1322-46

1359-82

به دیدن فیلمی میر ویم که درامپراطوری گوگل می گذرد،رویدادهایی که بهرصورت به گوگل و کمپ ویژه آنان ارتباط دارد . بیلی (وینس وان) ونیک (اوئن ویلسون) که در بیزینس خود با شکست روبرو شده اند تصمیم میگیرند با وجود سن و سال بالای خود نسبت به گروه نوجوان خود را به کمپ گوگل برسانند و شانس خود را بیازمایند.
این فیلم را شان لوی ساخته که درکارنامه اش فیلم های خوبی چون Date Nightو Night At The Museum جای دارد واین فیلم را در همان سبک وسیاق سرگرم کننده و باب طبع نسل جوان و در ضمن خانواده ساخته است . دو شخصیت اصلی فیلم، بیلی و نیک (وان واوئن) که قبلا در فیلم Wedding Crasher در سال 2005، همبازی شدند و فیلم پرفروشی را روانه گیشه کردند، این بار تقریبا باهمان شخصیت ها، یعنی وینس وان پرگو و پر انرژی و اوئن ویلسون کم حرف و تا حدی مرموز ولی سیاستمدار فیلم را پیش برده اند. برای نوجوانان عاشق کامپیوتر و دنیای وسیع آن، گوگل یک رویاست، چون در کمپ گوگل همه غذاها مجانی،نوشیدنی ها و چای وقهوه و شیرینی مجانی، سالن ورزش، سالن مخصوص چرت زدن واستراحت کردن خلاصه همه امکانات رفاهی آماده ورایگان است.
بیلی و نیک به جمع این جوانان می پیوندند، در آغاز کلی کم می آورند، و با شکست هم روبرو میشوند، ولی بعد با تکیه به تجربیات خود، تیم را جمع و کور کرده و به سوی پیروزی پیش میروند.
چاشنی فیلم، روابط آزاد و شکوفای عشق، حتی میان نیک و یک کارمند گوگل و«رز» که با حرکات و رفتار عجیب همراه است. ضمن اینکه حضور جوانان پرانرژی و دنیای بی شیله پیله شان، به فیلم گرمی می بخشد و در نهایت اینکه  فیلم، تبلیغات وسیع به نفع گوگل را همراه دارد و بقولی بدنبال فیلمی از زندگی صاحب فیس بوک، بالاخره گوگل هم قانع شد به یک تبلیغ سینمایی نیاز دارد.
اگر به بازیها توجه کنید، بازی اوئن ویلسون امیدوارکننده است، جان گودمن چون همیشه نرم وطبیعی بازی می کند ونیس وان که خود در نوشتار فیلمنامه نقش دارد و بخود میدان داده، جذابیت خاصی نسبت به دیگر فیلم هایش ندارد اما در مجموع فیلم برای نوجوانان و جوانان غرق شده در دنیای کامپیوتر دیدنی است.

1359-83

1359-84

این فیلم را ویل اسمیت برای پرواز بلند دیگر پسرش جیدن اسمیت تهیه کرده است ولی علیرغم فروش نسبی آن، به هدف خود نرسیده است چون اصولا وقتی فیلمی فضایی و تخیلی ساخته میشود، تماشاگر نوجوان وجوان تر را به دیدن سینماها می کشاند و این فیلم با فضاسازی کاملا متفاوت و غریبه با اینگونه فیلم ها، با سخن گفتن و نصیحت کردن بجای هیجان واکشن، مسیر خود ر اگم می کند.
فیلم قصه یک پدر و پسر است که بعد از از دست دادن خانواده، توسط موجودات فضایی، در هزارسال بعد از خالی شدن زمین، به جنگ موجودات غریبه میروند، کشتی فضایی شان به شدت آسیب می بیند، بعد سایفر پدر(ویل اسمیت) مجروح میشود و میکوشد پسرش کیتای (جیدن) را به ماموریت پر مخاطره ای بفرستد و در تمام مدت نیز با او سخن میگوید و او را به پیشروی تشویق میکند.
کیتای (جیدن) که قبلا با پدرش در فیلم The Pursuit of Happiness همبازی بوده و استعداد بازیگری اش نشان داده و سپس در فیلم Karate Kid در سال 2010، موقعیت خود را مستحکم ساخته، با این فیلم علیرغم همه تلاش های پدرانه ویل اسمیت، طرفی نمی بندد.
کیتای که در ماموریت مستقل و پردلهره خود، بخاطر دیدن مرگ مادر وخواهرش به دست موجودات فضایی، همه ذهن اش پر از ترس است، در هر گامی تازه، بیشتر دچار ترس میشود وقصد بازگشت می کند، ولی پدر همچنان اورا به مبارزه و کشتن موجودات و هموارکردن راهش تشویق میکند.
فیلم در مقایسه با فیلم های فضایی، کمبودهای زیادی دارد، در محدوده خاص حرکت میکند، برخلاف ظاهرش، با هزینه سنگینی هم روبرو نیست بقولی ویل اسمیت با پذیرش نقش پدر، دست به یک فداکاری بزرگ زده، تا پسرش را به سوی سوپراستار شدن پیش ببرد، خصوصا اینروزها که سینما سوپراستار نوجوان بسیار کم دارد.
بازی جیدن قابل تقدیر است، او از هدایت پدری برخوردار است که از نوجوانی در تلویزیون وبعد در سینما درخشیده و از بازی با بزرگان سینما تجربه آموخته است.

1359-85