ورزشی سرزمین ما درآن سالها برای اولین بار از زبان بهمنش به ملت ایران معرفی شدند و چه زیبا و دلنشین این اشنایی را به اجرا می گذاشت .
هزاران دوستدار ورزش به ویژه در شهرستانها بی آنکه برای لحظه ای سیمای قهرمان ملی خود را دیده باشند، با گزارشهای بهمنش به آن قهرمان دلبستگی و وابستگی پیدا کرده بودند و این براستی سحر کلام جذاب و تاثیر گذار بهمنش به حساب می آمد .
گزارشهای سراسر شنیدنی و دلنشین بهمنش نه تنها در فوتبال که در کشتی نیز بی نظیر بود و تمام واژه ها و اصطلاحات به درستی ساخته و پرداخته این گوینده جادوگر بود که همه چیز را با زبانی بی مثال به گوش شنونده می رساند و روز به روز بر شنونده های رادیویی اضافه میشد.
بهمنش سال 1324 در تیم فوتبال باشگاه بانک ملی عضویت پیدا کرد در آن زمان رئیس باشگاه مردی ورزشکار و ورزش دوست بنام شادروان نصراله نجومی بود که در پایه نهادن فوتبال در باشگاه بانک ملی سهمی بزرگ داشت، عطا بهمنش چون دونده دوهای نیمه استقامت بود خیلی زود فوتبال را رها کرد و به دومیدانی روی آورد.
فوتبال در آن سالها طرفدار زیادی نداشت و بزرگترین مسابقه فوتبال را بیش از پنج هزار نفر تماشا نمی کردند، تهران آنقدر بزرگ نبود، دانشگاه تهران بیرون شهر به حساب می آمد از پل چوبی و عشرت آباد که رد می شدیم، همه جا شن بود و قلوه سنگ، دانشکده ها امتحان ورودی نداشتند و جامعه فوتبال نمی دانست که بازیهای المپیک و جام جهانی کی آغاز شده و چه ارزشی دارد !
زمانی که تلویزیون در سالهای میانی دهه چهل به ایران امد و تلویزیون ملی به راه افتاد گزارشگری تازه کار به میدان امد که حبیب الله روشن زاده نام داشت و حالا عطا خان به رسم پیشکسوت گزارشگری با تمام وجود به انتقال تجربه و تخصص به همکار جوان برخاست تا استاد بهمنش از تنهایی دراید .
بهمنش بهتر از هر کس میدانست که روشن زاده نیز در کار گویندگی و گزارشگری یک پدیده است و چه روزهای زیبایی را این دو برای ورزش رادیو و تلویزیون ملی ایران به ارمغان اوردند.
بهمنش با آشنایی به چند رشته ورزشی و به ویژه دو و میدانی که پایه ورزش به شمار میاید شخصیتی والا و بدور از هر عقده در ورزش داشت که علاوه بر گویندگی دستی توانا در نویسندگی ورزشی داشت تا نشان دهد که زبان و قلم او یک استثناست.
سوای استاد حبیب الله روشن زاده که او نیز نوآور بود و یکی دو گوینده دیگرخیلی از گزارشگر های ورزشی به ویژه در فوتبال و کشتی در تمام این سالها خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر روش و شیوه گزارشگری استاد بهمنش بودند و بعضی نیز صد درصد کپی برداری را آشکارا به گوش و چشم رسانند.
عطا الله بهمنش در اوج تجربه و تخصص در کار گویندگی و گزارشگری ورزشی به سر می برد که ماجرای انقلاب در ایران پیاده شد و این خدمتگزار عاشق و کاردان همچون همه استخون دارها و نامهای بزرگ باید از صحنه بیرون رانده میشدند تا امور بدست غیر حرفه ای ها افتد!

1498-62

بهمنش پس از بیست سال کار مداوم به دستورصادق قطب زاده و بی دلیل و بدون یک سئوال و جواب رانده شد و به قول معروف پاکسازی شد و توسط یکی از دوستداران و مریدان جهان پهلوان تختی بنام عباس اژدری که مغازه نان فانتزی فروشی در جاده قدیم شمیران تقاطع میر داماد داشت، کاری به عنوان صندوقدار پیدا کرد، تا بتواند خرج زندگی خود و فرزندانش را تامین کند، البته بعدها گفت که دلتنگ نیستم، بیست سال تلاش و کشانیدن جادوی فوتبال به خانواده ها و تشویق جوانان وطنم مزدی است که هرگز زایل نخواهد شد، این نکته را از رهگذران در کوچه و خیابان درک کردم و تا زنده هستم بخود می بالم!
خدا نکند که هیچ بزرگی گرفتار نااهلان شود و پایین آید که در این حال باید قواره ای بزرگتر از تصور را به تماشا گذاشت .
استاد بهمنش با حضور دشمنان ایران و ایرانی به قول معروف از اسب افتاد، اما هرگز از اصل نیافتاد تا در سخت ترین و دشوارترین روزهای زندگی به همه نشان دهد که هر بزرگ راستین در همه حال بزرگ است.
بهمنش یک استثناء بود و در طول این همه سال که فوتبال را گزارش کرد هیچ کس نفهمید که او طرفدار چه تیمی است!
او بسیار حرفه ای عمل میکرد و تنها کسی بود در عین حال که گزارشگر بسیار خوبی بود، قلم بسیار توانایی هم داشت.
در همین حال و با همان شوق پایان ناپذیر دست بکاری جانانه زد و تاریخ حضور ورزش و ورزشکاران ایران در بازیهای المپیک را به نگارش دراورد که اثاری ارزشمند و ماندگار بوده تانسل های امروز و فردا با گذشته ورزش ما در بازیهای المپیک اشنا شوند وبه درستی از چند وچون ان اگاهی یابد .
این کتاب بنام « بازیهای المپیک از آغاز تا امروز» یکی از آثار به یاد ماندنی در تاریخ ورزش ایران است که نوشته عطا بهمنش است.
در جام جهانی 1966 لندن بهمنش در جمع خبرنگاران اعزامی قرار گرفت و با مهدی اسدالهی هم سفر شد و همینطور تعدادی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران از جمله زنده یاد ها دکتر اکرامی، مبشر، محب، رنجبر و محسن حاج نصرالله و برای اولین بار در لندن ستاره های فوتبال جهان را دید و به قول خودش دیدن این جام چشمان او را باز کرد و با خرید چند صفحه گزارش فوتبال، نحوه گزارشها و برداشت مفسران طراز اول جهان را خوب گوش داد و به این نکته رسید که بازیکنان را باید از سنین پائین با رموز فوتبال آشنا کرد.
مسئولان ورزش در این 37 سال با استاد بهمنش و دیگر بزرگان سرزمین ما رفتار و برخورد منصفانه و عادلانه ای نداشتند و این عاشق پاک باخته در این روزگار نفس گیر همواره دل در گرو ایران و ایرانی داشت واز هر خدمتی به جوانان امروز کوتاهی نکرد.
برای انکه بدانیم کار گویندگی و گزارشگری در ورزش ایران از کجا به کجا رسیده است دیروز را با بهمنش پشت سر گذاشتم و امروز دهها گزارشگر سفارشی و بدور از حداقل استعداد و نبوغ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی جولان می دهند.
در این بساط و در شهر کورها عادل فردوسی پور برای بچه های بی تجربه امروز ایران و نا آشنا با اسطوره هایی چون بهمنش و روشن زاده با یک چشم پادشاه به نظر می رسد تا بیش از پیش بدانیم که در این حیطه نیز تا چه میزان سقوط کرده و به قهقرا رفته ایم .
بهمنش در تمام عمر یک وطن پرست راستین بوده و همه گاه منافع ملی ایران را نگهبانی کرده است و استاد در همین راستا خاطره ای دارد از بنگاه سخن پراکنی بی بی سی در باره حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 78 آرژانتین که وقتی برای جام جهانی انتخاب شدیم بنگاه سخن پراکنی بی بی سی گفت:حق استرالیا بود که نماینده آسیا و اقیانوسیه باشد، نه ایران!
اما من هم بر پایه نواری که وجود دارد به آنان چنین جواب دادم که از رادیو ایران پخش شد: تیم ملی ایران پس از بازیهای مقدماتی در آسیا و شکست استرالیا به آرژانتین خواهد رفت، گویا این انتخاب برای انگیسیها گران آمده است چون می خواهند ما همیشه نوکرشان باشیم!… ولی چنین نیست که بمانیم و استرالیا برود، ما شایسته هستیم!
بهمنش نامش در تاریخ گزارشگری و ورزشی نویسی ایران خواهد ماند و با خدمت عاشقانه و صمیمانه خود زبیاترین نقش ها را برای ورزش ایران زد و عشق را با کلام خود جلوه بخشید.

[email protected]
amirbaradran.blogspot.com