1517-24

پرویز قاضی سعید

1517-25

این دو صفحه که به نامداران فرهنگ و هنر و ادبیات و قلم تعلق دارد، چنان مورد توجه خوانندگان مجله جوانان در سراسر جهان قرار گرفته، که وقتی در چاپ مطالب فاصله افتاد، کلی با گله و شکایت شان روبرو بودیم این دو صفحه با همت یک پزشک متخصص ایرانی که عاشق هنر و فرهنگ ایرانی است برپا شد، انسان فروتن و وارسته ای که برای این منظور حتی آتلیه عکاسی خود را دایر نمود و درحالیکه در جامعه امریکایی نه تنها بعنوان یک جراح ودندانپزشک متخصص شهرت دارد با نام مانی به عکاس و تصویرگر هنرمند و مبتکر شناخته شده است و خود هربار تصاویری از این چهره های نامدار تهیه می کند و به ما می سپارد تا در کنار تصاویر خاطره انگیزشان چاپ شود.
در ضمن وی در تدارک برپایی شب های سپاس است، تا ضمن قدردانی از این چهره ها، دعوت از صاحبنظران و یاران لوحه های افتخاری نیز به آنها تقدیم کند و بقول خودش، سهم خود در زمینه فرهنگ و هنر ایران ادا نماید.
این هفته به سراغ پرویز قاضی سعید روزنامه نگار سرشناس و رمان نویس برجسته رفته ایم.

پرویز قاضی سعید از پیشگامان دنیای رمان نویسی مدرن ایران است. به روایتی 4 نسل او را می شناسد و با رمان هایش آشناست و کتاب هایش از سالهای دور از حدود 50 سال پیش، درلیست پرفروش ترین کتاب ها قرار داشته است.
پرویز قاضی سعید یک نویسنده صاحب سبک است، قلم اش شیرین و جذاب و گاه پر از احساس و گاه پر از هیجان، گاه کوبنده و گاه انباشته از طنز است. او همیشه خواننده اش را به دنبال می برد. با او سفر می کند، با او از تونل زمان می گذرد، همه سالهای گذشته، سالهای پرشکوه زیبا، سالهای دربدری و کوچ، سالهای آمیختگی با فرهنگ ها و سنت های جدید، سالهای تضاد با دو نسلی که درخارج از سرزمین مان رشد کردند.
پرویز قاضی سعید در کلاس سوم متوسطه، بطور اتفاقی، با یک مقاله درروزنامه «پست تهران» که در آن زمان بنا به شرایطی بجای روزنامه های توقیف شده اطلاعات و کیهان انتشار می یافت، آغاز کرد. مقاله درباره «بلبل» بود!

1517-27

اولین داستان هایش در مجله آسیای جوان به سردبیری پوران فرخزاد، خواهر فروغ فرخزاد چاپ شد. مجله «اطلاعات هفتگی» به هنگام سردبیری انور خامه ای در سال 1338 اولین پاورقی او را تحت عنوان «من خلبان مارشال رومل بودم» از خاطرات یک آلمانی در مورد جنگ جهانی دوم چاپ کرد. بعد با همکاری ر- اعتمادی . پرویز قاضی سعید گزارش نویسی اش شروع شد و از آن به بعد پاورقی های اطلاعات کودکان آغاز شد. به دنبال بحثی بر سر اینکه چگونه میتوان «نوجوانان» را از همان سن کم به خواندن مطبوعات و بطور کلی کتاب عادت داد (بحث در دفتر شادروان مسعودی بنیانگذار روزنامه اطلاعات، با حضور تنی چند از مدیران موسسه انجام گرفت) بعد همکاری با مجله جوانان آغاز شد. با پاورقی یک شاخه گل سرخ برای غمم.
وی ده سال سردبیری مجله هفتگی «صبح ایران» متعلق به دکتر الموتی را بعهده داشت سپس به دستور مرحوم مسعودی از اطلاعات کودکان به مجله اطلاعات بانوان رفت و داستانهای عاشقانه اش در بانوان انتشار یافت. بعد از آن، به سردبیری صفحات شب روزنامه اطلاعات رسید. در تمام این مدت با مجلات «آتش»، «روشنفکر»، «خواندنیها» و «ستاره تهران» و «سپید وسیاه» همکاری داشت. مجله دانشمند را با سردبیری دکتر شیفته انتشار داد و در مسیر فعالیت مطبوعاتی سیاسی در امریکا ابتدا نشریه پرسروصدا و بحث انگیز «ایران تریبون» را انتشار داد و سپس به لس آنجلس کوچ کرد. مدتها سردبیر روزنامه عصر امروز بود، بعد همکاری با روزنامه صبح ایران و عصر امروز و فردوسی را ادامه داد درحالیکه با رادیو و تلویزیون ها نیز همکاری داشته و دارد.
باعث سرافرازی ماست که در خارج از کشور فقط و بطور اختصاصی برای «مجله جوانان» لس آنجلس داستان می نویسد.
و داستان هایش طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارد و هر بار که به دلیل سفر و یا یک تنفس کوتاه، تاخیری در چاپ رمان جدیدش پیش می آید، سیل اعتراضات به سوی مجله سرازیر میشود. به جرات سه نسل ایرانی داستان هایش را دوست دارند. پرویز قاضی سعید بدلیل ارتباط با نسل جوان و خواسته های این نسل رمان هایش باب طبع این نسل هم واقع شده است.

گنج آزادگی و کنج قناعت ملکیست
که به شمشیـر میسر نشود سلطان را

دیوار افتخار ؟
یا فهرست سپاس؟

این سلسله مطالب داستان خود را دارد. هر چند گاه یکبار صفحاتی از جوانان به شرح حال و تصاویر چهره ای از مشاهیر روزگار ما میپردازد. کاریست که با همت سردبیر جوانان مهدی ذکایی و دوستی بزرگ دل و با ذوق که از هنر عکاسی زیاد میداند برگزار میشود. آنان عقیده دارند که هنوز جامعه – هنرمندان نویسندگان استادان و بطورکلی خدمتگزاران خودرا بدرستی نمیشناسد و یا میشناسد ولی فرصتی برای سپاس و قدردانی پیش نیامده است.
این بار نام قاضی سعید را میبینم، یار همیشه جوان مطبوعات ایران – روزنامه نگاری بزرگ – نویسنده ای خستگی ناپذیر – داستانسرایی مشهور – چهره ای محبوب در تلویزیون و بالاخره مفسری پرکار و با انصاف.
در کنار این خصوصیات بیفزاییم اخلاق خوش – مهربانی – مثبت اندیشی – بی نیازی – قناعت وبی اعتنایی به زرق و برق های جهان…
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هرکه آینه سازد سکندری داند
ساسان کمالی

1517-29

1517-31

1517-32

1517-36

1517-38

1517-41