1322-46

1396-20

فیلم NON –STOP بدلیل بهره از آخرین تکنیک ها جهت ساختن یک فیلم اکشن، محدود بودن فضای فیلم در یک هواپیما، پرداخت استادانه کارگردان و بعد ادیتور و فیلمبردار فیلم، قابلیت دریافت امتیازات بالای یک فیلم اکشن کاملا حرفه ای را دارد.
این بار لیام نیسان در نقش بیل مارکز یک مامور فدرال هوایی، درحالی ماموریت خود را آغاز می کند که با نوشیدن مشروب سنگین قبل از پرواز، دلهره ها را به دل تماشاگر انتقال میدهد.
«بیل مارکز» در شرایطی جان صدها مسافر بدستش سپرده میشود که در زندگی خصوصی خود دچار سرکشتگی و اندوه بخاطر از دست دادن دختر خود و ازهم پاشیدن زندگی اش است. هنوز در صندلی خود جابجا نشده، تهدید تروریست ها آغاز میشود و تقاضای واریز 150 میلیون دلار به حساب بانکی را دارند. تروریست ها برای گیج کردن مامورین دولتی و خود بیل، تقاضا دارند این مبلغ به یک حساب بانکی بنام او واریز شود. همچنین از همان لحظات اول سیل شک و تردید وسوءظن را از همه جا سرازیر می شود، تا آنجا که حتی مامورین دولتی، از بیل میخواهند دست از هر اقدامی درهواپیما بکشد و او را متهم به همکاری با تروریست ها می کنند.

1396-21

کار سوءظن به جایی میرسد که خود بیل مارکز نیز به همه از جمله جین (جولیان مور) ننسی مهماندار هواپیما، حتی خلبان وهمه مسافران شک می کند. فیلم به همین دلیل هیجان لازم را با خود حمل میکند، خصوصاکه همه لحظات اکشن فیلم  درون هواپیما می گذرد که نیاز به توانایی های حرفه ای و هشیاری کارگردان و صحنه پردازیهایی را دارد که همه وهمه را در فیلم شاهد هستیم.
نکته مهم اینکه تماشاگر هم بدلیل روبرو بودن با یک مارشال الکلی، به آنچه او عنوان می کند، شک دارد و این همان مسئله ای است که نویسنده و کارگردان هدف قرار داده اند.
بازی لیام نیسان چون همیشه پرقدرت است. او اینروزها حرف اول را در فیلم های اکشن پلیسی و جاسوسی و تروریستی میزند بازی جولیان مور و میشل داکری نیز دیدنی است، هر دو نرم و توانا پیش میروند.
فیلم البته دارای ضعف هایی نیز میباشد، از جمله حضور یک دختربچه خردسال که در مسیر دیدار پدر است، حالا چرا باید چنین شخصیت لرزان و بدون استحکام چه از نظر احساسی و چه از نظر قانونی در فیلم گنجانده شده، خود جای سئوال دارد، مورد بعدی اعتراف مارشال به الکلی بودن است و اینکه مارشال دیگری با یک بسته هروئین که درون آن بمبی کار گذاشته شده، شانه به شانه مارشال بیل مارکز حرکت می کند و درحالیکه بمب آماده انفجار میشود، مارشال دوم بدون ترس به عملیات خود جهت رسیدن به 150 میلیون دلار ادامه میدهد.

1396-22

بعد از فیلم «300» در سال 2007، چشم همه ایرانیان بخاطر دومین فیلم روشن! چرا که هیچ قدرتی جز سینما نمی توانست اینگونه تاریخ سرزمین پارس را نقض و نفی کند، آنرا به پائین ترین درجه برساند وآنگاه 70 میلیون ایرانی ساکت وآرام بنشینند و حتی بعنوان یک فیلم اکشن تاریخی سینماها را پر کنند!
اگر در فیلم «300» درواقع بدروغ 300 اسپارتا پرقدرت ترین لشکر جهان را به خاک نشاندند و شخصیت زنان ومردان شجاع ایرانی را به پائین ترین درجه اعتبار رساندند و ایرانیان در سراسر جهان، حتی به ایمیل و فکس و هر وسیله دیگری که سازندگان فیلم را بخود آورد دست نزدند، مسلما دومین فیلم هم باحمایت پشت پرده یونانیان و همه آنها که می خواهند امپراطوری بزرگ پارسی به هیچ گرفته شود بروی پرده آمد.
دردومین فیلم شاید در آغاز آرتیمس فرمانده شجاع زن سپاه ایران، ضربه بزرگی بر لشکریان یونان وارد می آورد. ولی همین زن شجاع که در اصل یونانی زاده است، به طریق دیگری چهره ای زشت و فاسد و خونخوار جلوه می کند.

1396-23

آرتیمس بدلیل خاطرات کودکی خود که خانواده اش موردتجاوز قرار می گیرند، بعد خودش سالها در بند مورد تجاوز سردمداران یونانی قرار میگیرد، با کینه عمیقی که در دل دارد، دست به انتقام میزند و کاری ترین ضربه را بر پیکر لشکریونان وارد می سازد ولی خیلی زود، برخلاف روند تاریخ، یونانیان دوباره و سه باره بجان ارتش ایران میافتند و نه تنها آنرا به شکست وا میدارند  بلکه در طی حوادث فیلم، ایرانیان بسیار خونخوار وخشن و بدون منطق جلوه می کنند و درعوض سرداران یونانی پرقدرت، برنامه ریز، اندیشمند معرفی می شوند، در این میان حتی داریوش هم، مردی بدقواره و سرداری بی تکلیف و ازپا افتاده معرفی می شود. در این میان در تمام طول فیلم کسی نمی فهمد  XERXES پسر داریوش چرا به موجودی آسیب ناپذیر مبدل میشود، شاه میشود، ولی هیچ نقشی در نبرد پارس و یونان ندارد؟
فیلم متاسفانه پرفروش هم شده و بسیاری از غیرایرانیان وقتی بدیدار آن میروند، همزمان با هیاهوی لوحه حقوق بشر کورش در امریکا، در مورد واقعیت های تاریخی ایران دچار تردید میشوند، حتی ارائه صحنه ای از یک سرباز ایرانی که به اصطلاح با بمب در میان کشتی دشمن خود را منفجر می کند، اشاره ای است به خودکشی های اخیر( منفجرشدن نوجوانان) درخاورمیانه، که انگار ریشه در تاریخ ایران دارد، نه درتاریخ مذاهب، در فیلم بجز ایواگرین در نقش آرتیمس، بازی قابل توجهی از هیچ بازیگری نمی بینیم. چون سالیوان استاپلتون در نقش جنرال یونانی نیز، در لباس خود نمی گنجد و اصلا هماهنگ نیست.