1392-57

امیر برادران

فوتبال ما مثل دیگر زمینه ها همیشه بیشتر با نامهای تو خالی و شخصیت های خیالی همراه بوده وکمتر آدمهای شایسته و محترم به مردم معرفی شده اند .
 بدون تردید باید مسئولیت تاخت و تاز چهره های پوشالی در فوتبال را در درجه اول متوجه  رسانه های ورزشی دانست که معمولا صفحه ها , برنامه های خود را به هوچی ها  اختصاص میدهند .
به درستی گفته اند که تا وقتی مردم یک کشور بزرگان خود را نشناسند ، محکوم به کوچکی اند !
منصورامیر آصفی یک بزرگ به تمام معنا در تاریخ فوتبال ایران است که مردم آنگونه که باید و شاید او را نمی شناسند تا بدانیم که چرا فوتبال ایران به این روز افتاده است !
منصورامیر آصفی یازده سال در تیم ملی فوتبال ایران بازی کرده است و در تورنمنت بسیار پراعتبار المپیک ۱۹۶۴ توکیو بازوبند کاپیتانی ایران را بر دستان خود بسته است. او نخستین مربی ایرانی بود که برای طی دوره مربیگری عازم انگلیس شد و آنجا در باشگاه آرسنال لندن متدهای مربیگری فوتبال نوین را آموخت. بازگشت امیر آصفی از لندن با پذیرش هدایت تیم های باشگاهی کیان، برق و آرارات همراه شد که این مسئولیت آخر به مدت ۱۲ سال دوام آورد.
 ماحصل دوران مربیگری منصور امیرآصفی کشف و ارائه ده ها بازیکن به تیم ملی بود که از میان آنها می توان به پرویز قلیچ خانی و علی پروین به عنوان ۲ بازیکن برتر پیش از پیروزی انقلاب در تاریخ فوتبال کشورمان اشاره کرد!
سرمربیگری پرسپولیس هم از دیگر مسئولیت های کاپیتان خوشنام پیشین تیم ملی بود که به دلیل مبارزه ناکام وی با پدیده بازیکن سالاری دوام چندانی نیاورد!
امیر آصفی در طول عمر محترمانه و پر افتخار خود همیشه یک انسان والا و با منش های بزرگ انسانی نشان داد و به راستی تمام شاگردان او هر کدام در حد خود تحت تاثیر این شخصیت بزرگ قرار گرفتند…! یادش گرامی …
او قبل از مرگش در یک مصاحبه وقتی از سئوال می کنند که به عنوان کسی که از چهره هاي خبره فوتبال ما هستيد، ريشه مشكلات اين ورزش در كجاست و چرا اينقدر فضاي آن براي علاقه مندانش نااميدكننده شده است؟
او جوابی میدهد که در واقع نشان از تجربه و بزرگی و آگاهی او دارد،منصور امیر آصفی می گوید:
متاسفانه فوتبال ما اسير باورهاي غلطي است كه از سوي برخي مسوولان ايجاد شده و از طريق مديران به مردم و هواداران اين رشته منتقل و القا شده است. آن باور غلط هم اين است كه اگر 22 تا 25 جوان فوتباليست را جمع كنيم و يك مربي بالاي سرشان بگذاريم، آنها بايد از فردايش همه تيم هاي ديگر را ببرند!
مسوولان و هواداران ما همه چيز را از كانال بردن يا باختن بررسي و درباره اش قضاوت مي كنند، در حالي كه فوتبال ابعاد كاملاوسيع تري از اين دو وجه دارد. متاسفانه پول به جاي اين كه به عنوان عاملي سازنده ظاهر شود، نقش يك عامل تخريبي را ايفا مي كند و بلاي جان فوتبال ما شده است. بايد گفت فوتبال جز اين موارد، دستاوردهاي بسيار ارزشمندي دارد كه ما از آنها فاصله گرفته ايم. يكي از بهترين افتخاراتم انتخاب ايويچ به سرمربيگري تيم ملي و استخدام او بود. اگر از شاگردان سرشناس ايويچ در تيم ملي آن زمان بپرسيد، قطعا خواهند گفت او با همه مربيان ديگرشان متفاوت بوده است.
من 3 ماه در راس كميته تيم هاي ملي بودم و از اجراي برنامه هاي ايويچ حمايت كامل كردم، ولي آنقدر فشارها و زد و بندهاي بيروني زياد بود كه شرايط را طوري پيش برد تا ما را وادار به استعفا كنند. در سال 1998 جلال طالبي را روي نيمكت گذاشتيم اما به فوتبال ما چي اضافه شد! بياييم مضار و منافع را بدون پيشداوري بررسي كنيم و ببينيم چه چيزي به فوتبال ما اضافه مي شود و يا چه چيزهايي را از دست مي دهيم. پس بهتر است از آدم هاي تواناتر استفاده كنيم و هدف گذاري ها را روشن تر كنيم. مگر تركيه نكرد، يك تيم باشگاهي به نام گالاتاسراي به مربيگري فاتح تريم تركيه كار را به جايي رساند كه در جام يوفاي اروپا آرسنال را زد و اول شد. اما ما تاكنون چه تيم هايي را در دنيا برده ايم. تيم هاي آسيايي را !!.. آسيا خودش در فوتبال دنيا در كلاس سه است يا حداكثر با ارفاق كلاس دو است، اما كلاس اول كه نيست! اين عين ساده انديشي است كه واقعيت ها را ناديده انگاريم. الگوبرداري از پيشرفت هاي دنيا كه كار سختي نيست مسير فوتبال قهرماني دنيا شناخته شده است و فقط بايد با تدبير و هدف گذاري آن را به دست آورد و با شرايطي داخلي منطبق و اجرا كرد. مشكلات فوتبال ملي ما آنقدر ابتدايي است كه نيازي به مطالعه تطبيقي و استفاده از كارشناسان متخصص ندارد!!
این حرف  منصور خان امیر آصفی کاملا صحیح و منطقی است!فوتبال برای اداره کردنش و پیشرفتش قانون و ضوابط مشخصی دارد که در همه جای دنیا این کار انجام می دهند اما در حال حاضر در ایران زیر حکومت جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست !!
چون فوتبال یک مقوله کاملا امنیتی است و قرار نیست که اساس پیشرفت فوتبال که باشگاه های خصوصی هستند در ایران انجام شود!
چرا باشگاه ها خصوصی نمی شوند ؟
چون اختیار آنها از دست دولت و حکومت خارج می شود!…
مشكلات فوتبال ملي ما آنقدر ابتدايي است كه نيازي به مطالعه تطبيقي و استفاده از كارشناسان متخصص ندارد!!
پرویز قلیچ خانی اسطوره فوتبال ایران که از  شاگردان منصور امیر آصفی بود در مجله آرش بعد از در گذشت این مربی بزرگ، اینطور نوشت:
منصور امیر آصفی خوش فکرترین و با متین ترین و مهربان ترین بازیکن و مربی فوتبال ایران درگذشت. امیر خان اولین و پراثرترین مربی ورزش و زندگی من بود. امیر خان به همراه اقا الهی اولین مربیانی بودند که از آنها بسیار آموختم و جایگاه ورزشی خود را در میادین ورزشی مدیون این دو انسان شریف می دانم.
هیچ گاه اولین مسافرت با تیم آموزشگاهای کشور را فراموش نمی کنم ! امیر خان که کارمند بانک رهنی در خیابان شهباز بود، نه تنها اجازه رفتن به مسافرت را از پدر و مادرم گرفت بلکه هنگام مسافرت نیز می دانست پولی برای مسافرت ندارم و سی و پنج تومان پول تو جیبی مرا تامین کرد .

1392-58

منصور خان امیر آصفی شخصیت استثنایی در ورزش فوتبال بود . بازیکنان بسیاری از زیر دست امیر خان به تیم ملی راه پیدا کردند . یاد این استاد بزرگ نتها همیشه با من بوده و خواهد بود بلکه جامعه ورزش ایران هیچ گاه خدمت او به محیط فوتبال را فراموش نخواهد کرد.
بزرگترین مشکل حال حاضر این پولهای بی حساب و کتابی است که برای کنترل فوتبال به آن وارد شده و در کنار آن انتصاب های سیاسی و دولتی و هیچ کس هم در بدنه مدیریتی جامعه پاسخگوی مسئولیتی که به عهده دارد، نیست!روندی که از سال 1998 توسط آدم های سیاسی در بدنه این حکومت پایه ریزی شد!!
روز 8 آذر76 را باید روز ملی فوتبال نام گذاشت روزی مردم بعد پیروزی بر استرالیا به خیابانها ریختند و غرور ملی خودشان را نشان دادند و نظام دیکتاتوری وایدئولوژیک این را یک خطر بزرگ احساس کرد!
محمد خاکپور یکی از ستاره های آن نسل طلایی فوتبال بعد از انقلاب در این مورد نظر جالبی دارد(مصاحبه با خبر آنلاین14 شهریور 1390)
*شما اگر بخواهید روند فوتبال کشور را از همان جام جهانی 1998 تا الان بررسی کنید چه می‌گویید؟ آن تیم چه تغییراتی کرده و آینده‌اش را چگونه می‌بینید؟
احساسم این است که در همان سال‌های 98 یک اتفاقاتی در فوتبال و کشور افتاد که تصمیم گرفته شد فوتبال کنترل شود و از آن مسیری که حرکت می‌کرد مسیرش را تغییر داد. روزی که ما از استرالیا بردیم، تمام مردم کشور در همه جای دنیا آمدند بیرون و یک احساس ملی داشتند و هیچ‌کس نمی‌تواند این را انکار بکند ولی بعد از آن جریان این بیرون آمدن‌ها بهانه‌ای شد برای عده‌ای که بیایند بیرون و اعتراض کنند. این شد که یک‌سری تصمیماتی گرفته شد از سوی مسئولان که این را کنترل کنند و مسیر فوتبال را عوض کردند که آن احساس را برای مردم به وجود نیاورند!!
این حرف از زبان یک فوتبالیست در داخل خود ایران گویای بسیاری چیزهاست که هیچ ربطی هم به مسائل سیاسی و اپوزوسیون ندارد! یک واقعیت انکار ناپذیر است که امروز بعد از14 سال قابل لمس است،شرایطی که درآن زمان برایش برنامه ریزی شد و ثمره اش را الان داریم می بینیم! چه بسا اگر درست برنامه ریزی شده بود می توانست نتیجه مثبتی هم داشته باشد ،هم غرور ملی داشته باشیم و از فوتبال لذت ببریم!!
دقیقا حرفی که آن بزرگ مرد فوتبال ایران،منصور امیر آصفی گفت:
مشكلات فوتبال ملي ما آنقدر ابتدايي است كه نيازي به مطالعه تطبيقي و استفاده از كارشناسان متخصص ندارد!!