1427-44

1427-45

پیمان معادی در یک گفتگوی اختصاصی با رادیواینترنتی جوانان که روز جمعه 17 اکتبر از ساعت 9 تا 10 صبح و 9 تا 10 شب در سراسر جهان پخش میشود و همچنین بروی سایت مجله جوانان وفیس بوک رادیو و مجله جوانان پخش میشود، از قصه بازی دراین فیلم گفته است.
پیمان معادی را با فیلم های: درباره الی و «جدایی نادر از سیمین» و همچنین «برف روی کاج ها» می شناسیم و بازیهایش را تحسین می کنیم.
• از پیمان معادی درباره فیلم جدیدش با کریستین استوارت ستاره سری فیلم های Twilight می پرسم و اینکه چه نقشی در این فیلم متفاوت و بحث انگیز دارد؟
می گوید: فیلم Camp X – Ray اردوگاه اشعه ایکس، ماجرای زندان گوانتانامو در نزدیکی کوباست که بازداشتگاه تروریست های معروف است. من در این فیلم نقش علی، یک زندانی دارم که 8 سال است بیگناه در زندان اسیر است و زندانبان او «کریستین استوارت» است که با همه نیرو می کوشد تا زندانیان این مرکز دست به خودکشی نزنند، چون همه در سلولهای کوچک و در شرایط ناهنجاری بسر می برند. رابطه ای که میان این زندانی و زندانبان بوجود می آید، رابطه ای در خط انسانیت است دور از سیاست، خشونت، نژاد و رنگ.
من از بازی دراین فیلم خصوصا همبازی شدن با کریستین استوارت خوشحالم، او بازیگر توانا و هنرمندی است، او را همه بخاطر سری فیلم های Twilight می شناسند، که بسیار محبوب و موفق بود، ولی او تصمیم گرفته از آن قالب بیرون بیاید. اخیرا در چند فیلم هنری و ارزشمند بازی کرده که من فیلم های Twilight را ندیده بودم، ولی او را می شناختم جالب اینکه در برخورد با او، او را بسیار سختکوش، پذیرا، با تفکر و انرژی بسیار دیدم.
• می پرسیم عکس العمل کریستین در برخورد با شما بعنوان بازیگر ایرانی چگونه بود؟
– درواقع چند ماه پیش پیتر ستلر که اورا خوب می شناختم، برایم سناریویی به ایران فرستاد، من آنروزها مشغول بازی در فیلم ملبورن بودم، اصولا چون خود فیلمنامه نویس هستم، حتی آنرا بیشتراز بازیگری دوست دارم، روی سناریوها، حساسیت و وسواس خاص دارم، آنرا بدقت خواندم، خودم را در قالب کارکتر فیلم جای دادم. تا ستلر از طریق اسکایپ با من تماس گرفت  باهم کلی حرف زدیم و بحث کردیم و چند روز بعد که کریستین استوارت را روی اسکایپ آورد، کریستین با مهر خاصی گفت من دیشب فیلم جدایی را دیدم، تحت تاثیر فیلم و بازیها، شب را خوب نخوابیدم، او با همین حرف دریچه های آشنایی و درک بیشتر را برای هر دو گشود. در آن لحظه به یاد جعفر فرهادی نازنین و بزرگ افتادم، از او تشکر کردم،که با این داستان زیبا و موثر و کارگردانی استادانه و شانسی که بمن داد، درهای زیادی را بروی من گشود. در آن شب من و کریستین نظرگاه های جالبی را بهم انتقال دادیم او را خیلی صمیمی، بی ادعا و آگاه دیدم، قرار شد باز هم با هم حرف بزنیم که من یک هفته بعد درخانه پیتر ستلر بودم، کریستین و لین گریسون بازیگر دیگر فیلم هم حضور داشت بازیگر سریال های تلویزیونی چون  Prison Break.
کریستین برخورد دلنشینی داشت، درباره فعالیت های من زیاد می دانست گفت در جریان بازی تو در نمایش «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت بودم، با من کلی درباره بکت حرف زد، دیدم دختر بسیار با اطلاع و آگاهی است. کلی درباره تئاتر و درباره کاراکتر فیلم حرف زدیم، از آن شب به بعد مرتب به ناهار، شام می رفتیم، و درباره جزئیات فیلم و نقش خود بحث می کردیم.

1427-47

• از خود فیلم، از پیتر ستلر برایمان بگوئید.
– من پیتر ستلر را مدتهاست می شناسم، ولی با این پروژه با هم بسیار صمیمی شدیم، هر دو در مورد سناریوهای جدید و فیلمهای آینده خود مرتب حرف میزنیم و بعد هم ایده و نظر می دهیم. پیتر انسان شریف و بزرگی است، اصولا پشت هر کار بزرگی، انسان بزرگی نشسته است همانگونه که پشت کارهای ارزشمند اصغر فرهادی، این مرد بزرگ ایستاده است.
من خوشحالم در اولین فیلم مستقل سینمایی اش بازی کردم، فیلمی که وقتی در فستیوال سند ونس پذیرفته شد، همه درها برویش باز شد. بدنبال آن به لندن، فرانسه، هلند، ابوظبی رفته ومیرود. خوشبختانه نقدهایی با ارزش گرفت، منتقدین صاحب نام درباره فیلم نوشتند و گفتند و همین ها برای من بزرگترین جایزه است، که در چنین فیلم با ارزشی بازی کردم من در فیلم نقش یک غیر ایرانی را دارم، خوشحالم که حتی یک ایرانی بعنوان تروریست در چنین کمپی وجود ندارد من برای ایفای این نقش می بایستی به انگلیسی دست و پا شکسته و لهجه غلیظی حرف میزدم و برای این مورد از ماهها قبل آماده شدم.
• ما دورادور درجریان فعالیت های شما در ایران بودیم، بعنوان سناریست، فیلم های آواز قو و کوما را دیدیم، که از جسارت و مفهوم خاصی برخوردار بود.  فیلم «برف روی کاج ها» که شنیدم ضمن سانسور با مشکلات نمایشی روبرو بود ولی صبورانه ایستادی.
– فیلم سانسور نشد، ولی بدلیل یک سری درگیری های خصوصی و احساسی در جمع خود دست اندرکاران، فیلم به بن بست هایی رسید از جمله اینکه صاحبان سینماهای اصلی، اجازه نمایش فیلم را به بهانه بعضی حساسیت ها در مورد زنان ندادند، ولی من صبورانه و سختکوشانه، آنقدر دویدم، تا با مجوز رسمی فیلم را در 8 سینما بدون تبلیغ نمایش دادند  استقبال مردم، خستگی را از تن من بیرون کرد، فیلم در جشنواره فجر بهترین فیلم مردمی شد، جایزه انجمن نویسندگان و منتقدان را گرفت، جایزه بهترین سناریو را دریافت کرد. من همیشه برای نظر مردم اهمیت خاص قائلم.
• اینک در مورد فیلم اردوگاه اشعه ایکس چه انتظاری از مردم داری؟
– این فیلم، یک درام استخوان دار است، فیلم نگاه سیاسی دارد، ولی سیاسی نیست. اولین فیلمی است که درباره این کمپ ساخته میشود و مهم اینکه جنبه های انسانی اش بر همه چیز می چربد. همین مسئله مرا به بازی در فیلم کشید، چون من مرتب با پیشنهاد بازی در فیلم روبرو  هستم، ولی بعد از زحماتی که طی سالها کشیده ام، نمی خواهم هدر برود من بروی دیدگاه خوب و مثبت مردم، پیش رفته ام، امروز هم از همان مردم چه در خارج، چه داخل انتظار دارم این فیلم را ببینند، چون بازی من وکریستین استوارت را منتقدین تائید کرده اند، در اصل به ما جایزه بزرگی داده اند.
من مردم آگاه و تحصیلکرده و سرفراز مقیم خارج را که دراین سالها ایران و ایرانی را سرفراز کرده اند می ستایم، من نسل جوان را تقدیر می کنم من به انسان های فهمیده و تحصیلکرده درون ایران می نازم و به همین مردم در مورد فعالیت های جهانی ام نیاز دارم.
• در جریان هستیم که در فیلم ها و سریال های دیگر امریکایی هم بازی کرده ای؟
– دو سال پیش در کنار زنده یاد جمزگاندولفینی در سریال Criminal Justice در HBOهمبازی شدم، ولی بدنبال مرگ ناگهانی اش من به ایران رفتم ودر یکی دو فیلم بازی کردم از جمله فیلم ملبورن که به چند جشنواره رفت یا افتخار ساخته رخشان بنی اعتماد که سناریوش جایزه گرفت، همزمان بدنبال جانشینی برای گاندوفلینی بودند، حتی با رابرت دنیرو حرف زدند تا سرانجام جان تورتورو کارگردان و بازیگر معروف جانشین شد و من مدتی است در این سریال با نام جدید Crime بازی می کنم و تا فوریه ادامه دارد. پارسال هم در فیلم آخرین شوالیه در چکسلواکی همبازی مورگان فریمن، کلایو اوئن و شهره آغداشلو شدم، من در فیلم نقش یک امپراتور را بازی می کنم.
برای ایران، همانطور که گفتم پروژه هایی دارم چون در نهایت ترجیح می دهم بیشتر در ایران کار کنم یک سناریو را که قرار است رامبد جوان کارگردانی کند، یک سناریو به اتفاق نغمه ثمینی و فرید مصطفوی نوشتیم که قرار است خانم بنی اعتماد کارگردانی کنند خودم یک سناریو دارم که دومین تجربه کارگردانی ام نیز خواهد بود.

1427-46