1322-46

1646-90

1646-97

یکی از فیلم های متفاوت که اخیرا دیدیم، فیلم Behemian بود، که از همان آغاز با پیام های ویژه همراه است، ساخت فیلم از زندگی واقعی چهره های معروف، اغلب اصالت خود را ندارند، شخصیت درونی و واقعی آن چهره ها را نشان نمیدهد، بقولی فیلم رسا، گویا و مطابق با واقعیت نیست. ولی این فیلم از همان آغاز با توجه به شباهت «رامی مالک» به فردی مرکوری بازی بسیار حساب شده و هنرمندانه اش، فیلم را قابل لمس می کند.
فردی مرکوری برای ایرانیان چهره آشنایی است، چون او در یک خانواده هندی ایرانی تبار، زرتشتی به دنیا می آید که پدر و مادرش ساکن زنگبار بودند، فردی با نام اصلی فرخ موسارا بدنیا می آید و از همان کودکی، وجودش پر از هنر بوده، به مرور خلاقیت های خود را نشان میدهد، او یک شخصیت دوگانه دارد، هم در آغاز با یک دختر رابطه عاشقانه دارد و او را نامزد می کند و هم به مرور درون عاصی و غیرعادی او بعنوان یک هم جنس گرا خود را برخ می کشد. فردی عاصی و سنت شکن و در عین حال مبتکر و خلاق است او خیلی زود در انگلستان به یک بت موزیک مبدل شده و سر از صحنه های بزرگ جهانی در می آورد و نام او را بعنوان یک چهره استثنایی راک جهانی ثبت می کنند.
اواصولا در قامت تن لاغر و استخوانی خود نمی گنجد، او هوای پرواز دارد و بهمین جهت، با همه درگیر میشود، حتی با ارکستر وفادار وهنرمند خود که در شهرت او نقش داشتند درگیر میشود که منجر به جدایی آنها می گردد، روزی که او می فهمد بدلیل بیماری ایدز، عمر کوتاهی دارد، ناگهان از اسب غرور پائین می آید و می کوشد تا پل های شکسته را دوباره برپا سازد و سرانجام با همان گروه خود و با یک کنسرت بزرگ و رکوردشکن در امریکا، به تاریخ راک جهانی می پیوندد و بعد از آن فردی مرکوری به مرور رو به پایان زندگی خود میرود.
اعضای ارکستر فردی مرکوری در فیلم چنان ماهرانه ، استادانه عمل می کنند که تماشاگر احساس می کند، فردی مرکوری را با ارکستر واقعی اش روی صحنه می بینند گرچه بازیگران توانا هستند ولی بهرحال فیلم ضعف هایی هم دارد از جمله اصرار در سیستم دندان های برآمده فردی است که در خیلی از صحنه ها، بازی رامی مالک را دچار مشکل می کند. و او ناچار است مرتب لبهای خود را ترکند و آن شکل و شمایل فردی را حفظ نماید، درحالیکه اصلا اصراری در این زمینه نیست و چهره رامی مالک خود گویا و بسیار جا افتاده است.
فیلم دیدنی است، آهنگها که درواقع همان آهنگهای اصلی فردی است که هرکدام برای مردم با خاطره هایی همراه است.

1646-95

1646-94

فیلم براساس یک قصه واقعی، چون بیشتر فیلم های ایستوود، ساخته شده، قصه یک پیرمرد 90 ساله قاچاقچی را روایت می کند که با مهارت و جسارت خاص مدتها میلیونها دلار مواد مخدر را از مکزیک به داخل خاک امریکا آورده است.
ارل (کلینت ایستوود) یک مرد رفیق باز و فراری از خانه و خانواده بود، که هیچگاه در غم و شادی اعضای خانواده شریک نبوده و زمانی بقولی سرش به سنگ می خورد و به آغوش خانواده بر می گردد، که هیچکدام به جز نوه اش اورا نمی پذیرند. بهانه بازگشت او حضور در مراسم عروسی نوه اش (تایسا فارمیکا) که نه تنها همسر سابقش، بلکه دخترش (الیسون ایستوود) او را نمی پذیرند. گرچه برای «ارل» زیاد هم اهمیتی ندارد و در همان مراسم عروسی است که جوانی به او پیشنهاد کار میدهد پیشنهاد انتقال بسته هایی از آن سوی مرز به این سوی. درحالیکه چند تحویل دهنده و گیرنده، همه از جنس مافیا و گنگ های خطرناک هستند و هربار که «ارل» ماموریت خود را به پایان میرساند یک بسته اسکناس در جیب او می گذارند و برای او مهم نیست که درون این بسته چه چیزی پنهان شده است در چنین شرایطی، ارل که هر روز پولدارتر میشود، بخشی از پولها را به بانک می پردازد تا خانه قدیمی شان را از حراج نجات دهد و بخشی را هزینه درمان همسرش در بیمارستان می کند.
درحالیکه ارل این سوی ماجرا به عملیات خلاف خود بدون ترس ادامه میدهد کالین یک کارآگاه اداره مبارزه با مواد مخدر (بردلی کوپر) و رئیس اش (لارنس فیشبرن) از سوی دیگر با سماجت بدنبال کشف معمای انتقال بی سروصدای مواد به امریکا هستند.
«ایستوود» که در سالهای اخیر بهترین فیلم هایش را از جمله Gran Torino/ America Sniper/ The Paris 15.17 ساخته، در این فیلم همان توانایی ها را بعنوان کارگردان و بازیگر تثبیت می کند و بقولی دور را از دست همه بازیگران جوان ومیانسال فیلم گرفته است.
تماشاگر انتظار این همه قدرت را از این بازیگر کهنسال ندارد، ولی ایستوود با همان جذابیت همیشگی فیلم را برای هر نسل و هر سلیقه ای پرهیجان وجذاب ساخته است.

1646-93