1322-46

1414-30

از سالهای 1960 تا امروز، چند فیلم درباره میمون ها، چه در سیاره ها و چه در زمین و رود در روی انسانها ساخته شده است، ولی بحق بهترین آنها، آخرین آنهاست، که ادامه همان فیلم سال 2011 با شرکت جمزفرانکو است، در همان فیلم سیزر یک بچه میمون که تحت تعلیم قرار می گیرد، حتی با زبان انگلیسی آشنا میشود واینک سیزر که نقش او را (اندی سرکیس) با مهارت بازی می کند، برای خود امپراتوری براه انداخته است واز زاویه ای شبیه  فیلم پدرخوانده، سیزر انگار مارلون براندوی دنیای میمون هاست!
ماجرای فیلم درباره یک گروه است که برای تحقیق درباره ویروسی آمده اند که شهرسان فرانسیسکو را ویران ساخته است و ناخودآگاه با میمون ها درگیر می شوند.
شیوه زندگی میمون ها، این بار بسیار مترقیانه است، چون موریس اوران گوتان که نقش او را «کارین کونوال» بازی می کند، یک معلم تمام عیار زبان انلگیسی است که به میمون ها خواندن ونوشتن و حرف زدن را می آموزد و دنیای پیشرفته و مدرنی برایشان ساخته، که البته همه اینها مدیون رهبرشان «سیزر» یا (سزار» است، که با تعلیمات انسانی، دنیای حیوانی را متحول ساخته است، بدنبال یک برخورد ناگهانی، پسر سیزر از سوی انسانها زخمی میشود و بوی جنگ همه جا می پیچد، ولی با دخالت مسالمت آمیز چند نفر از سوی انسانها، جیسون کلارک  وکری راسل و نرمشی که سیزر نشان میدهد، غائله می خوابد ولی در پشت پرده، مثل دنیای انسانها، کوبا (تابی کبل) که بسیار ضد انسان است، با تحریک پسر سیزر و گردآوردن گروهی دست به عملیاتی می زنند که بمرور آتش جنگ را میان انسانها و میمونها بر می افروزند و سیزر را متهم به نرمش و انعطاف و دوستی با انسانها می کنند، همین رویدادها، بر هیجان فیلم می افزاید و درحالیکه کوبا و یارانش به سرقت اسلحه دست میزنند و دست به کودتا میزنند و سوار بر اسب ها، گردن کشی آغاز می کنند و خیلی زود کشتار دو جانبه آغاز میشود، سیزر که قبلا  بدنبال تیراندازی مرده بحساب آمده، توسط انسانها نجات می یابد، که قبلا همسرش را هم از مرگ نجات دادند و همین احساسات عاطفی را دروجود سیزر بر می انگیزد و بجای جنگ با انسانها، به مقابله با شورشیان داخلی می پردازد تا دوباره قدرت را بدست بگیرد.

1414-31

فیلم در لحظات مختلف، از جنبه های عاطفی وانسانی برخوردار است و بازی درخشان «اندی سرکیس» براستی براین لحظات رنگ می بخشد، در اصل تماشاگر بدنبال بررسی بازی انسانهای فیلم نیست، چون همه آنها حتی جیسون کلارک و گری اولدمن، در برابر ایفاگران نقش میمون ها، یعنی اندی سرکیس، تابی کبل، نیک تورستان، تری نوتاری کم می آورند،خصوصا صحنه هایی که اسلحه به دست سوار براسب می تازند و می جنگند و وسترن های پرهیجان را به یاد می آورند.
مت ریوز کارگردان فیلم، بازیگران را با خود به جنگل های ونکوور برده، آنها را تحت تعلیمات ویژه قرار داده، حدود 4 هفته این تعلیمات سخت طول کشیده تا بازیگران نقش میمونها، براحتی 4 دست وپا حرکت کنند، نشستن و برخاستن شان کاملا شبیه باشد، همین تعلیمات و بازیهای خوب سبب شده، تماشاگران بیشتر به گروه میمونها، علاقه و هیجان واحساس نشان بدهند و برایشان کف بزنند، چون شخصیت هایی که برای چند کاراکتر میمون نما ساخته اند، بسیار عاطفی و منطقی و آگاهانه است، آنها حتی در بعضی موارد از انسانها هوشیارتر عمل می کنند و گاه اشک به چشم تماشاگر می آورند.
میکاپ و گریم های فیلم معرکه است، به گفته کارگردان و بازیگران نقش اول فیلم، گاه بعضی شبها، بازیگران با همان گریم ها به نوعی به بستر رفته اند، در ضمن نفوذ چشم ها وحرکت صورت و دستها، همه و همه صحنه ها ماهرانه وهنرمندانه است.
با توجه به توفیق گسترده فیلم در سراسر جهان، از هم اکنون، سومین فیلم آماده تهیه است و مسلما بعد از مسلسل، تفنگ و اسب این بار با هلیکوپتر و جت جنگی، کشتی و زیردریایی روبرو هستیم.

1414-32