1459-109

1459-75

1459-76

محسن مرزبان تنها یک بازیگر نبود، او اهل جنجال و خبرسازی نبود ولی از پایه گذاران تاتر ایرانیان خارج از کشور بود و نامش در موفق ترین نمایشات تاریخ نمایشی خارج از کشور می درخشید.
محسن در 24 سپتامبر 1949 در تهران بدنیا آمد و از 16 سالگی با محمود استاد محمد و آرش استاد محمد کارگردان و بازیگر بنام هنر کلاسیک بازیگری وکارگردانی را فرا گرفت. نمایش های: «موضوع صحبت را عوض کنیم»، «زندان» و «آسید کاظم» از اولین کارهای حرفه ای او بود.
دوستی او با محمود استاد محمد باعث آشنایی او با خواهر محمود و ازدواج 38 ساله او با مریم شد. رابطه دوستانه وعاشقانه ایندو در میان اطرافیان زبانزد بود و دو فرزند برومندشان خصوصیات ویژه و مهربانی را از مادر و پدر آموختند.
«شهر قصه» بیژن مفید اولین نمایش پرسرو صدایی بود که ایرانیان خارج از کشور رااز شهرهای مختلف به سالن نمایش کشاند و محسن مرزبان علاوه بر بازی در نقش خر در تهیه آن پیشقدم بود.
محسن مرزبان عامل آشنایی خودش با بیژن مفید وهمکاری و دوستی من با این شخصیت برجسته تاریخی نمایش ایران بود.
نمایش «خر» پرویز صیاد را محسن خالصانه یاری کرد و بعدا نقش پاسدار جان بر کف نمایش «صمد به جنگ میرود» صیاد را بازی کرد که بعداز مدتی بدلیل گرفتاریهای شخصی نقش را من برعهده گرفتم.
محسن به دلیل قدرت بازیگری و شخصیت انعطاف پذیرش با بزرگترین نویسندگان و کارگردانها و بازیگران ایران همکاری کرد. نمایش «زندانی» و «پرند» را خود نوشت و کارگردانی کرد.
محسن مرزبان بازیهای درخشانی را همراه با هوشنگ توزیع در نمایشهای «اکبرآقا نوستالژی» ، «فرار بزرگ»، «خوشبختی پلاس تکس»، و «سورپرایز پارتی» ارائه کرد.

1459-79

رضا علامه زاده نویسنده و کارگردان بنام ایرانی محسن مرزبان را در کنار شهره آغداشلو گذاشت و فیلم سینمایی «میهمانان هتل آستوریا» را با بازی صادقانه و درخشان شان تهیه کرد.
محسن مرزبان همچنان با زویا زاکاریان و رضا ژیان، دو نمایش «کاشفان باقلوا» و « آن سفرکرده» را هنرمندانه به اجرا در آورد. در نمایش «عشق و چند دروغ دیگر» ضیاء مجابی بازی کرد. طی سالها آشنایی با محسن وخانواده اش، من شخصا شاهد صداقت وعشق محسن به اطرافیانش بوده ام. بسیاری از کارهای نمایشی را یاری کرد که حرکت کنند. بسیاری از عاشقان بازیگری را در این رشته هدایت کرد، بازیهای در سطح بالایی از خود ارائه داد، اما هیچگاه برای خودش سر و صدا و تبلیغ نکرد، هیچگاه برسر اینکه اسمش کجا باشد با کسی بحث نکرد. می گفت بگذارید اسم من آخر باشد تا بقیه دوستانم خوشحال باشند، برای پول کار نمی کرد. به لطف وهمکاری همسرش مریم مرزبان استاد محمد زندگی مرفهی داشت و باعشق کمیاب دو فرزند پربار به جامعه هدیه کرد… با تئاتر نفس می کشید و عاشقانه زندگی را لمس می کرد. محسن مرزبان سقف خانه اش برای مهمان بلند بود و محبوب ترین هنرپیشه ما بود. لبخندی عمیق بر چهره اش بود که گویای ذهن تیز و نگاه کویری او به جهان بود.
سرانجام محسن در روز 5شنبه 21 ماه می 2015 در بیمارستان از میان ما رفت.
با عشق به محسن عزیزم بدرود می گویم، به مریم، مزدک و مونا و دیگر دوستدارانش میگویم: غم نبودنش با ما هم هست و با بودنش احترام را به جامعه هنری هدیه داد.
یادش همیشه زنده است.
شهرام بروخیم

1459-78

1459-80

1459-81