1427-21

فرهنگ فرهی
 
فیروزه ی خطیبی ژورنالیست (به معنای دقیق کلمه نه به معنای متعارف آن) مجلس نمایش فیلم «یک گزارش» (عباس کیا رستمی) فیلم مستند بهمن مقصودلو روزنامه نگار و نویسنده و منتقد، سینماگر و مستند ساز برجسته را با ایراد یک سخنرانی روشنگرانه گشود و تماشاگران را که تالار «خانه ی فرهنگ وهنر» (مرتضی برجسته) را پر کرده بودند با کارنامه ی نیم قرنی درخشان بهمن مقصودلو بیش از پیش آشنا و زمینه را برای دریافت بیشتر فیلم مستند «یک گزارش» (سیری در آثار عباس کیارستمی) آماده کرد:

***

خانم ها ..آقایان ..به اولین اکران فیلم مستند “عباس کیارستمی: یک گزارش” ساخته دکتربهمن مقصودلو در شهر لس آنجلس خوش آمدید.
دکتر مقصودلو منتقد و پژوهشگر سینما را از زمانی که یکی از تهیه کننده های جوان برنامه های هنری و سینمایی تلویزیون نوپای ملی ایران بود می شناسم. در آن زمان من بعد از پایان دبیرستان، برای دریافت دیپلم متوسطه می بایستی به  مدت 4 ماه دریک اداره دولتی کارآموزی می کردم و این اداره هم خوشبختانه جایی نبود جزبخش پژوهش و تحقیقات تلویزیون ملی ایران  که بعدها بخش تئاترهم به آن اضافه شد. محلی که برای من، در آن زمان به راستی حکم یک بهشت غیرمنتظره را داشت چرا که این اداره  زیر نظر فریدون رهنما –شاعر  و فیلمساز برجسته اداره می شد ومن این افتخار را پیدا کردم که به مدت یک سال و تا زمان مهاجرتم به آمریکا با این سینماگر آوانگارد و به راستی نابغه (اما متاسفانه کمتر شناخته شده) کارکنم و ازطریق کارم با بسیاری ازنویسندگان، شعرا وهنرمندان نوگرا و برجسته و دست اندرکاران هنری آن زمان آشنا بشوم.
در آن زمان بخش های مختلف تلویزیون ازجمله اداره ما در محل  تلویزیون کانال 3 -معروف به تلویزیون ثابت پاسال- قرار داشت و درواقع دفترهای موقتی برای کارمندان تلویزیون درنظر گرفته بودند تا بنای اصلی ساختمان جام جم بپایان برسد و قرار بود که کم کم همه در همان  ساختمان اصلی مستقر بشوند. به هرصورت، در کنار دفتر ما، چند دفتر دیگر ازجمله اطاق کار آقای بهمن مقصودلوودیگربرنامه سازان جوان و پرشورتلویزیون قرار داشت و ما به طور روزانه ..دورادور با هم آشنایی و سلام و علیک داشتیم ..گاهی اوقات هم در کافه تریای تلویزیون ناهار می خوردیم تا اینکه بهمن مقصودلو برای ادامه تحصیل در رشته سینما روانه نیویورک شد.
چند سال بعد و این بار درنیویورک /شاهد فعالیت های دکترمقصودلو بودم که در آن زمان تحصیلاتش را دررشته مطالعات سینما از دانشگاه نیویورک و بعد هم  با دریافت دکترا از دانشگاه کلمبیا  به پایان رسانده بود  وهم زمان مشغول نوشتن  نخستین کتابش به نام “سینمای ایران” به زبان انگلیسی بود. او  ضمن پژوهش در رابطه با این کتاب /با پدرم پرویزخطیبی -از پیشکسوتان سینما وسازنده اولین فیلم کمدی سینمای ایران به نام “واریته بهاری”و مادرم زینت مودب، بازیگرنقش اول نخستین فیلم ایرانی ساخته شده در داخل ایران بنام “طوفان زندگی” رفت و آمد داشت.
درهمین دوران ودرماه های سخت بعد از انقلاب  بود که آقای مقصودلو همت کرد و  با اجاره سینما “بمبئی ” در خیابان 57 منهتن …آن هم درچند قدمی تالار با شکوه کارنگی هال، اولین فستیوال فیلم های ایرانی را در نیویورک برپا کرد.  من یادمه که آن روزها، تماشای این فیلم ها برای ایرانی های ناگهان به غربت پرتاب شده و دورازوطن چه شور و حالی داشت. خود من هیچوقت اولین فیلمی که در آنجا تماشا کردم را فراموش نمی کنم. فیلم سرایدار، اثر خسروهریتاش با بازی سعید کنگرانی و علی نصیریان.
 برای من که سال ها پیش از انقلاب به آمریکا آمده بودم، آن هم در زمانی که هنوز ویدیویی درکار نبود و تقریبا هیچکس  مثل امروز دسترسی به این فیلم ها نداشت، چقدر شگفت انگیز بود..تماشای یک فیلم ایرانی، به  زبان فارسی روی پرده 70 میلیمتری آن هم در شهری به عظمت نیویورک.
اما این خدمت به ظاهرکوچک آقای مقصودلو که بهانه ای برای گردهم آیی جامعه غربت زده  ایرانی آن دوران بود، به همین جا خاتمه نیافت و دکتر مقصودلو توانست در مدت کوتاهی از هنرمندانی چون بهروز وثوقی که ما تا آن زمان او را فقط روی پرده سینماهای تهران دیده بودیم تجلیل کند…آن هم با حضور خود بهروز خان..و من هیچوقت یادم نمیره وقتی با آقای وثوقی-  یا قیصر سینمای ایران – جلوی در ورودی سینما بمبئی در خیابان 57 منهتن دست دادم و او با من روبوسی کرد و من  چنان ستاره زده! شده بودم که آن  شب تا صبح خوابم نبرد.
در همین رابطه ..باید بگویم آقای بهمن مقصودلو تنها مراسم بزرگداشت برای پرویز خطیبی را هم  درهمان سالن سینما برگزار کرد و از این هنرمند دورافتاده از وطن که بیش از 55 سال به تئاتر، رادیو و سینمای ایران خدمت کرده بودتقدیر کرد.. که همینجا دوست دارم یک بار دیگر به سهم خودم ازایشان تشکر کنم. 
و اما اجازه بدین به گوشه هایی از دست آوردهای دکتر مقصودلو اشاره کنم که بیش از 40 سال است که به عنوان فیلمساز– تهیه کننده  و عضو هیئت داوری جشنواره های مهم سینمایی جهان فعالیت دارد. او هم چنین عضو انجمن قلم آمریکا و منتقد سینمایی  برجسته ای است  که پند آموخته بزرگانی چون اندرو ساریس بوده و سال ها در نیویورک با این منتقد بزرگ آمریکایی حشر و نشر داشته است. درضمن به این موضوع هم اشاره کنم که  آقای مقصودلو سال ها پیش یکی از بهترین نقدهای سینمایی  ایرانی که من تا کنون خوانده ام را بر فیلم داش آکل  کیمیایی نوشت. نقدی که  هنوز هم بریده آن را که دریکی از مجلات چاپ شده بود بیادگار نگه داشته ام.
دکتر مقصودلو درسال ۱۹۷۴ به عنوان نویسنده و منتقد برای انتشار کتاب های ویژه سینما و تئاتر، جایزه فروغ فرخزاد را دریافت کرد. در آمریکا اولین کتاب او به زبان انگلیسی بنام «سینمای ایران» در سال ۱۹۸۷ توسط انتشارات دانشگاه نیویورک منتشر شد وبرای اولین بار، تاریخ سینمای ایران را در مرکز توجه عموم قرار داد.
دو کتاب دیگر آقای مقصودلو،”این سوی ذهن، آن سوی مردمک” درسال ۱۹۹۹ و “آزادی و عشق در سینما” در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. .
او بیش از ده فیلم سینمائی و مستند در آمریکا تهیه کرده که در جشنواره های مختلف به نمایش درآمده اند و فیلم «هفت مستخدم» او با شرکت آنتونی کوئین در سال ۱۹۹۶ در جشنواره لوکارنو به نمایش درآمد..
فیلم داستانی خواستگاران اثر قاسم ابراهیمیان، یکی از اولین فیلم های ایرانی ساخته شده در نیویورک، با بازی آقای مقصودلودر جشنواره کن ۱۹۸۸و فیلم منهتن به روایت ارقام به کارگردانی امیرنادری و تهیه کنندگی او  در سال ۱۹۹۳ در جشنواره های نیویورک، ونیز و تورنتو به نمایش درآمد. .
دکتر مقصودلو در سال 1999 با همکاری برادرش بهروز، با تهیه فیلم کوتاه «زندگی در مه» اثر بهمن قبادی، با دریافت ۱۵ جایزه سینمایی بین المللی، رکورد دریافت جایزه و انتخاب فیلم های ایرانی در جشنواره های معتبر بین المللی را شکست.

1427-22

او تهیه کننده فیلم های «خاموشی دریا» و «احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادى» است و فیلم «اردشیر محصص و صورتکهایش» هم  در سال ۱۹۹۶ در جشنواره لایپزیک آلمان به عنوان یکی از بهترین فیلم های کوتاه مستند ایران قبل از انقلاب به نمایش درآمد.
بهمن مقصودلو مستند ۲۰ دقیقه ای اردشیر محصص و صورتک هایش را زمانی که تهیه کننده برنامه” دست ها و اندیشه ها “در تلویزیون ملی ایران بود، با شرکت سه منتقد هنری آن دوران، جواد مجابی از روزنامه اطلاعات، فریدون گیلانی از روزنامه  کیهان و هوشنگ طاهری از نشریه سخن در آپارتمان اردشیرمحصص فیلمبرداری کرد و البته  آقای محصص  بعد از این فیلم هرگز جلوی دوربین دیگری ظاهر نشد و با هیچ رادیو، تلویزیون یا هیچ نشریه دیگری هم مصاحبه نکرد.
در مستند ۶۰ دقیقه ای دیگری بنام «اردشیرمحصص، هنرمند سرکش» که کارتدوین آن بعد از درگذشت این طراح برجسته به پایان رسید،آقای مقصودلو می کوشد تا زیبایی های نهفته در هدف و  منظوری  که در آثار این کاریکاتوریست ایرانی وجود دارد را به نمایش بگذارد.
در این فیلم، تماشای زندگی ساده و محقر محصص در آپارتمان کوچک او در منهتن، درفضایی خالی از هر گونه اثاثیه بجز رنگ و قلم مو و کاغذ نقاشی ومیزکار، به ما نشان می دهد که چگونه زندگی محصص در هنرش خلاصه می شده است. فیلم،هم چنین از طریق نمایش آثار طراحی و یا به زبانی دیگر «تلخ نگاری» های اردشیر محصص، تاریخچه مصوری از شرایط مردم ایران از دوران قاجار تا پهلوی و حکومت اسلامی و همچنین حس جهان بینی و دیدگاه محصص در رابطه با عدالت، و درمقابل آن، ظلم و جور حکومت های استبدادی را به نمایش می گذارد..
فیلم هم چنین با بررسی زندگی و کارنامه اردشیر محصص در ایران و بعدها در آمریکا به تماشاگر فرصتی می دهد تا به ریشه های استعداد، عمق انگیزه ها و روح آزاده او پی ببرد.  درطول فیلم، تماشاگر ضمن تماشای اثرگذار ترین طرح های آوانگارد، گویش های بصری و کاریکاتورهای سیاسی آقای محصص، از طریق سخنان منتقدان و دوستان نزدیک او با نکات ظریف و دقیقی از زندگی و آثار این هنرمند گوشه گیر و منزوی آشنا می شود.
مستند «احمد محمود نویسنده انسانگرا» هم اثر درونگرای دیگری است که در آن آقای مقصودلو با استفاده از” فوتیج ها” و فیلم های کمتر دیده شده مستند قدیمی، فضاسازی کم نظیری کرده و از این طریق توانسته به بهترین شکل کارنامه و زمانه این نویسنده را به نمایش بگذارد.
«ایران درودی نقاش لحظه های اثیری» عنوان چهارمین فیلم از سری فیلم های مستند «هنرمندان برجسته ایرانی» بهمن مقصودلو هم یکی ازمعدود مستند های بیوگرافیک است که در آن سرگذشت و ذهنیت یک زن هنرمند ایرانی درابعادی گسترده از زبان خود او به نمایش گذاشته می شود. این فیلم هم ازفضایی آزاد و بی تعارف و از شیوه روایتگری صادق و بی تکلف برخوردار است و تماشاگر را از درون نقاشی های کم نظیر «ایران درودی» به زوایای روح پیچیده وناشناخته زنی هنرمند، مستقل و تنها می برد. تنها چون «میترا»یی ایستاده در مقابل بی کرانگی تاریخ سرزمینی کهنسال. سرزمینی که از نور و آتشی نامیرا به خشکسالی و یخبندان رسیده است اما لطافت گل های نیلوفرکه از نمونه های آشنای کار های ایران درودی هستند چون فروهرهایی در گوشه و کنار این آثار، به ما نوید می دهند که این خشکسالی همیشگی نیست ..که این یخبندان بهارپذیر است و زیر این خرابه های هزار ساله، آتش سوزان عشقی عمیق و پرشورنهفته است. آتش سوزانی که درهمان نگاه نخست، قلب تماشاگر آثار لطیف اما به شدت عمیق وکوبنده «درودی» را تسخیر می کند. آثاری که به شیوه رمز و رازهای نهفته در اشعار حافظ با بیننده گفت و گو می کند و با گردش ها و چرخش های عرفانی از نوع سروده های «مولانا» و «عطار»، پیام «ایرانیت» را از درون قرن ها  و از قلمرو سرزمین های ساخته ذهن هنرمند به تماشاگری که درمقابل بوم قاب کرده و ایستاده است می رساند.
آقای مقصودلو نویسنده کتاب های متعددی در رابطه با سینماست که در این میان سری کتاب های ویژه سینما و تئاتر او که بین سال های 1351 تا 1354 در ایران بچاپ رسیده در حال حاضر نایاب است.  تازه ترین کتاب آقای مقصودلو ترجمه فارسی کتاب «علفزار: ماجراهای شگفت و ناگفته» است. این کتاب ۳۵۰ صفحه ای که خواننده را از همان لحظات اول بشدت مجذوب و کنجکاو می کند، درباره سازندگان و ماجراهای پشت صحنه فیلم مستندی  بنام “علف” درباره ایل بختیاری است که آقای مقصودلوآن را به زبان انگلیسی نوشته و منتشر کرده است. کتاب درباره سه آمریکایی سازنده نسخه اول فیلم “کینگ کونگ” است که  بعدها، یعنی در سال ۱۹۲۴ میلادی به ایران رفتند و این فیلم کم نظیر درباره عبور ايل بختيارى از رودخانه‌ى خروشان كارون، و گذر از گردنه‌هاى صعب‌العبور زردكوه برف پوش را ساختند که درحقیقت تلاش بی محابای انسان ها در رویارویی و مقابله با  طبیعت را به نمایش می گذارد.  این فیلم یک سال بعد یعنی در سال 1925 توسط استودیوی پارامونت درآمریکا به نمایش درآمد و یکی از نخستین مستند های جهان و از اثرگذارترین آن ها بشمار میرود.
هوشنگ کاووسی،نویسنده فقید و بنیانگذارنقد تحلیلی در سینمای ایران  ضمن ارج گذاری به تلاش های دشوار و پیگیر آقای مقصودلو برای نوشتن این کتاب سودمند در مقاله ای درمجله فیلم می نویسد: “آقای مقصودلو توانسته نام این مستند شکوهمند را از تاریکی فراموشی زمان بیرون آورد. نسخه فارسی آن را در دسترس دوستداران ایرانی سینمای مستند قرار دهد و نسخه انگلیسی اش را هم به سینما دوستان جهان که این مستند را آنگونه که باید نمی شناختند و فقط نامی از آن شنیده بودند عرضه کند.” .
دکتر  مقصودلو که درشهر نیویورک برگزارکننده‌ «فستیوال بین‌المللی و مستقل فیلم های کوتاه درباره ایران» است، درحال حاضر علاوه بر پروژه  مستند بلندی از زندگی دکتر محمد مصدق چند فیلم دیگر از جمله فرخ غفاری –مستندی به نام «گاو: فیلمی در یکقدمی شاهکار»، «بازیگران زن در سینمای ایران» و فیلمی هم در مورد امیر هوشنگ کاووسی را در دست تهیه و تدوین دارد. بخشی از آثار ایشان هم به صورت دی وی دی تهیه شده که امشب در کنار کتاب بسیار جالب و خواندنی «علف» در دسترس قرار دارد و فکر می کنم آقای مقصودلو بعد از نمایش فیلم و بخش پرسش و پاسخ  آن را برای علاقمندان امضا خواهد کرد.
و اما فیلمی که امشب تماشا خواهید کرد:
«عباس کیارستمی: یک گزارش» است که تهیه و تدارک و ساختن آن بیش از 10 سال بطول انجامیده و فیلمی است که برای ساختن آن با بیش از 100 نفر از جمله  دست اندرکاران و بازیگران فیلم و خود آقای کیارستمی گفتگو شده است. آقای  مقصودلو از طریق روایتی مستند و ظریف/ با مروری دقیق بر فیلم «گزارش» کیارستمی، دیدگاه های سینمایی این فیلمساز را به نمایش می گذارد و  به این سئوال پاسخ می دهد که کیارستمی کیست، چرا سینمای او تا این حد درسطح جهان موفق است و حضور او چه تاثیری برشکوفایی سینمای ایران داشته است؟
من این فیلم را هفته گذشته در جشنواره فیلم های ایرانی سن فرانسیسکو تماشا کردم و بقدری برانگیزنده بود که بلافاصله احساس کردم باید برگردم و یکبار دیگر فیلم گزارش و فیلم های دیگر عباس کیارستمی را تماشا کنم … درواقع مستند آقای مقصودلو به من کمک کرد تا درک بهتری از سینمای کیارستمی داشته باشم.