فیلم های اکشن جاسوسی، اینروزها در جمزباند خلاصه نشده است. حتی سینمای انگلستان محصول تازه ای در همین روال با نام Kingsman: The Secret Service را بروی پرده سینما فرستاد و سینمای امریکا هم چندسال است سری فیلم های Mission Impossible را روانه بازار می کند که با موفقیت خوبی هم روبروست. آخرین فیلم از این سری، که پنجمین بحساب می آید، اینک در سراسر جهان روی پرده است ضمن اینکه این سری فیلم ها بمرور رو به تکامل می روند، از تکنیک های بالایی برخوردارند، تا آنجا که گاه فیلم های جمزباند را کمرنگ می کنند. البته این تغییر و تحول را باید مدیون تام کروز بود که بروی قصه فیلم و کارگردان فیلم نفوذ و تأثیر عمیقی دارد و دیدیم که برخلاف خیلی از فیلم ها که با همان سبک و شیوهسریال های تلویزیونی می آیند، این فیلم ها بکلی قالب تلویزیونی را شکسته اند و در طی این سالها بصورت مستقل و متحول جلوه کرده اند.
آخرین فیلم ضمن اینکه از تکنیک و شیوه خاصی بهره گرفته و بظاهر پرهیجان تر شده، ولی تا حدودی از جهت قصه فیلم، گاه لنگی میزند، کانن شخصیت شیطانی فیلم، این بار هم با بازی شان هریس، همان شخصیت فاسد وهمان مأمور سابق سازمان جاسوسی انگلیس است که در مقابله با الن هانلی (الک بالدوین) از سرکرده های سازمان سیا، دچار از هم پاشیدگی میشود، البته همه حرکت های ویرانگر علیه این سازمان مخوف را ایتان هانت(تام کروز) بعهده دارد، که با سرسختی و شجاعت ماموریت نابود کردن این شبکه را در سر دارد و تا آنجا می رود که ناچار به سرپیچی از فرمان ها میشود. در این مسیر بنجی (سایمون پگ) مامور انگلیسی ویلیام براندت (جرمی رنر) و لوتر استیگل (وینگ رامس) دو مأمور کارکشته امریکایی با او همکاری می کنند در این هیاهوی جنگ جاسوسان و مأموران همه فن حریف، یک دختر سکسی آشوبگر هم وارد معرکه میشود.
السا (ربکا فرگوسن) که ظاهرا یاور ایتان هانت می شود، ولی خیلی زود چهره عوض می کند و تماشاگر در خود می ماند که السا یک مأمور کمک کننده و یا ویران کننده، بقولی جاسوس دو جانبه است.
ربکا فرگوسن برخلاف دیگرسری فیلم هایMission بعنوان یک زن، نقش مهمی بعهده دارد و شانه بشانه تام کروز پیش میرود، براستی هم از عهده نقش خود برآمده است چون بخاطر عملیات تام کروز چه شخصا چه با بهره از بدلکاران، همه توجه را به او می کشد و بقیه مردان فیلم کم رنگ می شوند.
تام کروز تا حد زیادی در این فیلم تن به خطر داده است. اگرچه بمرور سن و سال اش اجازه این حرکات را نمیدهد ولی بهرحال با همکاری با بدلکاران، جلوه ای واقعی به صحنه ها می بخشد. با حضور در صحنه های اکشن فیلم، چه با موتورسیکلت، اتومبیل، قایق و کشتی و هواپیما، تماشاگر جوان و نوجوان را هم جذب می کند.
این فیلم، با گذر از سال ها و سلیقه ها، هیچ شباهتی به سریال تلویزیونی بالاتر از خطر که مهم ترین بخش اش را زنده یاد رضا بدیعی کارگردانی می کرد ندارد، ولی خوشبختانه هنوز در بعضی مصاحبه ها از زبان تهیه کننده ها و کارگردانان و بازیگران ذکر خیری از او و همکارانش میشود.
حوادث این فیلم در سرزمین های مختلف می گذرد، ولی آنقدر سریع در گذر است که برای تماشاگر فرقی نمی کند که حوادث در لندن بگذرد یا در وین یا در کازابلانکا، یا در امریکا، چرا که لوکیشن ها سهم خاصی برای این فیلم ندارند.
