1382-35

فرهنگ فرهی

زنده یاد دکتر ضیاءالدین شادمان برنامه ای در رادیو ایران داشت که با مقامهای بلند پایه دوران قاجار و رضاشاه که هنوز در قید حیات بودند مصاحبه میکرد که برنامه ی پر شنونده ای بود بعدکه به استانداری تهران و وزارت مشاور منصوب شد برنامه اش را به من سپردند که من آن را بنام «در پیشگام تاریخ» با تغییراتی تدارک می دیدم و ابتدا به دنبال شخصیت های دوران قاجار بودم گفتند دوستعلی خان معیرالممالک فرزند دوست محمدخان معیرالممالک در قید حیات است و من شنیده بودم او از نخستین بلندپایگان دوره ی قاجار بوده که دستگاه فنوگراف داشته که از اختراع های تازه ی آن زمان بوده، دوستعلی خان می گفت: «پدرم پس از گذشت فصل گرما به باغ مهرآباد باز می گشت[دکتر ساسان سپنتا موسیقی شناس پرآوازه باغ مهرآباد را اینگونه توصیف می کند:«باغ مهرآباد که قبلا نظام آباد خوانده می شد باغ بزرگی  بود در محل فرودگاه کنونی مهرآباد که دوست محمدخان معیرالممالک آنرا مهریه عصمت الدوله دختر ناصرالدینشاه و همسفر خود قرار داده بود و به همین مناسبت نام آن باغ را مهرآباد گذاشت که در آن باغ انواع گلهای زیبا و درختان نادر پرورش داده بود. آن باغ حدود شصت هزار مترمربع بود و دوست محمدخان بعدها ادعا کرد که مهرآباد را به اجبار از تصاحب او خارج کرده اند و بهمین مناسبت در اوایل دوره ی رضاشاه نزد شاه رفت واز او تقاضای استرداد آن  محل را کرد» دوست علی خان معیر می گفت :« پدرم دو دستگاه فنوگراف خریداری کرد و توسط آن آثاری از نی  نایب اسدالله استاد نوازنده ی نی مخصوص ناصرالدین شاه را روی لوله های مومی ضبط کرده است تقریبا «اکتبر سال 1898 میلادی است که  دوست محمدخان معیرالممالک به ضبط آثار نفیس مذکور مبادرت ورزیده است» دکتر سپنتا می نویسد:«درست شصت و یکسال بعد از تاریخ فوق یعنی سال 1338 هجری شمسی برابر 1959 میلادی که اینجانب برای بازیافت صوت همان استوانه های ضبط شده ی مذکور در فوق به مرحوم دوست علیخان معیراممالک رجوع کردم مدتی بیش از پنجاه سال بودکه پس از درگذشت دوست محمدخان معیرالممالک پدر دوست علیخان لاشه ی بی مصرف یکی از همان فتوگراف ها زیرگردوغبار مانده و لوله های استوانه ی مومی مذکور نیز برخی شکسته و برخی در اثر گذشت زمان پنجاه، شصت ساله از حیز انتفاع افتاده بود. دستگاهی که مرحوم دوستعلی خان معیر ذکر کرده و اینجانب شصت سال بعد در منزل ایشان (باغ معیر خیابان شاپور تهران) دیدم دستگاه سنگین ساخت ادیسن از نوع مدل M بودکه در اصل با باطری کار می کرد. پس از مدتی استوانه های مذکور را نویسنده ی این کتاب [تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران] با تمهیداتی مرمت و صداهای ضبط شده ی آنرا روی نوار ضبط کردم» [مقاله ای درهمین مورد تحت عنوان «صداهای بازمانده از رجال عصر قاجاری» به قلم دکتر ساسان سپنتا در ماهنامه ی آینده سال نهم شماره ی 2 اردیبهشت 1362 منتشر شده است که جلوس مظفرالدین شاه در تاریخ 24 ذیحجه 1313 هجری قمری است (6 ژوئن 1896 میلادی) و می دانیم در همین سال بودکه فنوگراف ادیسن با نیروی محرکه ی فنر(کوک) به بازار عرضه شد که با قیمتی حدود چهل دلار به فروش می رسید کارکردن با این دستگاه ساده تر از دستگاه های باطری دار قبلی بود در 22 ربیع الاول 1316 هجری قمری (اوت 1898) میرزاعلی اصغرخان امین السلطان مجددا از قم فراخوانده شد وبه صدارت منصوب شد از صداهایی که در این دوره توسط دوست محمدخان معیرالممالک در استوانه های فنوگراف ضبط شد یکی صدای همین علی اصغرخان امین السلطان بود که بعدها لقب اتابک اعظم گرفت به جز گفتارهای خود دوست محمدخان و دوستعلی خان گفتار دیگر رجال عصر ناصری و آثار بعضی هنرمندان و صدای ساز نوازندگان و استادان موسیقی عصر ناصرالدین شاه نیز در آن لوله های فنوگراف ضبط است که از آن قبیل می توان به شرح زیر بر شمرد: سنتور محمد صادقخان سرور الممالک استاد نامدار و رئیس گروه نوازندگان ناصرالدینشاه، تار و آواز آقا حسینقلی استاد تار و نی نایب اسدالله استاد نوازنده ی نی اصفهان، آواز صادقخان که در دستگاه معیر بود و در سفر اروپا با دوست علیخان معیرالممالک همراه شد و به اتفاق آنها عازم سیاحت در کشورهای اروپایی گشت و در پاریس هم چند استوانه ی فنوگراف ضبط و برای دوست محمدخان معیر به تهران فرستاد که نمونه هایش آواز و ارکستر جمعی مانند صدای حسن خان و دسته اش و همنوازی استادان عصر ناصری مثل تار آقاحسینقلی و سنتور محمدصادق خان سرورالملک و نی نایب اسدالله با آواز صادق خان است که از نظر شیوه ی نوازندگی و ردیف موسیقی ایران  و شناخت گامهای آن دارای اهمیت است. در دوره ی مظفرالدینشاه خانواده های چندی نیز نسبت به تهیه و استفاده از فنوگراف اقدام کردند طاهرزاده خواننده ی مشهور دوره ی قاجار می گوید:« در آن زمان یک نوع دستگاه به ایران آمده بود که آنرا فنوگراف می نامیدند صدا را روی لوله های آن ضبط می کردند وهمان را می توانستند دوباره بشنوند»حسام السلطنه یکی از این دستگاهها را داشت روزها رو به روی هم می نشستند و می زدند و می خواندند و لوله می گرفتند. طاهرزاده ادامه می دهد که: این دستگاه بهترین معلم من بود زیرا صدای خود را می شنیدم و هرجا نقصی به نظرم می رسید اصلاح می کردم» زیرا کم نیستند  هنرمندانی که تشخیص خوب از بد را نداشته اند زیرا آدمی اصولا خودپسند و خودخواه است معلوم میشود این صفت در طاهرزاده نبوده و قوه ی استنباط هم داشته که به تدریج خودش منتقد و ممیزخود شده است. استاد زنده یاد روح الله خالقی در جلد اول کتاب خود: «سرگذشت موسیقی ایران» می نویسد: «تولد طاهرزاده 1300 هجری قمری (1883 میلادی) است که آمدن او از اصفهان به تهران در 17سالگی بوده است». بنابراین استفاده از دستگاه فنوگراف حسام السلطنه قاعدتا می بایست حدود 1900 میلادی برآورده شود (حسام السلطنه (جهانگیرمراد) نواده ی حسام السلطنه معروف فاتح هرات واز شاهزادگان با ذوق بوده ابتدا به نواختن تار و سپس ویولن پرداخته با عارف قزوینی شاعر و تصنیف ساز و طاهرزاده خواننده ودرویش خان و میرزا غلامرضا شیرازی نوازندگان تار مانوس بوده است چند تصنیف از او باقی مانده که آهنگهایش را او ساخته و شعرشان توسط استاد زنده یاد ملک الشعراء بهار سروده شده است.

1382-36

و اما بازگردیم به ابتدای نوشتار:
وقتی رفتم سراغ دوست علیخان معیرالممالک در باغ شهرشان در خیابان شاپور یک ساختمان عظیم با معماری سنتی دیدم و پنجره هایی با شیشه های رنگی،درخت های تناور میوه وصنوبر، واتاق ها وسالن هایی مملو از جلوه ها و میراث های هنری – و فرش هایی چشمگیر و با بافتی به راستی سحرآمیز، دوست علیخان با صلابت و جذاب که یاد و یادگارهای ده ها سال خاطره بر موها و چهره ی او نقش بسته بود… وقتی خاطرات خود را از پدر و رجال دوره ی قاجار و مظفرالدینشاه نقل می کرد مخاطب مسحور گفتار او میشد… مشروح و طولانی سخن گفت وگاه تکراری که ویراستاری آن زمانی دراز به طول انجامید…فرستنده ی سیار رادیو، تلویزیون ملی ایران آنرا ضبط می کرد ساعت ها به طول انجامید به طوری که ما (من و اپراتورهای ضبط و راننده) به ناهار دعوت شدیم… که سفره ای مجلل روی میزی بزرگ گسترده بودند با غذاهای ایرانی متعدد… و شربت های مختلف … وقتی از آن گفتگوی مفصل دوساعتی آماده ی پخش شد… دوست علیخان چنان مجذوب مصاحبه شد که دوبار تلفن های تشویق آمیز به من زد… و به تیمسار زنده یاد سرلشگر پاکروان که از شخصیت های خوشنام و صدیق ایران بود و وزیر اطلاعات تلفن کرده وگفته بود یک فنوگراف واستوانه های ضبط آنرا می خواهم به پاس محبتی که بمن ارزانی داشته اید به شما تقدیم کنم که تیمسار به من ماموریت داد که دستگاه را از خانه ی او بگیرم ولی وقتی آوردیم دستگاه معیوب بود… اما استوانه ها حاوی صداهای مظفرالدینشاه بود و صنیع الملک که مامور تشکیل عدالتخانه بود و اتابک اعظم صدراعظم، بعد از مدتی فنوگراف تعمیر و مرمت شد و من از پاکروان و سر لشکر سعادتمند معاون وزارت اطلاعات دعوت کردم که برای شنیدن صداها به استودیو هشت بیایند… سه چهار تن از سازمان های رادیو و مهندسان هم بودند سکوتی در استودیو حاکم بود همه برای شنیدن صدای تاریخ دقیقه شماری میکردند  ناگهان صدای مظفرالدینشاه بلند شد: لهجه اش ترکی بود، و لحنش دهاتی و حرفهایش هذیان آمیز: «انشاءالله رحمان شما بعد از چهارصد سال که زیر سایه همایونی ما هستید به وظایف خود عمل نمائید و…» بعد اتابک اعظم سخن گفت توام با تملق و چاپلوسی و سپس صنیع الملک. که برای اولین بار از «جُنگ شب» برنامه ی مخلص که به مدت 25 سال از رادیو ایران پخش میشد ارائه گشت.