و قصه ترانه‌های بیادماندنی ا‌ش…

یادی ازچهره های زحمتکش و پرتلاش و خستگی ناپذیرجامعه ایرانی درخارج، درواقع نوعی بزرگداشت بحساب می آید چون بسیاری ازاین چهره ها در حوادث ورویدادهای جامعه، رکود اقتصادی، بلای همه گیری چون کرونا، ناگهان غبارفراموشی برآن همه سالهای خدمت شان می نشیند و رسانه ها وظیفه دارند، از این چهره ها قدردانی کنند. برزحمتکشان ارج بگذارند و به یاد جامعه بیاورند که چه کسانی درطی 40 سال گذشته درساختار این جامعه، که اینروزها سربلند و سرافراز است نقش داشته اند.

یکی ازاین چهره ها که موهایش را درمسیرخدمت به مردم سپید کرده و به اتفاق خانواده از اولین ها در برپایی بنیادهایی بوده، میرداود رضایی و خانواده اش می باشند. میرداود 3 فرزند برومند و تحصیلکرده هم به جامعه تحویل داده است. پسربزرگش پویا فارغ التحصیل جان هاپکینز و اینک مصدر مشاغل مهم، پرستو دخترش که کلینیکال فارمسیست، مستر در اقتصاد و مدیریک کمپانی و نویسنده یک کتاب ارزشمند.

و پسرکوچکش پیمان تحصیلکرده دانشگاه و باهمه جوانی مصدر مشاغل مهم است وهرسه در کنار خانواده، از همان کودکی فعال بودند.

میرداود رضائی متولد 1938 رشت است، پدرش از مدیرکل های وزارت دارایی و مادرش از مهاجران بادکوبه که از 7 سالگی به اتفاق خانواده به تهران می آید درسه راه بوذرجمهری ساکن میشود و از همکلاسی ها و هم محله ایهایش حبیب الله روشن زاده چهره سرشناس ورزشی ایران بود که هر دو به دبیرستان البرز میروند و سپس تحصیلات خود را در رشته آمار و ریاضی در دانشگاه تهران آغاز می کنند و میرداود قبل از پایان تحصیلات در یک موسسه بزرگ فرهنگی به ارائه دایرةالمعارف هایی از امریکا آمده  بود می پردازد و سپس به استخدام وزارت آبادانی و مسکن درآمده و رئیس اداره آمار و کارگزینی میشود. آنگاه در یک پروژه شهبانو فرح برای طرح شوراهای محلی شهرتهران، مدیر روابط عمومی شده و بدنبال آن مدیریت شاخه جوانان ایران نوین را عهده دار میشود و با چهره های برجسته دولتی چون دکترسام آشنا میشود و در کارخانه پارس توشیبای رشت، بعنوان مدیریت اداری بکار دعوت میشود، که بعد به دفترتهران کمپانی انتقال می یابد و در زمانی که نیکخواه از همکلاسی های البرز، دکترشایگان، در تلویزیون فعالیت می کردند، او را به تلویزیون آموزشی به مدیریت فرهاد صبا بکارپرداخت.

میرداود خستگی ناپذیردرهمه زمینه ها بدلیل توانایی هایش بکاردعوت می شد که آخرین فعالیت او در یک شرکت صادرات وواردات متمرکز شد که شعبه ای در لندن داشت. 

همان روزها میرداود با کارت بازرگانی راهی انگلیس شد تا تکلیف سهم خود را روشن کند، که بلاتکلیف و به امید انتقال سرمایه اش. با مولتی ویزای امریکا به این سرزمین آمد به تگزاس نزد برادرهمسرش رفت وهمزمان با شروع جنگ، خانواده را به اروپا و سپس به لس آنجلس آورد. در اوک وود آپارتمانی اجاره کرد و همچنان بکار در زمینه های مختلف ادامه داد و درسفری به سن دیاگو، از محیط و آب وهوای آن خوشش آمده و در لاهویا، یک تاون هاوس گرفت و ازاینکه ایرانیان بدلیل جو گروگان گیری، منزوی بودند تصمیم گرفت چهره واقعی ایرانیان را به جامعه امریکایی نشان بدهد وخانه فرهنگی پرستو را بنیاد گذاشت و در سال 1984 اولین شب یلدای ایرانی در یک سالن بزرگ جشن گرفت و گفت ورود برای ایرانیان رایگان است ولی از صاحبان مشاغل، رستورانها، فروشگاهها کمک طلبید که آنها با انواع ساندویچ، نوشابه، میوه، شیرینی، چای و قهوه، کادوهای زیبا برای بچه ها پذیرایی کرد و پرویزقریب افشار جشن را در برنامه تلویزیونی خود مستقیم پخش کرد و اولین پرچم ایران را به بلندای شهر درآن روزگارگروگان گیری به اهتزار درآورد. 

بعد ازآن به بهانه سال نو مسیحی، نوروز وسیزده بدر، جشن هایی برپا شد که مردم را از خانه ها بیرون کشید خصوصا که ازخانواده ها خواست بچه ها را هم بیاورند و با سنت ها و مراسم زیبای ایرانی آشنا کنند.

بدنبال آن و توجه واطمینان مردم، شب های شعربرپا ساخت که حسن شهباز، بیژن سمندر، نادر نادرپور درآن شرکت می کردند و درهمان مسیرشعرای جوانی نیز به میدان آمدند همزمان با راهنمایی ایرج گرگین ونورالدین ثابت ایمانی، اولین برنامه رادیویی را در سن دیاگو بنام ارادیو غربت شکنب راه انداخت که بسیار مورد استقبال قرارگرفت. با تشویق مردم اولین یلوپیج سه زبانه ایرانی را انتشار داد که ارتباط تازه ای میان صاحبان مشاغل ومردم برقرار کرد.

درتمام این مراحل خانواده رضایی، پشت او ایستاده بودند، همه جانانه وخستگی ناپذیر با او همراه بودند و به او انرژی می دادند. خانواده رضایی به سرپرستی میرداود رضایی، در همه زمینه ها فعال و خدمتگزار بودند، همان روزها، با برپایی رادیو صدای ایران مسئولیت آنرا در سن دیاگو بعهده گرفتند و همان روزها نمایندگی فروش و خبری مجله جوانان را پیش‌روی گذاشت و مسئولیت کیهان لندن هم بدوش شان افتاد و درفرصت های بدست آمده، گردهمایی های بچه های البرز را با بزرگداشت دکتر مجتهدی و بزرگداشت کیهان را با حضور دکترمصباح زاده برپا داشتند.

مصاحبه با بزرگان سیاسی و فرهنگی وادبی وهنری برای مجله جوانان و رادیو صدای ایران 

با دکترمصباح زاده، دکترمجتهدی، معینی کرمانشاهی، هژبر یزدانی انجام داده و جلسات سمینار و سخنرانی با حضور دکترهلاکویی، دکترعلی نیری، مهندس قطبی، سهیلا فراهانی مربی والیبال، محسن هوشنگی مربی فوتبال و حضورتیم های ورزشی، تجلیل از قهرمانان ورزش را سرلوحه کارخود قرار داد. 

کنسرت های مورد علاقه مردم ازجمله سیما بینا، سروش ایزدی و تیاترهایی از هوشنگ توزیع، مسعود اسدالهی، فرزان دلجو، برگزار کرد.

درخانه فرهنگی پرستو کلاسهای زبان فارسی، پیانو، رقص به رهبری عبداله ناظمی، خیاطی دایرکردند و چهارشنبه شب ها هم یک برنامه تلویزیونی از برنامه های قریب افشار تهیه و ارائه دادند. 

در طی سالها تقدیرنامه هایی ازسوی مقامات مهم شهری و ایالتی ازفرماندار، شهردار ونمایندگان مجلس دریافت داشتند و شبکه  ABC با خانواده رضایی، بعنوان پیشگام درسن دیاگو مصاحبه کرد.

میرداود رضایی بعدها بازنشسته شده و سکان اجتماعی را به پسران ودخترتحصیلکرده خود سپرده است.

برپایی خانه فرهنگی پرستو، رادیو غربت شکن،

یلوپیج سه زبانه،   برگزاری جشـن های ملی

سمینارها و سخنرانی ها و کنسرت های بزرگ

 از جمله فعالیت های میرداود رضایی و خانواده‌اش بود.