1415-48

 

آخرین دیدار دو دوست هنرمند

1415-49

قبل از سفر ابدی ویگن اسطوره موزیک پاپ و قبل از سفر چند ساله عارف به دبی، ایندو زیر سقف خانه ویگن در یک شب بیادماندنی، نواختند و خواندند. از میان دوستانی که آن شب حضور داشتند، یکی دو نفر با اصرار می خواستند که این دو خواننده توانا، ساعتها بخوابند و ویگن به شوخی پرسید چرا؟مگر عمر ما را کوتاه دیده اید؟ براستی چنین شد، ویگن بیمار شد، تحت عمل جراحی قرار گرفت و ماههای آخر را درخانه اش سپری کرد و رفت و دیگر هیچگاه فرصتی پیش نیامد، که ایندو با هم بخوانند.
عکس از: محسن نادری نژاد

دو فوتبالیست هنرمند

1415-50

حدود 20 سال پیش، تیم فوتبال هنرمندان فعال بود، اقلا هفته یکی دو بار تمرین داشتند، دو بازیکن فعال تیم فرزین خواننده، این عزیز از دست رفته و کامبیز قربانی بودند، که هیچ  جلسه تمرین و مسابقه ای را از دست نمی دادند.
فرزین بعد از چند سال به آلمان رفت وآنجا مقیم شد و همان جا هم با زندگی وداع گفت ولی کامبیز همچنان عضو تیم باقی ماند، ولی بعدها تیم فوتبال هنرمندان از آن فعالیت همیشگی افتاد.

عکس از: مرتضی فرزانه

قرار بود خانه هنرمندان تشکیل شود

1415-52

بازهم بر می گردیم به 16 سال پیش، شاید هم کمی پیشتر، آنروزها که به همت هما میرافشار و زنده یاد علی میرافشارهمسرش، ژاکلین و دیگر دوستان هنرمند، قرار بود خانه هنرمندان تشکیل شود، قرار بود با مقامات شهرداری حرف بزنند، قرار بود با کمک سرمایه داران ایرانی، ساختمانی برای خانه هنرمندان خریده شود، قرار بود حق وحقوق هنرمندان حفظ شود، اتحاد وهمبستگی بوجود آید… ولی متاسفانه بعد از حدود یکسال همه این تلاشها به بن بست رسید. آنقدر در پشت پرده توطئه شد، که این زحمت کشان عطای خانه هنرمندان را به لقایش بخشیدند و رفتند.
درعکس از راست به چپ: ستار، زنده یاد علی میرافشار، هما میرافشار، ژاکلین، زنده یاد کارو، فریدون دائمی و سیاوش آذری دیده میشوند
عکس از: مرتضی فرزانه

«منیژه» همسر «افشین»
 دخترش را به ثمر رسانده است

1415-53

«منیژه» ستاره جوان سالهای دور سینما و تلویزیون، که خیلی پنهان با زنده یاد افشین مقدم، ازدواج کرده و صاحب دختری شده بود، درست در روز حادثه رانندگی و ازدست رفتن افشین در جاده شمال، ماجرا را رو کرد و همه فهمیدندکه منیژه از افشین فرزندی دارد وهمان روزها، آرزو ستاره با سابقه سینما هم اعلام کرد اوهم از افشین فرزندی دارد.
منیژه کوشید دخترش را شخصا بزرگ کند، بعد از انقلاب به اروپا آمد، دراسکاندیناوی اقامت گزید و بعد هم به امید سراب به لس آنجلس آمد وگویا تنها سرمایه اش را هم بر باد داد و با دست خالی دوباره به اروپا بازگشت.خودش اینروزها به مرز 60سالگی نزدیک میشود ودخترش در آستانه 35 سالگی.

1415-54