1322-46

1394-15

عوامل سازنده این فیلم، عوامل شناخته شده و با تجربه وهماهنگ با خواسته ها و مسائل روز هستند.
از کارگردان فیلم «مک جی» که قبلا فیلم هایی چون:  Terminator Salvation, Charlie’s Angels را از او دیده ایم، فیلمنامه نوشته لوک بسون و ادی هاساک با مشخصه های ویژه بسون که با قدرت آتشین سکس زنها، اسلحه و خشونت  و اکشن استفاده می کند و سرانجام دو بازیگرخوب، یکی با سابقه و توانا چون کوین کاسنر و دیگری زیبا و مرموز امبرهارد.
امبر نقش ویوی یک مامور ویژه سیا را بعهده دارد که به سربیا فرستاده می شود تا یک گروه تروریست بین المللی را از هم بپاشد و کدهای آنها را بشکند و برای چنین ماموریتی نیاز به یک مامور کارکشته و پرقدرت چون ایتان رنر (کوین کاسنر) دارد درحالیکه ایتان بدلیل بیماری سرطان مغز، در شرایط جسمی و روحی خوبی نیست و تنها 6 ماه فرصت زندگی دارد. درچنین شرایطی که ایتان برای دخترش در پاریس پیام گذاشته که بدیدارش میرود،با ماموریت «ویوی» روبرو میشود، که یک داروی جدید آزمایشی را با هزینه بالایی برای درمان سرطان او آماده دارد و حتی حاضر میشود بیمه عمر یک میلیون دلاری برای  ایتان بگیرد.«مک جی» بامهارت خاصی کوشیده، هماهنگی میان زندگی پر از خشونت و کشتار ایتان از سویی و زندگی عاطفی و احساسی او باهمسر و دخترش بوجود آورد و تماشاگر را در دنیای سرد تروریست ها و مامورین خبره رها نکند.
درمیان حوادث خونین فیلم، کارگردان شخصیت های جالبی را جای داده، از یک مرد بظاهر اهل خانواده ولی در پشت پرده درگیر مسائل تروریستی جنایی، که بعنوان یک گروگان در دست ایتان مرتب جابجا میشود، یا یک مامور ایتالیایی بود، که باز هم گروگان ایتان است و در موقعیت خاصی به دخترش درس آشپزی و تهیه سس میدهد یا آپارتمان ایتان که توسط گروهی مهاجر تسخیر شده و ایتان دراوج خشم، متوجه میشود که دختر جوان خانواده حامله است و کوتاه می آید.
از سویی رابطه ای که میان او و پسرک سیاهپوست مهاجر پیش می آید همه از ظرافت های حرفه ای مک جی خبر میدهد چون حضور این چهره ها در فیلمنامه کافی نیست،و زنده کردن آنها در فیلم و دادن شخصیت های طنزگونه به آنها کار مک جی است.
از حق نگذریم کوین کاسنر به موفقیت مک جی کمک می کند، چون کاسنر در همه فیلم هایش، با شیوه خاص بازیگری، هماغوشی، با نقش خود از Dance with Wolves تا The Bodyguard تا Tin Cup ثابت کرده که او بازیگر بدنیا آمده است.
فیلم با وجود خشونت های معمول این فیلم ها، بدلیل آمیختن با مسائل عاطفی و طنز، دیدنی است و با خود پیام های ویژه اش را دارد.

1394-16

همه ساله به مناسبت والنتاین، شاهد روی پرده رفتن فیلم های عاشقانه هستیم، گاه یکی دو تا از این آثار ماندنی میشوند و گاه والنتای بی حس و حال می آید و میرود.
امسال دو فیلم  Winter’s Tale و Endless Love را روی پرده داریم، که درباره Winter نوشتیم و اما فیلم Endless Love که بازسازی همین قصه و فیلم درسال 1981 با شرکت بروک شیلدز و مارتین هویته با موفقیت خوبی روبرو شد. فیلم از رمان معروف اسکات اسپنسر برداشت شده است.
این فیلم بدلیل عوامل سازنده، با توفیق روبروست، با این تفاوت که آهنگساز فیلم کریستوف بک در انتقال پیام های فیلم، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند، گرچه گاه تاثیری که موزیک برتماشاگر می گذارد، توام با ترس است واینکه تماشاگر هر لحظه انتظار حادثه بدی را می کشد، ولی درواقع کارگردان فیلم شانا فستی، چنین منظوری را داشته، همان هیجان و دلهره ای که باید همیشه میان یک عشق پرشور نوجوانی با دو قشر متضاد اجتماعی، پسری فقیر و دختری ثروتمند، که همیشه پایانی غم انگیز دارد.
دیوید (الکس پتی فر) و جید(گبریلا وایلد) دو فارغ التحصیل دبیرستان هستند، که در طی چند ماه  کشش هایی بهم داشته اند، ولی در همان آغاز، دیوید احساس نگرانی می کند، او خود را قابل قیاس با این خانواده نمی بیند، حتی در بوسیدن، ایجاد رابطه هم دچار تردید است ولی جید که از یک دوره پراندوه خانواده بخاطر از دست دادن پسر جوان شان، خود را بیرون کشیده، بدنبال یک عشق و یک پناه می گردد او مردی قوی را طلب می کند واین خصوصیات را در جوان جسوری چون دیوید می بیند.
با این عشق، از همان آغاز مادرش (جویل ریچاردسون) نظر موافق دارد، ولی پدرش هیو (بروس گرین وود) سرسختانه مخالف است.او می کوشد دوباره حادثه ای، عضو دیگرش را از دستش نگیرد. مقابله ودرگیری هیو و دیوید از همان آغاز پرتنش و تهاجمی است ولی هیچ نکته منفی و حتی گذشته تاریک دیوید هم برای جید اهمیت ندارد و همانگونه که قبلا توضیح دادیم، حضور هیو در هر صحنه ای در برابر دیوید، با موزیک متن تماشاگر را در انتظار یک حادثه ناگوار نگه می دارد و یکی از صحنه های دیدنی فیلم صحنه آتش سوزی خانه یا قصر خانواده است که در آن جلوه های انسانی و یا خشونت و انتقام لحظه به لحظه، خودی نشان میدهد بازیهای بروس گرین وود و جویل ریچاردسون بسیار استادانه و هماهنگ با نقش شان است ضمن اینکه الکس پتی فر و گبریلا وایلد هم سعی خود را کرده اند.
فیلم سرگرم کننده وهیجان انگیز است ضعف هایی هم دارد، که از فیلم عاشقانه ای چون این انتظاری جز این نمیرود.

1394-17