ساختار این فیلم، مدرن ، رنگارنگ وپرهیجان وبا سوژه ای متفاوت است. از همان آغاز شخصیت های فیلم در قالب خود جای دارند.همه در مسیر شخصیت خود پیش میروند، بازیگران جوان درکنار بازیگران کهنه کار و با تجربه، شانه به شانه گام بر می دارند نویسنده و کارگردان فیلم، با توجه به خواست روز تماشاگر، فیلم را پرورش داده اند، نقشه کشی ها، جادوکردن ها، سرقت ها برپایه بهم آمیختن حوادث در دل یک فیلم درام و پر راز و رمز است.
یک گروه جادوگران صحنه، آنهم در صحنه های بزرگی چون لاس وگاس، جلوی چشمان هزاران نفر، یک مسافر پاریس را به بانکی در این شهر می فرستند تا 30 میلیون یورو را برداشت کند، صحنه ای که همه تماشاگران را به شگفتی وا می دارد و در عین حال آغاز یک سری حوادث گوناگون است که تماشاگران را با خود همراه می کند.
این رویداد این گروه راکه شامل مایکل (جسی ایزنبرگ) مریت (وودی) هنلی (ایزلا فیشر) جک (دیوفرانکو) هستند بحث انگیزترین چهره های روز می سازد بطوری که کارآگاه دیلان(مارک رافالو) و یک پلیس بین المللی را به تعقیب آنها وا می دارد.
صحنه های تعقیب و تلاش برای دستگیری به موش وگربه بازی شبیه است. چون با وجود هشیاری دو مامور با تجربه و جوان، هنوز گروه جادوگران پیشتاز هستند.
فیلم همانطور که اشاره شد رنگارنگ و پر هیجان با موزیک متن خوب، تماشاگر را برجای می نشاند، ضمن اینکه دیالوگ ها حساب شده وظریف و بازیهای جسی ایزنبرگ، مارک رافالو در جمع جوان ترها، وودی هارلسن، مورگان فریمن، مایکل کین از جمع کارکشته ها بسیار دیدنی است. نیاز به رقابت نیست، چون هر کدام در نقش خود، تاثیرگذارند.
البته نباید فراموش کرد که جسی اینزنبرگ در این فیلم، درخشش خوبی دارد و در مقابله با بزرگان با تجربه هم آهنگ به جلو میرود.
اولین فیلم Hangover براستی کمدی بود، صدای قهقهه لحظه ای در سالن سینماها قطع نمی شد، فیلم غیرمنتظره رکورد فروش را شکست و کمپانی بلافاصله با تاد فلیپز کارگردان فیلم قرارداد بست، با توجه به اینکه فلیپز یک کارگردان نوگراست دومین فیلم را با سلیقه خاصی ساخت، ولی چارچوب فیلم و شخصیت ها همان بودکه در فیلم اول بود، دومین فیلم هم رکورد شکن بود، ولی منتقدین فیلم نظر دادند که اگر به همین منوال پیش برود، سومین فیلم تکراری خواهد بود، ولی فلیپز قول داد بکلی ساختار فیلم را عوض کند.
سومین فیلم بکلی از قالب کمدی خارج شده است، چون در اصل یک کمدی اکشن پر از حوادث جنایی است. همین سبب شد تا فیلم بعد از چند روز، از صدرنشینی خارج شده و به فیلم های دیگر امکان پیشروی بدهد تماشاگران انتظار نداشتند در این فیلم تا این حد جنایت و رویدادهای خشن ببینند.
فیل (برادلی کوپر) استو(ادهلمز) داگ (جستین بارتا) مامور میشوند تا الن (گالیفیاناکیس) را از عالم کودکی و در ضمن اندوه و انزوا بیرون بکشند و خیلی زود اسیر گروهی میشوند که مدعی هستند میلیونها دلار شمش طلای شان رالسلی چو (کن جونگ) ربوده و ناپدید شده است و با گروگان یکی از آنها خواستار بازگرداندن لسلی وطلاها میشوند.
شخصیت های فیلم تا حد زیادی تغییر جهت داده اند بخصوص کن چونگ با توجه به نقش های قبلی اش قابل شناسایی نیست چون مبدل به یک جنایتکار تمام عیار شده است، تماشاگر در تمام مدت انتظار صحنه های کمدی را می کشد، ولی درعوض شاهد صحنه های جنایی و اکشن میشود.
تادفلیپز می گوید این آخرین فیلم است، البته بهتر اینکه چنین باشد، چون این فیلم نه تنها هیچ شباهتی به فیلم های قبلی و کاراکترهای کمدی اش ندارد، بلکه کاملا بسوی یک فیلم جنایی میرود.
بازی جان گودمن در نقش مارشال، گالیفیاناکیس در نقش آلن و کن چونگ در نقش لسلی چو، جالب و دیدنی است بخصوص کن چونگ خیلی از صحنه ها را از دست دیگران می رباید و به آنها امان نمی دهد. فیلم برای برادلی کوپر یک امتیاز منفی است. ضمن اینکه اگر فیلم چهارمی ساخته شود، شاید ملیسا مک کارتی به داد فیلم برسد!
