هما روستا که به عنوان بازیگر تئاتر اعتبار فراوانی بین همکارانش داشت، بین تودههای مردم برای بازی در نقشهای ملودرام سینمای ایران محبوبیت پیدا کرد که بین آنها نقش خانم شفیق – معلم تربیتی دختری که قدرت تکلمش را از دست داده – در “پرنده کوچک خوشبختی” و نقش خواهر مقیم آلمان یک رزمنده شیمیایی در “از کرخه تا راین” قابل اشارهاند.
هما روستا که همسر حمید سمندریان، کارگردان برجسته تئاتر، بود در تهران و در سال ١٣٢٣متولد شد وي نه تنها از دهه ۱۳۵۰ شمسی در نمایشهای متعددی از همسرش بازی کرد، بلکه در تنها فیلم سینمایی کارنامۀ او، “تمام وسوسههای زمین” نیز ایفای نقش کرد.
او در خانوادهای اهل فرهنگ در تهران متولد شد. پدرش رضا روستا که بعدها به اعدام محکوم شد توانست همراه با خانوادهاش به اتحاد جماهیر شوروی بگریزد، جایی که دخترش هما تحصیلاتش را در مسکو و بعدها در بخارست در رشته نمایش به پایان رساند. بعد از درگذشت پدرش، اعضای خانواده در برلین شرقی مستقر شدند و آموختن زبان آلمانی در آنجا سالها بعد دلیل اصلی گرفتن نقش “از کرخه تا راین” شد.
یکی از ویژگیهای نقشهای هما روستا نحوۀ گویش فارسی او بود، طوری که فارسی را با تأکید و با تهلهجهای آسیای میانهای حرف میزد که در واقع از سالهای اقامتش در مسکو در گویش او باقی مانده بود.
حضور در سینمای ایران
هما روستا بعد از بازگشت به ایران و رها کردن تحصیلات در رشتۀ شیمی در فیلم “دیوار شیشهای” (۱۳۵۰)، ساختۀ ساموئل خاچیکیان، ظاهر شد، اما این کارگردانی خودش از نمایش “باغ وحش شیشهای” تنسی ویلیامز در سال ۱۳۵۱ بود که نامش را بر سر زبانها انداخت.
این نمایش که توسط گروهی دانشجویی به صحنه رفت همین طور باعث آشنایی او با حمید سمندریان و همکاری متعاقب و ازدواج آنها شد.
در سالهای ۱۳۵۰ شمسی هما روستا به کارگردانی حمید سمندریان در کارهای متعددی مثل “بازی استریندبرگ” (نوشته ماکس فریش که در آن هما روستا همبازی محمد علی کشاورز بود) و “مردههای بیکفن و دفن” (نوشته ژان پل سارتر، با شرکت ایرج راد و منوچهر فرید) ظاهر شد.
اما حوزۀ تخصصی او ادبیات نمایشی روسیه بود که به خاطر بزرگ شدن در مسکو نه فقط به خوبی فرهنگ روسی را درک میکرد، بلکه به آن عشق میورزید.
چنین بود که او با عزتالله انتظامی نمایش “بازرس”، نوشتۀ نیکلای گوگول را روی صحنه برد، نمایشی که با سفرش به شهرهای مختلف ایران یکی از کارهای تئاتری بیشتر دیده شده هما روستا بود.
یکی دیگر از کارهای روسی این دوره هما روستا ایفای نقش در نمایش “شنل” گوگول بود. حمید لبخنده به مناسبت بزرگداشت کارنامه هما روستا در سی و دومین جشنواره فیلم فجر خاطره دیدار این نمایش را که برای اولین بار در آن هما روستای جوان را روی صحنه دیده نقل میکند، خاطرهای که تمایز سبک بازیگری روستا را به خوبی توضیح میدهد:
“تا آن شب صحنۀ تالار شهرداری [اهواز] را چنین درخشان ندیده بودم. هما روستا به دلیل چهره و بیانش از دیگر بازیگران متمایز بود…تنها هما روستا بود که فارسی را با لهجه حرف میزد و بازیگریاش از نوع دیگری بود. آن گونه که انگار در ارکستری متوازن، سازی تک به نوایی دیگرگونه شنیده میشد؛ نوایی که شنیدنی بود و دلپذیر، اما تکافتاده و غریب.”
با وقوع انقلاب، کارهای متعددی که هما روستا و همسرش آماده اجرا داشتند هرگز نتوانست روی صحنه برود و به گفتۀ خود هما روستا فرصتهای بازی در نقشهایی که سن و سال مشخصی مطلبید برای همیشه از دست رفت.
“از کرخه تا راین” به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا به فیلم کلیدی کارنامۀ سینمایی هما روستا بدل شد. او در مصاحبهای عنوان کرد که وقتی برای نمایش این فیلم به آمریکا رفته بود دوستانش در آنجا به سردی از او استقبال کردند و به او انتقاد داشتند اما همانها بعد از تماشای فیلم نظرشان عوض شده و حتی خیلیها به گریه افتادهاند.
با وجود این که درگذشت همسرش، حمید سمندریان، بر اثر سرطان كبد پس از يك زندگي چهل ساله در سال ۱۳۹۱ ضربه بزرگی به او بود – کسی که او را به جز یک همسر، یک دوست و استاد هم میدانست – هما روستا توانست آموزشگاه بازیگری سمندریان را برای مدتی اداره کند و دوباره روی صحنه ظاهر شود.
او برای آخرین بار در بهار ۱۳۹۲ در نمایش “باغ آلبالو” (به کارگردانی حسن معجونی) روی صحنه رفت. بعد از آن شدت گرفتن بیماری توان کار را از او گرفت.
شخصیتهایی که هما روستا روی صحنه و در سینمای ایران تصویر کرد به خاطر نوعی وقار و متانت، و همینطور وجود آن ته لهجه مشهور، آثار متفاوتی شدند. اما دانش او به عنوان بازیگر همیشه عنصر اصلی ماندگاری نقشهای محدودش بود.
او به عنوان بازیگری گزیدهکار که شیفتۀ ادبیات کلاسیک غرب بود و همراهی و همکاریاش با حمید سمندریان در تاریخ تئاتر و سینمای ایران جایگاهی ویژه دارد.
هما روستا در چهارم مهرماه ٩٤ بر اثر بيماري سرطان در بیمارستانی در لس آنجلس درگذشت. قرار است پیکر او به تهران منتقل شود.
تسليت به جامعه هنري ايران و تنها فرزندشون كاوه سمندريان و دكتر كيومرث افشار
عكس زیر كودكي وي در كنار برادرش دكتر كيومرث افشار و مادرشان است.
ميترا محتشمي