1322-46

1351-54

این فیلم، چهارمین فیلم کارگردان جوان رامین بحرانی (ایرانی الاصل) متولد امریکا از پدر ایرانی است که بدلیل قصه استثنایی و بازیگران برجسته ، نه تنها مورد توجه  تماشاگران قرارگرفته، بلکه به چند جشنواره بین المللی ازجمله جشنواره فیلم نیویورک و تورنتو راه یافته است، رامین بحرانی  قبلا فیلمهای : Man Push Cart در سال 2005، فیلم Chop Shop سال 2007 و فیلم Goodbye را در سال 2008 کارگردانی کرده است اما این فیلم بر روی قصه یک مزرعه دار و تولید کننده ذرت می گذرد، که در اصل سه نسل آنرا در دست داشته و به یک امپراتوری بزرگ مزرعه داری مبدل کرده اند.

1351-55

هنری وایپل (که نفش او را دنیس کواد) بازی میکند، از دیدگاه ویژه ای این مزرعه را نگاه می کند. او دوست دارد این امپراتوری را به فرزند بزرگ خود «گرند» (پتریک استیونس) انتقال دهد، ولی گرند که ستاره تیم فوتبال شهرخود است، ناگهان به خانواده و هرگونه شانس خود در این زمینه پشت می کند و به دنبال آرزوهای بزرگ خود میرود، همین سبب میشود «هنری» همه نیرو و فشار خود را بروی پسر کوچکترش «دین» (زاک افران) پیاده کند، آنهم پسری سرکش و عاصی که نمایی از جیمزدین را در فیلم غول به خاطر می آورد.
«دین» عاشق سرعت و مسابقات اتومبیلرانی است، او به اتفاق دوست دخترش کادنس (میلامونرو) برای خود دنیای پرشور و هیجانی ساخته اند. دین در جمع جوانان محلی، محبوب دختران است، او دلش میخواهد چون «بانی وکلاید» به اتفاق دوست دخترش بدنبال ماجراجویی برود و ابدا علاقه ای به مزرعه داری ندارد، همین سبب میشودکه پدر به او فشار آورد وحتی اورا به یک چالش بکشد و این درگیری ها میرود تا بنیان این خانواده سنتی را از هم بپاشد.

1351-57

معمولا در جمع مزرعه داران و تولید کنندگان غلات در امریکا شعارهای جدی چون: یا مزرعه ات راگسترش بده یا بمیر! آنچنان آنها را به رقابت ها و ریسک های بزرگ می کشاند که براحتی می تواند بنیان خانواده و  سیستم مزرعه را از هم بپاشد. «هنری» در اولین تلاش توام با فشار و تهدید در مورد دین ناکام می ماند درحالیکه از سویی دین در مسابقات اتومبیلرانی  به پیروزی بزرگی دست می یابد، آنهم بر پسر رقیب مزرعه داری پدرش!
رامین بحرانی که با این فیلم، با بودجه بالا و بازیگران سرشناس، توانایی وقدرت خود را در کارگردانی تثبیت می کند، درواقع به جمع نسل جوان کارگردانان سینمای امریکا می پیوندد که با سبک همراهند و آینده را می سازند.
رامین بحرانی برای ساختن این فیلم، 6ماه بامزرعه داران منطقه Iowa زندگی کرده، با آنها غذا خورده، با آنها  سفر کرده و سپس بازیگر اصلی فیلم دنیس کواد را هم به جمع آنها برده تا فیلم بقولی برپایه  واساس درست و واقعی ساخته شود.
دنیس کواد با این فیلم، بعد از چند سال، که در فیلم های نه چندان دلخواه ظاهر شده بسیار توانا عمل کرده از آغاز تا پایان فیلم در نقش خود فرو رفته و تماشاگر درد و رنج، تنهایی و دلواپسی، و در عین حال غرور وخستگی ناپذیری هنری را در چشمان اش، در لحظات بازیگری اش می خواند. همانگونه زک افران در نقش خود، نمای تازه ای از هنرهای بازیگری اش را به رخ می کشد و شانه به شانه دنیس کواد پیش میرود.
رامین بحرانی در ساختار دنیای مزرعه داران، اینکه دنیای مدرن بکلی آن ساختار را بهم ریخته، استانداردهای مزرعه داری در سطح رقابت های جهانی، با توجه به دسترسی به رویدادهای تولید از طریق امکانات کامپیوتری حتی تلفن دستی، بسیار هوشیارانه عمل کرده است.
تضاد فرهنگ میان دو نسل دراین فیلم، با توجه به خواسته ها و استانداردهای روز، روشن و بدون رتوش خود را نشان میدهد، که مسلما باید مدیون هوشیاری هنری و بیزینسی رامین بحرانی باشد، کارگردانی که برای شناخت عمق قصه فیلم، با قهرمانان واقعی با مزرعه داران با سابقه، چه قدیمی و چه جدید زندگی کرده است.
این تضاد، این دوگانگی عقیده و نظر، در اصل فقط میان مزرعه داران نمی گذرد، همین ها در بیشتر زمینه های تجاری، بازرگانی در امریکا جریان دارد، سردمداران دیروز بیزینس های سنتی ویا حتی مدرن، می کوشند تا نسل بعدی را هم به زیر چتر خود بکشند تا آن ایدئولوژی ها ادامه یابد درحالیکه گاه شاید هم پسر یک سوپراستار سینما، یک سرآشپز موفق ویا فرزند یک غول بازرگانی، یک دی جی جوان و پرهیاهو میشود و ابدا کاری به آن شکوه فامیلی ندارد.
پیام های ویژه رامین بحرانی در فیلم، پیامی به نسل دیروز است که دست از فشار و تهدید و حتی باج دادن به نسل تازه بکشند و بگذارند این نسل راه آینده اش را خود برگزیند.

1351-58