فیلم قصه یک مرد ثروتمند ماجراجوست که درحادثه ای بکلی فلج شده و بروی صندلی چرخدار قرار گرفته است، قصه فیلیپ که نقش او را برایان کرانستون با مهارت همیشگی بازی می کند.
فیلیپ یک آسیستان و بقولی راهنما و همراه هم دارد، یوون که نیکول کیدمن ایفاگر نقش اوست. ایندو بدنبال یک پرستار شبانه روزی قوی هیکل مرد می گردند، که بطور اتفاقی با یک محکوم تحت نظر آزاد شده از زندان بنام «دل» که کوین هارت شخصیت اش را زنده می کند دیدار می کنند و با وجود تضادها و مخالفت هایی از سوی یوون، فیلیپ در استخدام او اصرار دارد.
فیلم قصه ای واقعی است، قصه ای که از همان آغاز به دل می نشیند و بقول بسیاری از تماشاگران، برایان کرانستون انگار خود فیلیپ است و در تمام لحظات احساسات شما را بر می انگیزاند.
«دل» کوین هارت یک شخصیت کاملا متفاوت نسبت به همه نقش هایی که ایفا کرده ارائه میدهد و اینکه در پشت چهره و زندگی آدم های مجرم و محکوم، گاه انسانهایی با قلب های مهربان و در نهایت سادگی و لودگی، مسئول و دلسوز خوابیده است.
«دل» که درست در جهت عکس خواسته های «یوون» حرکت می کند، هر لحظه فیلیپ را دچار شگفتی و هیجان می کند، قالب جدی، غمگین و افسرده یک میلیاردر دست از دنیا شسته را می شکند و فیلیپ به مرور پا به دنیای تازه ای می گذارد، دنیای ساده، گاه سرکش و عاصی و بیعار. «دل» که از سوی همسر و پسرش رانده شده و در اصل پناهی ندارد و تنها امید او همین شغل پردرآمد و دور از انتظار است ولی وقتی به نقطه جوش خود میرسد، شغل و درآمد هم برایش مهم نیست، او می خواهد دنیای بلورین و قراردادی فیلیپ را بشکند و خیلی زود می بینیم که «دل» تغییر اخلاق و رویه نداده، این فیلیپ است که لباس «دل» را به تن کرده است.
صحنه های مشترک برایان کرانستون و کوین هارت پر از نکات و پیام های خاص است و درعین حال بسیار احساسی و تاثیرگذار. بازی ایندو به نیکول کیدمن فرصت هنرنمایی نمی دهد و در گرمای بازی ایندو گم میشود.
در این میان حضور سورپرایزی گلشیفته فراهانی در فیلم، برای ایرانیان هیجان انگیز است و در برخی سینماها، برایش کف میزنند، درحالیکه گلشیفته باهمان نقش نه چندان بزرگ خود، چهره می کند و بقولی نشان میدهد که بمرور دیوارهای پولادین هالیوود را می شکند، جلو میرود تا روزی ستاره اول فیلم ها بشود. گلشیفته نقش یک فیزیکال تراپیست را دارد ولی در بیشتر لحظات حضور دارد.
در مجموع فیلم مردانه است و نیل برگر با توانایی خاص فیلم را ساخته است، نیل را با فیلم های خوبی چون The Illusionist – Limitless – Divergent می شناسیم که همیشه بدنبال قصه های غیرقابل پیش بینی میرود.
فیلم تماشاگر را با همان احساسات خاص و فراز و نشیب های قصه پیش میبرد و در نهایت فیلیپ به سرنوشتی سپرده میشود، که امن و آسوده است.
