از بانی فیلم
پرويز نوري از نسل طلايي منتقدان تأثيرگذار و مهم دهههاي سي و چهل و از آغازگران «ستاره سينما» ديرپاترين نشريه سينمايي قبل از انقلاب محسوب ميشود.
دورههايي از مجله ستاره سينما كه توسط پرويز نوري سردبيري شده جزو بهترين دورههاي نشريه مهم و تأثيرگذار محسوب ميشود. نوري در دهه پنجاه بيشتر به فيلمسازي پرداخت و در دهه 60 صفحات سينمايي هفتهنامه «هدف» را در ميآورد كه فضايي متفاوت با سينمايينويسي آن دوران داشت.
پرويز نوري تنها منتقد دهههاي سي و چهل است كه همچنان نقد مينويسد و جالب اينكه فيلمهاي روز سينماي جهان را نيز پيگيري ميكند. با پرويز نوري به بهانه تولدش گفتوگويي كردهايم كه متن آن را پيشرو داريد.
آقاي نوري انتشار اولين نقد شما مربوط به چه سالي ميشود؟ چند سال داشتيد؟
– اولين نوشته من سال 1332 در مطبوعات چاپ شد. آن موقع 15 سال داشتم.
چطور شد كه تصميم گرفتيد براي سينما بنويسيد؟
– 12 سالم بود كه سينما ميرفتم و در همسايگي ما پرويز دوايي و پسر خاله ايشان پرويز ريپور بودند. آشنايي من با آنها مرا با دنياي نقد هم آشنا كرد. از همان زمان بود كه شروع كردم به نوشتن و متمايل به فيلم ديدن. مجلات سينمايي خارجي را ميگرفتم و تلاش ميكردم مطالبش را ترجمه كنم.
اولين مطلبي كه نوشتيد مربوط به چه فيلمي بود؟
– فيلم ماجراي نيمروز به كارگرداني فرد زينهمان.
در چه نشريهاي؟
– در نشريه ارتشي كه برايشان مطلب را پست كردم. مطلب را لغت به لغت ترجمه كرده و به آقاي دوايي نشان دادم. پرويز دوايي چند كلمه آن را تصحيح كرد و به اين شكل كارم را شروع كردم.
كمي از همدورهايهاي خود برايمان ميگوييد.
– از طريق آقاي دوايي و ريپور وارد مجله ستاره سينما شدم و از شماره 15 يا 16 مجله ستاره سينما با آنها همكاري كردم. البته خودم هم يكسري دوستان را وارد كار كردم اما همكاراني چون هوشنگ بهارلو، منوچهر جوانفر، روبرت اكهارت دوستاني بودند كه من با آنها كار كردم و همدورهاي من بودند.
منتقداني را كه شما وارد دنياي نقد كرديد نام ميبريد؟
– كيومرث وجداني، جمشيد ارجمند.
آقاي نوري از آن زمان تا به امروز بهترين نقدي كه به زعم خودتان نوشتيد مربوط به چه فيلمي ميشود؟
– نقدهاي زيادي نوشتم، نميدانم كدام را نام ببرم، اما نقد فيلم «مارني» ساخته هيچكاك را دوست داشتم.
فيلم ايراني چطور؟
– نقد فيلمهاي قيصر، رضا موتوري، گاو، پستچي.
مدت زياديست كه شما در دنياي مطبوعات و رسانه حضور داريد و درمورد فيلمها مينويسيد. شيوه نگارش دوران گذشته با امروز تفاوتش را در چه ميبينيد؟
– شيوه نگارش بسيار متفاوت شده است. ما آن زمان دور كه براي فيلمها مطلب مينوشتيم، يك بار فيلم را در سينما ميديديم و هر آنچه كه در ذهن داشتيم را مينوشتيم. خيلي وقتها پيش ميآمد كه نكات فيلم را فراموش ميكرديم. گاهي وقتها در دفترچه در تاريكي سالن سينما نكات را يادداشت ميكرديم كه از ذهنمان نرود. الان شرايط خيلي فرق كرده. دي.وي.دي فيلمها در دسترس است. براي نوشتن يك مطلب دهها بار يك فيلم را عقب و جلو ميكنيم.
امكان ديدن دوباره فيلم برايتان فراهم نميشد؟
– ميتوانستيم ببينيم، اما به سختي، هم از لحاظ مالي و هم اينكه وقت نداشتيم. مطلب را بايد براي شماره جديد مجله ميرسانديم.
اما با تمام سختيهايي كه آن زمان داشتيد، انگار غرضورزي در نوشتههاي آن دوران كمتر ديده ميشد. در دوره حاضر (با احترام به منتقدان) خيلي از همكارانم فيلم را حتي نديده در موردش مطلب مينويسند و يا غرضهاي شخصي و كدورتها را در نوشتههايشان نشان ميدهند.
– بله، تا حدودي با شما موافقم. يكسري حب و بغضها و حسادتها و چشم و همچشميها باعث ميشود نوشتن يك مطلب فرق كند و نظرها تغيير پيدا كند. در گذشته اين نوع تنگنظريها كمتر بود. البته تعداد منتقدان هم كمتر بود. الان تعداد منتقدان بسيار زياد شده.
ميتوان هر كسي را كه راجع به فيلمي مطلب مينويسد منتقد بناميم؟
– خير البته با ديدن يك فيلم همه ميتوانند نظر بدهند اما هر نظري را نميتوان كارشناسي شده به حساب آورد.
تعريف درست از واژه نقد اگر بخواهيد ارائه دهيد… منتقد به معناي خاص به چه كسي ميگوييم؟
– درست فيلم ديدن، شناخت سينما به معناي واقعي. منتقد بايد بداند فيلمساز با فيلم خود چه چيز را بيان ميكند. يك منتقد بايد نظر فيلمساز را و آنچه كه مخاطب عام برنميتابد دريافت كند و در نوشتههايش توضيح بدهد. البته هر كس با ديدگاه خودش و با ذوق خودش فيلم را ميبيند و با دريافتهاي خود و آنچه در طول زندگي دريافت كرده مطالبش را مينويسد. قطعاً يك چنين نوشته پختهاي با كسي كه فيلم را بيدانش و بيتجربه ميبيند و مطلب مينويسد فرق خواهد داشت.
با توجه به اينكه شما هم با سينماي جهان آشنا هستيد و هم با سينماي ايران ميتوانيد آنها را مورد مقايسه قرار دهيد؟
– خير، مقايسه سينماي ايران با جهان غيرممكن است چرا كه هر كدام آنها با توجه به شرايط موجود خودشان فيلمها را ميسازند. نميتوانيم بگوييم فيلمهاي هاليوود تماماً فيلمهاي خوبيست و فيلمهاي ايراني بد. خير هر كدام را بايد در جايگاه خود بسنجيم.
از دنياي بازيگري هم صحبت كنيم. بعد از فيلم داريوش مهرجويي در فيلمي حضور پيدا نكرديد؟ اصلاً چطور شد وارد اين حيطه شديد؟
– (ميخندد) آقاي مهرجويي با من تماس گرفتند و من و همسرم را به كار دعوت كردند ما آن زمان آمريكا بوديم. در فيلم آقاي مهرجويي هم بازي خاصي نداشتيم. تقريباً خودمان بوديم، اما بعد از آن در تله فيلم آقاي عباس رافعي «جنايت و مكافات» نقش سردبير را داشتم. ولي در كل به بازي چندان تمايل ندارم.
سه سال پيش بود خبري خوانده بودم مبني بر اينكه ميخواستيد فيلم بسازيد.
– ميخواستم فيلم بسازم. خيلي گرفتاري داشت و براي سناريو با هر كسي كه صحبت كردم ديدم نميشود. خيلي خسته شدم. اين بود كه كلاً كار ساختن فيلم را كنار گذاشتم. فيلمنامه «زن شيشهاي» كه نوشته خودم بود، موقعيتش آن زمان فراهم نشد. نميدانم در آينده چه ميشود.
خاطره شيريني طي اين مدت كه نقد مينوشتيد داريد؟
– خاطرهاي كه الان به ذهنم ميرسد مربوط به زماني ميشود كه در ستاره سينما كار ميكردم. مدير مجله ما هر وقت كه سر ماه ميشد حقوق ما را نميداد و ميگفت: پول ندارم. اين بود كه حقوق ما هر ماه به ماه بعد موكول ميشد. اين بود كه اكيپ تصميم گرفتيم سه ماه مراقب مدير مجله باشيم كه چه زماني به بانك ميرود. وقتي وارد بانك شد و پول گرفت، از درب بانك كه بيرون آمد ما مقابلش قرار گرفتيم او با دست پر از پول هيچ جوابي نميتوانست به ما بگويد.
امروز سالروز تولد شماست. آرزويي كه در اين روز داريد برايمان ميگوييد؟
– دوست دارم تا زندهام راجع به سينما هم فكر كنم و هم بنويسم. اين جزو دوست داشتنيهاي من است. شايد آرزو به حساب نيايد.