نقد فیلم – فرح شکوهی

خیلی ها اگر قرار باشد، میان این فیلم و فیلمی که در سال 1939 ساخته شده یکی را برگزینند، آن فیلم قدیمی را انتخاب می کنند! حالا چرا؟ خود دلیل خاصی دارد، البته ما منکر ویژگی های فیلم جدید OZ نیستیم، چون با بهره از تکنولوژی جدید، سیستم نمایشی 3D و اسپشیال افکت ها، شیوه های دیجیتالی ، فیلم برای خیلی از سنین دیدنی است، خصوصا فیلمبرداری خوب، رنگ آمیزی درخشان، ادیت خوب، از امتیازات فیلم است.
اما فیلمی که در سال 1939 با نام The Wizard of Oz با برداشت از نوول همین نویسنده یعنی ال فرانک بیوم با کارگردانی ویکتور فلمینک یک فیلمساز صاحب سبک ساخته شد، فیلمی دیدنی، هنرمندانه، حرفه ای، اصیل  ودرواقع کلاسیک بود.
فیلم از همه امکانات ویژه آن سالها بهره گرفته بود، بدون دسترسی به اسپشال افکت ها، حقه های دیجیتالی، این همه تکنولوژی روز، بسیار دیدنی و پرهیجان و سرگرم کننده و در ضمن دارای پیام های خاص خود بود. جودی گارلند ستاره محبوب آنروزها بااین فیلم جاودانه شد و فیلم رکورد فروش را شکست و در تاریخ سینما ماندگار شد، چون همه چیزش اصیل و واقعی وبراساس احساس و اندیشه بود. آنروزها بچه ها بخصوص کودکان فیلم به رویاهای خود سفر میکردند، گرچه امروز هم با فیلم جدید OZ بچه ها، سالن ها را پر می کنند ولی فاصله زیادی میان آن فیلم و این فیلم وجود دارد.

یادتان باشد که موفقیت دور از انتظار این فیلم، یک اصل مهم را تثبیت کرد،آنهم قدرت  تاثیر کودکان، نوجوانان بر سینمای  امروز امریکاست، اگر فیلمی مورد توجه و استقبال بچه ها قرارنگیرد امید زیادی به فروش آن نمیرود، همین هم سبب شده، سرمایه گذاران، پخش کنندگان فیلم، کمپانی های بزرگ، همه امید خود را به این نسل فردا و دیدگاه آنها بسته اند.
فیلم جدید OZ،در اصل امتیازات زیادی ندارد، فقط همه المنت هایی را که می تواند بچه ها را به هیجان آورد، در خود جمع کرده است. از سه جادوگر زیبا، تا میمون بالدار، تا حقه های جادوگری، تا افسون رنگها، که هر کدام به نوعی چشم ها را بخود می کشند در فیلم ، قصه دیگر نقش ندارد، چون سه جادوگر اصلی فیلم تئودورا (میلاکونیس) اوانورا (راشل وایز) گلیندا(میشل ویلیامز)، با عملیات خود، با رقابت های عاشقانه خود، با نقشه های انتقام خود، با جادوی رنگها،  چنان صحنه ها را پر می کنند، که قصه فیلم کمرنگ میشود. جمز فرانکو که با این فیلم بدلیل فروش بالا، آماده عقد قرارداد 5 فیلم مشابه شده، برخلاف توانایی های هنری در فیلم هیچ زحمتی به خود نمی دهد، از او هیچ جلوه ای از هنر نمی بینیم حتی صورت مات شده با آن خنده های خاص، هیچ حسی به تماشاگر نمی دهد، همانگونه که میلاکونیس اصلا برای چنین نقشی ساخته نشده است، بقولی وصله نا جور فیلم است البته میشل ویلیامز تا حدی جا باز می کند وراشل وایز هم در هیاهوی جادوها گم میشود.

زک براف در نقش میمون پرنده، یک شانس بزرگ دارد،آنهم بهره از صدای بیلی کریستال است، که به آن کارکتر تا حدی جان میدهد، البته جوی کینک عروسک چینی، شاید یکی از کاراکترهای تاثیرگذار فیلم باشد، چون سم رایمی که بخاطر بهره از سیستم های دیجیتالی و کامپیوتری بخود زحمتی نداده، ولی این عروسک تاحدی سهم هنری خود را ادا می کند.
فیلم از دیدگاه کودکان و نوجوانان دیدنی است، همان ها هستند که پدر و مادرها را هم بدرون سینماها می کشانند و فروش فیلم را از مرز صدها میلیون می گذرانند، وگرنه هنوز عاشقان واقعی سینما، صاحبنظران ومنتقدین براین عقیده هستند که اولین فیلمOZ بهترین فیلم بود، چون هنوز بعد از سالها وقتی بدیدن آن می نشینید، از توانایی های خالقین فیلم لذت می برید. از اصالت فیلم، از پیام های ویژه ، و فرصتی که کارگردان و فیلمبردار، ادیتور، بازیگران، طراح لباس و نور و صدا، برای ارائه هنر و توانایی خود بدست می آورند.