1510-33

در گردهمایی گروه ندا در اورنج کانتی، خانم مصی علوی، با عشق به ایران و ایرانی، با یاری یاران همیشگی خود، یک جلسه بزرگداشت برای آپیک یوسفیان ستاره با سابقه وهنرمند تاتر، سینما و تلویزیون برپا داشت. دوستان از جمله سیاوش آذری روزنامه نگار معروف، از سوابق هنری، از خدمات و فعالیت های اجتماعی آپیک یوسفیان گفتند، به او هدایایی دادند او را پر از انرژی کردند، آپیک را که خانمی استوار و مقاوم است می گوید: آن شب، یکی از زیباترین شب های زندگی من بود، در میان خانمها، چنان مهر و محبتی دیدم، چنان بیریایی و صفایی دیدم، که احساس کردم در ایران هستم و میان هموطنان مهربانم.
خانم علوی را من در روز جشنواره نوروزی لس آنجلس دیدم که مری دخترم خبر داد، این خانم در تمام طول راه حرکت ارابه ها، یک پرچم ایران را به دور خود پیچیده بود و با احساس خاص، در حالیکه چشمهایش از اشک برق می زد همه راه را آمد، من به سراغش رفتم و او را به آغوش کشیدم و خانم علوی مرا دعوت کرد تا به جمع گروه ندا به پیوندم، چراکه برایم تدارک دیده بودند.
در تمام مدت به جز عشق به ایران و ایرانی، عشق به خانواده، عشق به جامعه ایرانی هیچ چیز دیگری نشنیدم و ندیدم و زمانی که آنها را ترک می کردم کوله بارم آشنایی با انسانهای خوب و اطلاعات تازه ای درباره سرزمین ام و خانواده های ایرانی بود.
مصی علوی متولد تهران است که خود می گوید: درتیرماه 1314 در یک خانواده زن سالاری بدنیا آمدم در یازده ماهگی مادر خود را از دست داده و نا مادری ام یکی از بهترین ها بود دو خواهر کوچکتر از خودم دارم. در سال 1332 از دبیرستان ناموس فارغ التحصیل شده و همان سال با چنگیز باقرزاده که قاضی دادگستری بود ازدواج نمودم که ثمره آن فرزند پسری به نام نادر باقرزاده است که درحال حاضر در دانشگاه ارواین کامپیوتر درس می دهد و از همسر امریکایی (سابق) خود فرزند پسری 14 ساله دارد. از آنجا که در آرزوی دختری بودم فرزند دختر عمه خود را که در سن 23 سالگی درگذشته بود به فرزندی پذیرفتم پدر او شاعر معروف نصرت الله رحمانی و این دختر اکنون با همسر امریکایی خود که وکیل است و فرزند پسر 22 ساله اش در نیوجرسی زندگی می کند.
ده سال پس از ازدواج به تشویق پدرم به مدرسه عالی دختران رفته و در رشته مترجمی و منشی گری زبانهای خارجی فارغ التحصیل شدم و به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمدم.
در سال 1979 بعنوان مرخصی و برای شرکت در جشن فارغ التحصیلی پسرم به اتفاق همسر به امریکا آمدیم همسرم پی از یکسال به ایران بازگشت. همه ساله به امریکا می آمد و چند ماهی با ما بود. او در سال 1992 درگذشت و من به تشویق پسرم به کالیفرنیا آمدم.
مصی علوی لیسانس منشیگری و ترجمه زبانها از مدرسه عالی دختران ایران دارد که دوره کارآموزی مددکاری اجتماعی از تگزاس، فوق دیپلم کودکستان ازنیوجرسی که 17 سال در آموزش و پرورش ایران تدریس ادبیات فارسی و چند سال کار در کودکستان نیوجرسی و کالیفرنیا، یاری سالمندان محل، دو سال نماینده و رابط آنان با شهرداری ارواین بودم. و عضو هیئت مدیره نیپاک، سازمان هم آهنگی فرهنگ ها، عضو داوطلب پناهندگان زنان رانده شده و سازمان حمایت از حیوانات بودم.
با یاری انسانهای خوب، بخاطر پدر و مادرهایی که دلتنگ وطن بودند، تنها و بی همدم بودند، با کمک مرکز سالمندان ارواین سرانجام گروه ندا را از 21 سال پیش براه انداختم، بالای 50 نفر در جلسات همیشگی ما شرکت می کنند و تلاش مان تسهیل زندگی در غربت و پیمان آشنایی و دوستی میان پدران ومادران، آشنا ساختن آنها با فرهنگ و سنن سرزمین تازه است.

1510-34