1322-46

1506-33

1506-34

فیلم رئیس (The Boss) برخلاف انتظار ملیسا مک کارتی با فروش نسبی روبرو شد وصدرنشینی اش نیز بدلیل کمبود فیلم های پر هنرپیشه و روز بود البته با توجه به هزینه 29 میلیونی، یک آخر هفته 24 میلیونی و بعد هم 90 میلیون فروش اینترنشنال امیدوارکننده است،  فیلمنامه را خود ملیسا مک کارتی و شوهرش بن فالکون نوشته و تهیه کرده و فالکون هم کارگردانی کرده است. اصولا اینگونه کارها که بقولی همه چیز در یک کاسه و بصورت بیزینس خانوادگی می آید، زیاد خوش آیند نیست، چون به تکرار می کشد. ملیسا مک کارتی بعنوان یک کمدین هنرمند و توانا و قابل انعطاف، نیاز به یک سری فیلمنامه های متفاوت و تازه و مبتکرانه دارد، چون ملیسا از نادر ستارگانی است، که شبیه هیچکس نیست. او خود، خودش است و همین هم سبب موفقیت سریع او شد، بقول خیلی ها جای کمدین های کلاسیک در سینما خالی بود و مک کارتی یک کمدین مونث و کلاسیک است، که بهترین شیوه موفقیت او کار با کارگردانان متفاوت، قصه های مختلف و دور از تکرار، که تنها در یک چارچوب خلاصه نشود، چون بمرور صدای قهقهه را از سالن سینماها می برد و به کسالت می رسد.

1506-35

1506-36

توصیه ای که منقدین به ملیسا دارند این است که اگر هر دو سه سال یکبار خود و شوهرش یک فیلمی را بطور کامل بسازند منطقی است، ولی اصرار در انجام همه کارها زیر سقف یک خانه صلاح شان نیست، در این فیلم هنر ملیسا بدرستی بکار گرفته نشده است، در خیلی از صحنه ها افراط و تفریط و تکرار را شاهد هستیم، ایندو حتی نمونه نخستین شان در فیلم Tanning نیز پولساز نبود چون همه کارها را خود انجام داده بودند.
در مجموعه فیلم های ملیسا بجرات هنوز Heat و بعد SPY خصوصیات خوبی دارند چون سوژه ها و شخصیت های متفاوتی دارند و سلیقه گوناگون کارگردانان در آن ها بکار گرفته شده بود.
قصه فیلم The Boss، قصه میشل دارنل، یک زن موفق و ثروتمند در امور تجاری است که بدلیل تقلب و جعل و کلاهبرداری دستگیر و زندانی میشود، ولی میشل به مجرد آزادی با همه نیرو می کوشد تا دوباره بیزینس خود را بسازد آنهم به هر قیمتی که شده و تحت هر شرایطی.
بعضی از زوایای شخصیتی میشل، به سوی منفی گرایی میرود، به شیرینی کاراکتر کمدی او لطمه میزند، در عین حال هشیاری بیش از حد هم از کمدی بودن او می کاهد. لودگی و گاه حتی احمق بودن، شخصیت کمدی اش را برای تماشاگر دلچسب تر می کند. ملیسا اینک به اندازه کافی ثروتمند شده که بتواند با حوصله و مشورت به کارش ادامه بدهد و ضمن اینکه نباید بیزینس بیرونی خود، و برند لباس هایش را به زور در کاراکتر خود جای بدهد، در این فیلم شما شاهد همه برندهای لباس او هستید، بخصوص آن فشن گردن بندی که تا حدی به تماشاگر احساس خفگی می دهد و اینکه مرتب از هم می پرسند چرا؟ مگر ملیسا جراحی گردن داشته؟
ضمنا چه اصراری که در تمام طول فیلم ازین گردن پوش خفه کننده و یکنواخت باید پوشیده شود؟
فیلم صحنه های کمدی هم دارد، ولی در تمام طول نمایش خیلی کم خنده های پر قهقهه تماشاگران را می شنویم و این نقیصه از همان یک کاسه شدن نویسندگی، تهیه کنندگی، بازیگری و کارگردانی می آید. ملیسا در فیلم به بازیگران دیگر فرصت درخشش نمی دهد، کریستین بل باهمه تلاشش کمرنگ است و پیتردینک لگ گاه نمودی دارد، ولی خوشبختانه کتی بیتز با وجود نقش کم، خودی نشان میدهد و بن فالکون هم به سبک وودی آلن و آلفردهیچکاک در فیلم اصرار دارد خود را به نوعی به رخ بکشد و حضور داشته باشد.

1506-37

1506-38

1506-39

1506-40

1506-41