1322-46

1432-40

«کریستوفر نولان»کارگردان فیلم را با آثار پرفروش چون سری فیلم های بتمن Dark Knight و Inception می شناسیم، نولان کارگردان آگاه وصاحب سبک و در ضمن آشنا با سلیقه های مختلف است، فیلم تازه اش Interstellar فیلم با ارزشی است، از خیلی جهات دارای ویژگی های خاص است، بهترین بازی را از متیو مک کاناهی و آن هاتاوی، مایکل کین و جسیکا چستین گرفته، ولی فیلم در بعضی زمینه ها مورد بحث و انتقاد است.
فیلم بروی کوپر(مک کاناهی) یک خلبان برجسته درگذشته می چرخد، که بدنبال طوفانهای آلوده در امریکا، به خطر افتادن سلامت میلیونها مردم، کمبود غذا، او را به فکر می اندازد و بعد از سالها او را چهره به چهره مربی و مرشدش پروفسور برند (مایکل کین) قرارمیدهد، که او را در یک تنگنای احساسی وانسانی و ملی قرار می دهد. پروفسور برند اعتقاد دارد قاطعانه زمین بزودی منهدم می شود، بشر نابود می گردد و تنها راه چاره یک سفر مخاطره آور به میان سیارات است تا بدنبال سیاره ای بروند که شرایط زیستی داشته باشد و بشر با انتقال به آن سیاره نجات یابد.
سفری چند نفره سوار بر سفینه ای که درواقع ورای فضا حرکت می کند، سرنوشتی نامعلوم دارد، ولی به گفته پروفسور برند نجات بخش انسان هاست. کوپر از سویی در برابر دختر نوجوان خود، که علاقه ای عمیق به او دارد و حاضر به جدایی از پدر نیست، پسری که در اوج بلوغ، می خواهد جانشین پدر در خانواده باشد و پدر بزرگی که براستی بلاتصمیم و ناتوان به این حرکت پر از ریسک نگاه میکنند، از سویی در برابر وظیفه انسانی و ملی و نجات بشریت از انهدام کامل، گیر کرده و با خود می جنگد و سرانجام راهی میشود. سفری که از عمر زمینی 128 سال به طول می انجامد، سفری که به کوره راهها و فراز ونشیب های تاریک و بی امیدی میرسد ولی سرانجام آن، گرچه نجات بشریت را بدنبال ندارد، ولی پایان دور ازانتظاری دارد.

1432-41

کریستوفر نولان کارگردان تحسین شده ای است، ولی بدنبال فیلم موفق و بدون نقص (Gravity)، این فیلم در بعضی موارد کم می آورد، چون صحنه های خسته کننده اش، تماشاگر را گاه به جنب و جوشی روی صندلی ها وا می دارد و لحظاتی بعد صحنه های هیجان انگیز و پر از معنا و مفهوم آن، آرام شان می کند.
آمیختن یک درام خانوادگی با یک قصه فضایی، کاری است که از کریستوفر نولان بر می آید، صحنه های گفتگوی کوپر با دختر خردسال اش، احساس تنهایی عمیق در چهره و رفتار دخترش، فرو رفتن در دنیای خیال و یافتن تکیه گاهی در این مرحله بسیار حساس زندگی اش، با دیدگاه هنرمندانه نولان، چنان ماهرانه و هنرمندانه ساخته شده، که بسیاری از لحظات کسالت آور و تکنیکی فیلم را می پوشاند. نولان همچنان در طی گذر سالها، که بالای صد سال می رسد، با ارتباط کوپر با دخترش، تنهایی هردو طرف را، آینده نا معلوم هر دو را برخ می کشد و در آن لحظات آخرین زندگی پروفسور برند، وقتی واقعیت تکان دهنده و تلخ این سفر برملا میشود اندوهی عمیق به دل تماشاگر هم می نشاند.
نولان شاید در ساختن کل فیلم، با بن بست هایی روبرو شده، شاید هم خود را در ساختار برخی صحنه های کشدار فیلم و حرفهائی که گاه تکرار میشود محق می داند، ولی همان جرقه های احساسی و عاطفی فیلم، همان پایان غیرمنتظره فیلم، سبب شده تا فیلم همچنان در لیست پرفروش ترین ها بماند.
فیلم از دیدگاهی یک درام خانوادگی است، از دیدگاهی، آینده تاریک بشریت را نشان می دهد که شاید همین فردا اتفاق بیفتد، از دیدگاهی حس انسانیت و ملی گرایی و بشردوستی را برخ می کشد و بجرات با توجه به توانایی های نولان، اگر حتی 45 دقیقه فیلم را کم می کرد، لطمه ای به فیلم نمی خورد، گرچه نولان اصرار در نمایش جزئیات ماجراها دارد، به مسائل فنی و تکنیکی و علمی اهمیت خاص میدهد و همین ها سبب میشود تا بعضی فیلم هایش در بعضی صحنه ها، کسالت آور شود.

1432-42