1416-65

1416-66

در شکل اساسی؛ هنرهای مبازه ای رزمی بدو گروه مشخص نرم و سخت تقسیم می شوند، هنرهای مبارزه ای سخت به ان گروه و انواع از هنرها اطلاق می شود که هدف از مبارزه ازبین بردن حریف باشد، بدلایل روشن نزدیک به 900 سال پیش این روند هنرها در ژاپن و چین ممنوع گردید و بسیاری از آنها در دیگر روشهای رزمی ادغام شدند یا به فراموشی سپرده شدند.
اما گروه دوم هنرهای مبارزه ای که نرم نایده می شوند بر خلاف نام انها زیاد هم نرم نمی باشد، و این گروه نیز خود به دو بخش گسترده تقسیم می شود، انهایی که پس از نام رشته رزمی، واژه (دو) دارند یعنی سوای روند رزم حاوی اصول طریقت، تزکیه نفس، نوی عرفان و روش حیات و ارزشهای انسانی هم می باشند.
اهمیت این گروه هنرها در ان است که به جز اموزش های رزمی قدرت نفسانی را نیز تقویت می کنند زادگاه این هنرها جزایر ریوکیو می بود که بین چین و ژاپن قرار دارد، در همین جزایر سه طریقت اموزش سازه بخش بزرگی از هنرهای رزمی بود که در تاریخ رزمی آنها را با نام جا ومکان ان شهر شناسایی می کنیم، شوریته، ناهاته، توماریته هر کام سبک خاص خود را داشتند.
 شاخه منفرد و مجزا از هنرها نیز هستند که (جتسو) هستند یعنی تنها هنر رزمی هستند و از ارزشهای نفسانی کمتر برخوردار می باشند – کارنامه 500 ساله هم دارند با این حال در این نوشته ها کمتر به انها خواهم پرداخت.
هنرهای اصیل رزمی ژاپن هنرهایی است که با اسلحه می باشد، انواع شمشیر مانند کاتانا، واشیزاکی، یا تیر و کمان که کویدو نامیده می شود، یا نیزه مانند یاری یا ناگیناتا و غیره…
در چین رشد هنر رزمی شکل دگری داشته است، راهبان بودایی دایم مورد حمله راهزنان قرار می گرفتند و چون در فرهنگ و فلسفه بودا کشتن گناه کبیره می باشد راهبان به اندیشه افتادند تا راهی پیدا کنند که با راهزنان مبارزه کنند اما انها را نکشند.
در سرزمین ژاپن درگیری و نبرد تن بتن را کار افراد عامی می دانستند لذا نبرد با وسایل رزم جای مهمتری را در مبارزات و هنرهای رزمی احیاء می کرد.  
ژاپن یک دوران جنگ های داخلی را که هزار سال به طول انجامید تجربه کرده و در این دوران سوای پیدایش و تحول و تکامل روشهای رزمی یک فرهنگ رزمی که نظمی که با این گونه فرهنگ رشد می کند نیز بوجود اورد.
شاید در میان مردان رزم ژاپن، آن گروه که شخصیت مهیج و قدرت جاذبه بیشتری داشتند سامورایی ها بودند – اعتماد به تکالیف و اعتقاد به اصول هم چنان انجام وظیفه و کارایی رزمی زندگی سامورایی را سازه بود – ضمن انکه چون اغلب شعرا و هنرمندان به این طبقه مربوط می شدند احساسات نیز نقش مهمی را در مسایل نفسانی انها ایفا می کرد.

1416-67

سامورایی ها خادم بودند یعنی در خدمت کسانی قرار می گرفتند که اجرت در مقابل خدمت دریافت می کردند اما قبل از قبول خدمت لیاقت و چه بودن کار فرما را برسی می کردند – همه سامورایی ها یک رده و مقام نداشتند، (کندیی) به گروهی از این مردان رزم گفته می شد که در هنرهای رزم مهارت داشتند. از سال 794 میلادی واژه سامورایی متداول شد این دوره تاریخی را دوران (هین) می نامند، که تا سال 1191 میلادی ادامه داشت و از پایان این دوران 1335 که دوران کاماکورا اغاز می شود مردان رزم ژاپن را (بوشی) می گفتند. در مقایسه تطبیقی با اروپا شاید بتوان گفت سامورایی ها بمانند شوالیه ها بودند.
از آغاز دوران (ادو) فرماندهان ستاد ارتش اشراف ژاپن را شوگان می گفتند، در این دوران مالکینی که مردان رزم بودند (دای میو) خوانده می شدند، خرده مالکان هم (کاشین می) نام داشتند.
تعدادی از مردان رزم هم بودند که به خاطر شجاعت و فداکاری صاحب ملکی اهدایی بودند اما دیگر به مرحله بازنشستگی رسیده بودند که آنها را نیز (گوگورین) می گفتند، همه سامورایها حق حمل اسلحه را داشتند و طبق سنت برای این کار مبلغی کم بعنوان اجازه حمل اسلحه به مالکان می پرداختند.
به گماشتگان سامورایی که سربازان پیاده بودند (اشی گارو) می گفتند، (اشی گارو) خود نیز نوکرانی داشتند که اجازه حمل اسلحه نداشتند به انها (چوگن) می گفتند، و بالاخره سامورایی کار آموز را (واگاتو) می نامیدند.
(رونین) سامورایی بود که اربابش یا در جنگ گشته شده بود و یا به زندگی تنها و بدون ارباب عادت داشت، و (جی) سامورایی نیز مردان رزمی بودند که هم زمین و هم رعیت داشتند. 
در دوران (توگوگارا) بدلیل جنگها و عواقب ناشی از جنگ نظام اخلاقی سامورایی ها بطور چشم گیر افول کرد – شوگانها در مراکز قدرت خود شوگونات ها دایم درگیر جنگ و خونریزی بودند – ژاپن به یک میدان جنگ تمام عیار تبدیل شده بود، در سال 1559 میلادی حاکم ایلات (اواری) که سامورایی بود بنام (ادانوبوناکو) پیش نهاد کرد که شوگانها با هم به مشورت بنشینند تا شاید یک کشورمتحد بوجود آورند، با اینکه این اندیشه به یک پارچگی ژاپن نیانجامید اما مطرح شدن مسله اهمیت خاصی داشت.
با ایجاد تحولات سیاسی و اجتماعی در ژاپن سنت و هنر رزم و طبعا فرهنگ آن کشور با بن بستهای گوناگون روبرو شد – در سال 1887 سایکو تاکاموری با یک ارتش 40 هزار نفره از سامورایی ها با ارتش نوین و غربی ژاپن که با آتش توپ و تفنگ تجهیز شده بود روبرو شد، حاصل جنگ کشته شدن 30 هزار سرباز سامورایی و خودکشی تاکا موری بود.