1322-46

1422-18

این فیلم براحتی راه را برای بازیگران هندی (بالیوود) بسوی هالیوود هموار می کند، چون هم فیلمسازان را یکباردیگر متوجه توانایی های آنها می کند و هم خیال شان را از بابت تسلط به زبان انگلیسی راحت!
البته فیلم ازهمان دقایق نخست با حضور «هلن میرن» خیلی از مسائل راحل می کند، چون هلن یک هم آهنگ کننده هم بحساب می آید، او خیلی ها را در فیلم بدنبال بازی و توانایی های خود میکشد.
فیلم براساس نوول معروف «ریچارد سی مارایس» در سال 2010 است، که البته «استیون اسپیلبرگ» هم بعنوان تهیه کننده در فیلم جای دارد.
یک خانواده هندی، بدنبال حمله یک گروه متعصب بودائی و مرگ مادر خانواده، تصمیم به ترک سرزمین خود می گیرند و سرانجام سر از یک شهرک دور افتاده فرانسوی در می آورند.  فیلم برخورد دو فرهنگ متفاوت را نشان میدهد.
خانواده ای که برای زنده ماندن  وادامه راه، تصمیم می گیرند باهنر پسر بزرگ خانواده در آشپزی، رستورانی بگشایند، ولی آن سمت خیابان، مادام لوری رستوران بازمانده از شوهرش را ادامه میدهد و مورد علاقه و احترام همه است.
درگیری های دو خانواده، دو فرهنگ و اخلاق کاملا متضاد در برابر مردمی که بیشترشان زیاد دل خوشی از خارجی ندارند، دیدنی است. در حالی که «هلن میرن» در نقش یک زن فرانسوی با لهجه خاص خود، بازی خوبی ارائه میدهد.«مانیش دایال» در نقش (حسن) وهمین طور «ادم پوری» در نقش پدر حسن بسیار هنرمندانه پیش میروند.
دیدن «هلن میرن» در نقش هماهنگ با سن و سال اش واحساسات عاشقانه، هم وزن آن، دیدنی است، چون بهرحال «هلن میرن» یک بازیگر تمام عیار است، اگر اقرار کنیم، یک بازیگر میانسال فرانسوی هم این چنین از عهده این نقش بر نمی آید، درست گفته ایم.

1422-19

1422-20

این فیلم ادامه فیلم Sin City در سال 2005 است، که با تغییری در بعضی بازیکنان، با همان کارگردان (رابرت رادریگز) بهمراه نویسنده داستانهای گرافیک (فرانک میلر) بوجود آمده، فیلم همان حال و هوا را دارد و قبل از اصابت گلوله ها، فوران خون بصورت گرافیکی، همه جا را رنگین می کند. تفاوت این فیلم، آشفتگی کارکترها وسستی  قصه فیلم است، چون معمولا انتظار می رود فیلم با فوجی از بازیگران نامدار، چارچوب محکمی داشته باشد، ولی فیلم اصولا حالت گرافیکی و کامیک بوکی خود را دارد.
«میکی روک» باگریم خاص، شخصیت چشمگیر، بازی خوب همیشگی، بهرحال به فیلم نفس میدهد، از حق نگذریم همه بازیگران فیلم بدلیل سابقه همکاری با رادریگز و آشنایی با شخصیت ها، یکدست پیش میروند، ولی فیلم آن فراز ونشیب ها و پیچ و خم های لازم را برای تماشاگر خود ندارد، کارآگاه خصوصی (جاش برولین) قمارباز حرفه ای (ژوزف گوردن) کم وکسری ندارند، ولی در مجموع کارکترها پیوستگی با هم را ندارند. حتی «ایواگرین» با وجود بازی خوب و شخصیت تازه، با آن چشمان آتشین، نمود لازم را ندارد، البته «جسیکا آلبا» با آن رقص هوس انگیز خود، حرکات حساب شده، تکانی به تماشاگر می دهد.
ظاهر شدن «لیدی گاگا» در صحنه ای از فیلم برای تماشاگر جوان، یک سورپرایزاست، گاگا نرم و خوب ظاهر میشود و در آن لحظه جا می افتد.
در پایان فکر نکنید فیلم دیدنی نیست! نه! فیلم سرگرم کننده و غیر عادی وپرحادثه است، ولی اگر شما در تماشای یک فیلم بدنبال اندیشه های نو، مفهوم خاص و بویژه در فیلم دوم در جستجوی تعالی نقش ها و سوژه هستید، ناکام می مانید.

1422-21