1322-46

1339-15

از همان نگاه اول، فیلم نشان میدهد که برای شکار گیشه ها نیامده، ولی در نهایت برای برانگیختن تفکر تماشاگر برای پرداختن به عالم زنان ومردان مسن ساخته شده است.
داستین هافمن بعد از حدود 50 سال بازیگری، برای اولین بار به کارگردانی می پردازد، خود می گوید جای تعجب ندارد چون من در سی و چند سالگی چند نمایش روی صحنه بردم و موفق هم بودم، ولی هنوز جرات ساختن فیلم نداشتم، تا یکروز بخودم1339-16 گفتم این همه سناریوهای خوب در دسترس است، ازسویی وقتی مانوئل دی الیویرا کارگردان 104 ساله پرتغالی هنوز فیلم می سازد چرا من نسازم؟!
هافمن به سراغ نمایشنامه معروف West End نوشته هاروود رفته، نمایشی که به اعضای بازنشسته یک اپرای قدیمی می پردازد، که 3 عضو قدیمی آن در خانه سالمندان متعلق به یک موزیسین زندگی می کنند، همه ساله برای موسیقی دانان کنسرت برگزار میکنند و به جمع آوری پول می پردازند تا با ورود عضو چهارم «جین» همسر سابق رگ عضو دیگر،درگیریها، رقابت ها، حس انتقام شروع میشود، جین (مگی اسمیت) ابتدا مغرور و منزوی است،حاضر به همکاری نیست، ولی بمرور باگروه کنار می آید، ضمن اینکه بدلیل خیانت به شوهر سابق خود، اینک رویارویی احساسی تازه ای میان شان بوجود می آید.
دیالوگ هایی که با قلم توانای هاروود نوشته شده با دست و دلبازی داستین هافمن، در مورد بازگذاشتن دست بازیگران بسیار جذاب و پیام گونه و شیرین جلوه می کند وگاه با طنزهای گزنده همراه میشود.
داستین هافمن آموخته های سالیان دراز بازیگری را با ظرافت خاص در فیلم بکار می گیرد، با دوربین و زوایای مختلف قصه را می کاود وزندگی ها را مرور میکند. گاه از چشم قهرمان فیلم چون سیسی، پالین گلین، زندگی را می بیند یا ویلف (بیلی کانالی) که هنوز می خواهد جوان باشد و با جین که هنوز نپذیرفته که سالهای درازی بر او گذشته است.
فیلم ظاهرا برای پا به سن گذاشته ها ساخته شده،ولی اصولا فیلم جوان ها را هم جذب کرده است خیلی ازجوان ها می خواهند بدانند مسن ترها چگونه می اندیشند و چه خواسته هایی دارند.
بازیگران فیلم که همه با تجربه و پخته هستند، می گویند داستین هافمن در صحنه های حساس فیلم، آنها را در خلق دیالوگ های تازه، آزاد گذاشته بود وهمین به زنده بودن و متفاوت بودن فیلم کمک کرده است. دربسیاری  از صحنه ها، بازیگران به بداهه گویی پرداخته اند.
فیلم برای داستین هافمن، امتیاز خوبی ببار آورده و اورا بعد از 50 سال، با اولین تجربه روسپید کرده است.

1339-17

داستان این فیلم برداشت از کتاب «دانالد ای وست لیک» نویسنده معروفی است ،که به نویسنده  قصه های اسرارآمیز معروف است واولین فیلم از این نوول در سال 1967 با نام  Point Blank  با شرکت لی ماروین ساخته شد و در 1339-18سال 1999 با نام PayBackبا شرکت مل گیبسون ارائه شد، که بهترین آن  Point Blank بود.
اگر شما بدیدن یک فیلم اکشن رفته اید، مسلما این فیلم شما را تا حد زیادی راضی می کند، ولی اگر توقع یک فیلم خوب با چارچوب قابل قبول و تعمق را در همان قامت اکشن دارید نا امید میشوید و چون فیلم خیلی زود پیوندهای خود را از دست میدهد «پارکر» که ابتدا در یک سرقت بزرگ شرکت می کند، دیگر حاضر به همکاری با این گروه نیست، خود بخود باید او را نابود کنند، که البته با شلیک چند گلوله انجام میشود، ولی پارکر سخت جان و خوش شانس است چون همان لحظه از سوی کشاورزی نجات می یابد.
فیلم از آن لحظه ببعد بر مسیر انتقام پارکر از آن گروه گنگ استوار است وپیش میرود. سناریست فیلم جان جی مک لاکلین به اصالت داستان وست لیک وفادارنمی ماند و همین او را از مسیر منطقی فیلم دور می کند.
جیسن استاتهام در ایفای نقش خود بعنوان یک «اکشن هیرو» موفق است،ولی هیچ چیز اضافه ای از فیلم های قبلی خود ندارد ضمن اینکه با ضعف شخصیت فیلم نیز روبروست.
تماشاگر علاقمند به جنیفرلوپز در 45 دقیقه اول فیلم، هیچ 1339-19نشانه ای از او نمی بیند، بعد هم که جنیفر وارد میدان میشود، کاراکتر بسیار ضعیف و کمرنگی دارد، در نقش یک مشاور املاک در فلوریدا ظاهر میشودکه با دیالوگ ها و حرکاتی می کوشد تا بازیگر کمدی فیلم هم باشد، ولی درواقع لوپز بدون عریان شدن و برخ کشیدن پستی و بلندی هایش، به چشم نمی آید. یکی دوبار هم بصورت خیلی ساختگی و مصنوعی، به دستور پارکر قد وهیکل خود را از روبروو پشت نشان میدهد، حالا چه ضرورتی دارد کسی نمی داند! تنها بازیگری که در فیلم به دل می نشیند، نیک نولتی است که در نقش راهنما و مرشد پارکر ظاهرمیشود، نیک نولتی بهرحال بازیگر پخته ای است، او در هر نقشی هرچند کوچک، جا می افتد و خودی نشان میدهد.
فیلم هیچ امتیازی برای جنیفرلوپز ندارد و استاتهام هم بهره کافی از این فیلم نمی برد چون فیلم قالب تثبیت  شده و منطقی و حرفه ای را ندارد .