a1727-33

یادش هرگز نرود ازخاطر…

a1727-35

نصرت الله نوح ،شاعر، محقق وطنزپرداز دیرآشنای فرهنگ و ادب ایران، چشم ازجهان خاکی فرو بست.
فهرست آثار ادبی و سابقه فرهنگی استاد «نوح» دراین یادداشت نمی گنجد اما بطورخلاصه می توان اشاره کرد که وی سالهای متمادی عضو هیئت تحریریه روزنامه کیهان بود تا پیش از انقلاب. همکاری نزدیکی با روزنامه طنز«چلنگر» داشت و سه مجموعه شعر بنامهای «گرگ مجروح»، «گلهایی که پژمرد» و «دنیای رنگها» را منتشر کرد و آثار تحقیقی بسیاری از خود بجای گذاشت.
استاد نصرت الله نوح سالهای بعد از انقلاب را در شهر«سن حوزه» درشمال کالیفرنیا می زیست وهرگز دست از فعالیتهای فرهنگی اش نکشید. کلاسها و جلسات «حافظ شناسی» او درشهرسن حوزه طرفداران زیادی درمیان علاقمندان داشت.

***

ازویژگیهای برجسته استاد نوح، روحیه شوخ و شنگ و مهربانی مثال زدنی اش بود ودرخنده هایش صمیمیت و مهربانی سرشاری موج میزد.
من افتخار آشنایی اش را درچندین وچند ملاقات پراکنده داشته ام. وقتی برای اولین بار در پشت صحنه یکی از تاترها با او آشنا شدم، آنچنان متواضع و صمیمی بنظرم رسید که بی درنگ با او احساس دوستی کردم. و این احساس برای همیشه در من باقی ماند.غالبا اساتید و همطرازان او توجه و رغبت زیادی به دیدن کاری از نسل جوانتر ازخودشان نشان نمی دهند. اما نصرت الله خان نوح نه تنها به دیدن نمایشها می آمد بلکه همیشه با شوق به پشت صحنه می آمد تا به بازیگران آن تبریک بگوید. تواضع و فروتنی او را هرگز از یاد نمی برم. آخرین دیداری که با او داشتم چند ماه پیش بود. برای اجرای نمایش «شاعرنقره ای» به سن حوزه رفته بودیم. روشنک نوح دختر استاد و همسرش جلال که سابقه دوستی دیرینه با آنها دارم به من گفتندکه استاد بسیار میل دارد که به دیدن نمایش بیاید اما کسالتش اجازه نشستن در سالن نمایش را نمی دهد بهمین جهت از آنها خواسته بود که او را برای ملاقات من بیاورند تا ده دقیقه ای با هم دیدار داشته باشیم. براستی حیرت کردم. از این همه لطفش شرمنده شدم. به آنها گفتم که من به دیدن اوخواهم رفت ولی قبول نکرده بود. چند ساعت پیش از اجرای نمایش آمد. کسالتش شدید شده بود اما خنده هایش هنوز بجا بود. برایم آرزوی موفقیت کرد. بی شک احساس کرده بود که این آخرین دیدارما خواهد بود. در طول دیدارمان جمله ای گفت که هرگز فراموش نخواهم کرد گفت: «امیدوارم مردم قدر هنر هنرمندانشان را بدانند. اما هیچ هنرمندی نباید چنین انتظاری داشته باشد! چرا که دراینصورت خود هنرمند قدر و منزلتش را ضایع کرده است.
موقع خداحافظی با هم دست دادیم و روبوسی کردیم. احساس کردم دستش هنوز قدرت فشردن دست یک دوست را دارد.
روحش شاد وخطرش همیشه گرامی باد
هوشنگ توزیع

a1727-34

a1727-36