1322-46

 

1508-64

1508-65

تقریبا همه ساله گری مارشال، یک فیلم به مناسبتی با حضور سوپراستارها روانه پرده سینماها می کند. که البته یکی از اولین ها: Valentine’s day در سال 2010 نه تنها با فروش خوبی همراه شد، بلکه سوژه قابل توجه و معقول و پراحساسی داشت.
یکی از سوپراستارهایی که مارشال در فیلم های خود جای میدهد تا فروش آنرا تضمین کند، جولیا رابرتز است، که برای فیلم روز ولنتاین بخاطر 6 دقیقه بازی 3 میلیون دلار دستمزد گرفت و نقش دوم و سوم را بازی کرد و بقولی ککش هم نگزید چون چنین دستمزدی برای چنین زمان کوتاهی در سینما سابقه نداشت. البته آن فیلم ستارگانی چون شرلی مک لین، جسیکا آلبا و آن هاتاوی و تیلرسویفت را هم داشت و فیلم بالای 100 میلیون فروخت.
فیلم New Year’s Eve در سال 2012 با وجود رابرت دنیرو، میشل فایفر، هیلری سوانک و جان بان جووی، فروش قابل توجهی نداشت، چون جولیا رابرتز را نداشت و سوژه فیلم هم تکراری بود.
امسال گری مارشال، چند ستاره روز چون کیت هادسن و جنیفرهادسن را با جولیا رابرتز همراه کرده که البته فیلم فروش خوبی دارد، ولی رکوردشکن نیست، در ضمن بهتر است بدانید که جولیا برای 4 روز بازی در این فیلم 3 میلیون دلار گرفته و به گفته اطرافیان زیاد به خودش زحمت هم نداده، چون یک ویگ برسر گذاشته و در تمام مدت با دوستان هنرمند خود به تفریح وخنده و شرابخوری مشغول بود.
گری مارشال کوشیده چون چند فیلم دیگرش زندگی های متفاوتی را در آن جای دهد و در نهایت آنها را در یک نقطه، به نوعی به هم پیوند دهد، که تکیه بروی مادران جوانی است که رشته زندگی از دستشان خارج شده است. سندی (جنیفر) با دو پسر از شوهرش (تیموتی) جدا شده و هنوز خود را نیافته، شوهرش با یک دختر جوان وصلت کرده و قصد دارد پسرها را هم ببرد درحالیکه سندی در انتظار آشتی بود! جسی (کیت هادسن) برخلاف نظر پدر و مادرش با یک هندی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و از سویی خواهرش هم جنس گراست و دور از چشم پدر و مادر با همراهش زندگی می کند که ناگهان در یک دیدار سورپرایزی، پدر و مادر را شوکه می کند.
جولیا رابرتز یک فروشنده محبوب تلویزیونی است که کتاب هم نوشته و حتی هیاهو بپا کرده ضمن اینکه بکلی از دخترش بدور افتاده و یکروز خود را با دخترش و نوه اش روبرو می بیند. دختری که بدلیل همین جدایی ها و سرگشتگی ها، در مورد زندگی خود و دوست پسرش، با وجود فرزند، دچار بلاتکلیفی است، از ازدواج می ترسد، دوست پسرش یک کمدین ناموفق و سر درگم است که حتی با نوزادش روی صحنه میرود و زندگی واقعی خود را به طنز می نشاند. پرش های فیلم، بدلیل زندگی های گوناگون و حوادث متفاوت، سردرگمی آدم ها، تماشاگر را از خنده دور می کند و گاه آنقدر روابط مادرها و دخترها بدون احساس و ریشه است، که احساسات را هم بر نمی انگیزد.
گری مارشال با وجود بهره از سناریست های خوب، سوپراستارها، پخت و پز سینمایی اش دلنشین و دلپذیر نیست، تماشاگر بدون تاثیر، بدون خاطره، بدون نتیجه دلخواه سینما را ترک می کند. ضمن اینکه از خود می پرسد چرا این سوپراستارهای سوپر بیلیونر، تن به بازی در فیلمی میدهند که نه تنها درکارنامه آنها امتیازی بحساب نمی آید، بلکه کلی هم امتیاز از دست میدهند و گیشه سینماها خبر میدهد، حضور چند سوپراستار هم حادثه ای را بدنبال ندارد.
فیلم ، با امواج نژادپرستانه، روابط سرد دو نسل، سرگردانی شخصیت مادران جوان، دور ماندن از فرزندان و تاثیرات مادی بر هر دو نسل و در ضمن بلاتکلیفی بازیگران مرد چون جیسن سودیکیس، تیموتی اولیفانت که از بی هدفی شروع می شود و به بی هدفی ختم می گردد. فیلم زنانه است ولی بجرات زنان هم از آن طرفی نمی بندند و فرصت خودنمایی را از دست میدهند.

1508-66

1508-67

1508-68

1508-69

1508-70

1508-71

1508-72

1508-73