1322-46

1381-24

«پوران درخشنده» یک پژوهشگر، یک کاوشگر، یک گزارشگر است، او با دقت خاصی در دل حوادث زندگی انسانها فرو میرود. دردهای جامعه را کالبد شکافی می کند و تماشاگر فیلمهایش با او می گریند، فریاد میزنند، داد می کشند و گاه آرام می گیرند. چراکه او به نوعی بعضی از شکنجه گران و آزاردهندگان را در فیلم هایش به عقوبت می رساند و گاه برای بعضی قربانیانی که زیر دستهای قانون نیز خورد میشوند فریاد اعتراض سر میدهد.
پوران درخشنده گزارشگر معضلات خانوادگی است، معضلاتی که به هر صورت به کل جامعه ارتباط دارد. درخشنده در فیلم هایش کودک آزاری و تجاوز، شکنجه و سوءاستفاده از زنان را پایه اصلی قرار میدهد، اینکه کودک آزاری در همان سالهای کودکی تمام نمی شود و قربانیان خود را تا پایان عمر در برزخ می گذارند و زندگی را بر آنها تلخ می کنند.
از دیدگاه پوران درخشنده، کودک آزاری وتجاوز به کودکان، چنان تاثیر عمیق وویرانگری بر روح و روان  قربانیان خود می گذارد که آنها را گاه مبدل به یک طغیانگر حتی یک انتقامجوی سنگدل می کند. بخصوص درجوامعی مثل ایران که بروی همه این فجایع سرپوش آبرو وحیثیت فامیلی گذاشته میشود.
در فیلم «هیس» شیرین قهرمان ماجرا، دختر جوانی است که در شب عروسی خود، ناگهان با وسیله قتل با داماد روبرو میشود، او سرایدار ساختمان را به قتل میرساند، که مدتهاست به کودکی تجاوز می کند و در اصل ریشه این رویداد خونین بر می گردد به کودکی خود شیرین،که از سوی یکی از کارکنان مزون مادرش در 8 سالگی مورد تجاوز و شکنجه جنسی قرار گرفته و حالا درست در آستانه شروع زندگی مستقل خود، در قالب یک مادر، فرزندان خود را می بیند که مورد آزار و تجاوز چنین جنایتکارانی قرار گرفته اند.

1381-25

شیرین که قربانی بی توجهی و مشغله فراوان پدر و مادر شده، در طی سالها دست به خودکشی میزند، تحت روان درمانی قرار میگیرد،ولی هیچکس فریاد درون او را نمی شنود، کمتر کسی می داند که بر سر او چه آمده است، چون آبرو و اعتبار خانواده، بیش از این ها اهمیت دارد.
شیرین بدنبال حادثه قتل، بعنوان یک قاتل به سوی قصاص و اعدام پیش میرود، وکیل و شوهر آینده اش همه کار میکنند تا به مردان قانون بفهمانند که اقدام شیرین، نوعی دفاع از خود و از همه کودکان بیگناه قربانی شده است. ولی قانون دراین زمینه گوش شنوایی ندارد.
پوران درخشنده با مهارت خاص از چهره جدیدی چون طناز طباطبایی، بازی خوب و قابل انعطافی گرفته، او خود شیرین است، درد و اضطراب در زوایای چهره اش کاملا مشهود است، بازی های مریلا زارعی در نقش وکیل، شهاب حسینی بازپرس، جمشید هاشم پور کارآگاه، فرهاد آئیش رئیس زندان، یکدست و هماهنگ است.
درخشنده حرفهایش را در لابلای دیالوگ ها، با هشیاری بیان می کند، در صحنه ای که شهاب حسینی به رئیس زندان می گوید باید نگاهی دوباره به قانون انداخت، دراصل به نقص قانون اشاره دارد و به کور بودن فرشته عدالت.
درخشنده در فیلم ، تنها به مظلومیت قربانیان نمی پردازد، او به ریشه روانی تجاوزکاران نیز توجه دارد، اینکه براستی جامعه برای این موجودات به ظاهر جنایتکار، که در کودکی خود قربانیان تجاوز هستند، هیچ نگاهی نمی اندازد.از نظرگاه درخشنده اعدام راه چاره نیست، گرچه خود فیلم رضایت و خشنودی تماشاگر را از اعدام تجاوزکاران بر می انگیزد ولی درخشنده می گوید باید ریشه یابی کرد، باید ظالم و مظلوم را بیشتر شناخت، باید پیشگیری کرد.
پوران درخشنده چون همه فیلم هایش زخم های جامعه، بویژه خانواده را برخ می کشد و اینکه هنوز جامعه زیر نقاب آبرو وحیثیت خانواده، قربانی میدهد و کمتر کسی فریاد قربانیان را می شنود.

1381-26