1445-49

قسمت بیست و هشتم

منکیو – کیدان
هنگامی که مکاتب هنرهای رزمی در ژاپن شکل می گرفت و پیش از انکه روش کمربندهای رنگی متداول گردد، به رزمی کاران مخصوصاً انهایی که سابقه و اعتبار میان اساتید هنرهای رزمی داشتند جهت تشویق هدایایی از سوی شاگردان رزمی اهدا می شد، هدایایی چون “دشنه”، “تابلوی نقاشی”، “لباس سنتی” یا تعهد خدمت بی مزد از سوی شاگردان به استاد که سابقه تاریخی کهن دارد، در جوجیتسو و جودو در دوران اولیه در روز اول سال نو مواد خوراکی مخصوصاً “کیک برنجی” طی مراسمی به اساتید تقدیم می شد، اولین بار در سبک “دایتو ایکی جوتسو” بود که مسئولان سبک پیشنهاد کردند به مربیان ارشد و اساتید همه هنرهای رزمی مدرک “سند اعتبار” تقدیم کنند، این مدرک بنام «منکیو –کیدان» نامیده می شد و همه مکاتب به اهمیت ان ارج می نهادند بمرور سبک های متفاوت مدارک مجزا ومستقل سبکی صادر کردند تا انکه روش اصولی “متداول” کمربندها را ابتدا در جودو و سپس سبک های دیگر رواج پیدا کرد (باید گفت که رنگ کمربند، سفید، قهوهای و مشکی پیش از رسمیت یافتن از سوی همه مکاتب چند باری با عدم موفقیت آزمایش شده بود)

1445-50

شورین جی کمپو
(شورین جی کمپو) یک مکتب نوین کاراته است که ریشه عمیق در شاولین کونک فو دارد، بانی سبک (سو دوشین) یک افسر اطلاعاتی ژاپن در دوران جنگ و پیش از آغاز جنگ بود که برای جمع آوری اطلاعات به چین و منچوری رفته بود – با آنکه از پیش با هنرهای رزمی آشنا می بود اما در منچوری و چین فرصت مناسبی پیدا کرد که زیر نظر بزرگان سبک کونگ فو با هنرهای رزمی چینی آشنا شود در مورد مقام و منزلت او در آموختن هنرهای رزمی چین داستانهای گفته شده که حقیقت ندارد، سبک شورین جی کمپو در واقع یک سبک “فول کنتاکت” کاراته می باشد که دو بخش عمده دارد، نخست “گوهو” که ضربات مشت و ضربات پا می باشد که ضمن حمله نوعی دفاع هم می باشد، دوم “جوهو” که سوای ضربات و دست و پا حریف را به خاک می اورند و یا پرتاب می کنند، و در کل گفته می شود که تن و روان مشترکاً سازه سلامتی انسان است، این سبک در سال 1947 شکل گرفت اما عمومیت نیافت و بانیان و مسئولان سبک کوشش کردند این سبک را تنها در میان ژاپنیها ترویج کنند، اما از سال 1972 بطور رسمی سبک ثبت و گسترش یافت، اساس سبک کمپو یا گوانفو چینی است، اما فنون کاراته، جودو وایکیدو نیز به آن اضافه شده است، گفته می شود 600 فن دارد که به نظر می رسد کمی بیش از واقعیت گفته شده، نماد و علامت سبک شباهت به صلیب شکسته معکوس دارد که به معنی چرخ حیات است و آزادی جسم این مکتب سوای جنبه هنر رزمی وابستگی بسیار به بودیسم دارد و در معابد تمرین می شود، تمرینات تمرکز و پرورش درون از راه ذن نشسته (ذا ذن) بخشی از آموزش اولیه این هنر رزمی است، بانی سبک سو دوشین متولد 1911 می باشد و در سال 1980 در سن 69 سالگی وفات یافت، پدر دوشین سو با هنر رزمی کندو و جوجیتسو اشنا بود (اما بعلت اعتیاد به الکل در سن 30 سالگی وفات یافت) – پس از مرگ پدر دوشین سو با پدر بزرگش و هشت خواهر خود زندگی می کرد اما با مرگ پدر بزرگ یکی از دوستان پدر بزرگش حمایت او را بعهده گرفت که بانی سازمان مخفی “انجمن اقیانوس سیاه” بود، این یک تشکیلات ملی گرای دست راستی بود که تشویق می کرد تا ژاپن تشکیلات نظامی خود را گسترش دهد، اخباری هم وجود دارد که خبر از عملیات تروریستی این تشکیلات علیه مخالفان دولت انجام میدادند، امروز طرفداران شورینجی کمپو در سراسر جهان کوشش می کنند که این هنر رزمی گسترش یابد و بیشتر به جنبه هنر رزمی آن توجه دارند تا موارد دیگر که به این سبک وابسته است.

مرگه – سالواتوره
یک خاور شناش ایتالیایی بود که به عنوان کارمند سفارت ایتالیا در ژاپن به مدت 9 سال در ژاپن زندگی کرد و شیفته فرهنگ و زبان ژاپنی گردید، سالواتوره در مدت اقامت خود در ژاپن سوای کارهای اداری سفارت در مرکز زبانشناسی توکیو زبان ژاپنی را آموخت و به مدت 6 سال نیز زیر نظر اوشیبا به یادگیری ایکیدو پرداخت، آغاز ماموریت “مرگه – سالواتوره”1445-51 در ایتالیا از سال 1936 شروع می شود و تا دسامبر سال 1946 ادامه می یابد، پس از اتمام ماموریت خود از وزارت خارجه ایتالیا بازنشسته می شود و در رُم به تدریس زبان ژاپنی پردازد، سالواتوره در هنگام تعطیلات و داشتن وقت آزاد با چند نفر از دوستان خود به تمرین ایکیدو می پرداخت، منتها این گروه کوچک رسمیت نداشت و قصد گسترش ایکیدو را هم نداشتند، در سال 1959 سالواتوره از دو نفر ژاپنی که در رُم “مدرسه هنرهای زیبا” تحصیل می کردند و هر دو دان یک ایکیدو بودند بنامهای “اُکومورا ” و “اُنودا” دعوت کرد که برای دانشجویان دانشگاه رُم ایکیدو را نمایش دهند، لذا می توان گفت ایکیدو در سال 1959 در ایتالیا بصورت رسمی معرفی شد، در یک مجله اخبار ایکیدو که در سال 1970 به چاپ رسیده نوشته شده که سالواتوره پس از موفقیت این نمایش ایکیدو با “هی روشی – تادا” نیز در تماس بوده و مشترکاً سعی کرده اند که این هنر رزمی را در ایتالیا گسترش دهند، ولی در این مورد هیچ مدرکی که موثق باشد تا حالا ندیده ام.

بامبوتسو – روتن
«بامبوتسو – روتن» یک دیدگاه فلسفی از فرهنگ کهن ژاپن است که در مورد شناخت واقعیت ها و مرزهای چه بودن و کهکشان سخن می گوید، اما خود واژه (بامبوتسو – روتن) یعنی هر آنچه در پیدایش وجود دارد در حرکت است، این بدان معنی نمی باشد که کره زمین و یا دیگر سیارات افلاک ثابت نیستند، این پیامی است فلسفی که هر آنچه هست در حرکت می باشد لذا هیچ چیزی نیست که از بی حرکتی پدیدار شده باشد بنابراین نمی توان مرکزی را برای آن شناسایی کرد مگر آنکه مشروط باشد، پس حرکت نسبی است و نه به کمال، بر پایه همین اندیشه اگر برای حرکت، مرکزی وجود ندارد پس پدیده ای نمی تواند از هیچ وجود داشته باشد، و لذا بی نهایت بودن افلاک تایید می شود، و از انجایی که حرکت با زمان نسبت مستقیم دارد اگر حرکتی نبوده باشد پس زمان هم نمی بوده است، در بخش دیگری از همین اندیشه فلسفی با (ریتسو دو) اشنا می شویم که می توان گفت ترجمه تحت لفظی ان “هماهنگی یا هم خوانی” است، یعنی حرکتها هماهنگ هستند و هیچ حرکتی در افلاک نا هماهنگ نمی باشد، چه اگر چنین نبود طبیعت هم شکل ناپایدار و نابرابر پیدا می کرد فصلهای سال نا بهنگام و تعادل طبیعی معنی نداشت، در هنرهای رزمی نیز همین داده ها را بشکلی ساده تر مشاهده می کنیم زمان و حرکت با هم رابطه مناسب و هماهنگ دارند، حرکت شکستگی ندارد حرکت در هنرهای رزمی هم خوانی با تراکش انرژی همخوانی دارد، در هنرهای رزمی چینی همین مسائل بدین شکل بیان می شود که مقاومت نکردن در برابر متخاصم باعث می شود که شدت حمله کم شود، در این مورد اصطلاح (چو – وا) بکار می رود، بیان و فهم این مهم در فلسفه دشوارتر است تا انجام آن در هنرهای رزمی.