1456-44

1456-45

1456-46

از: فیروزه خطیبی – عکس ها از: وفا خاتمی
دردومین هفته برگزاری جشنواره سینمای ایران دانشگاه لس آنجلس، فیلم هایی با موضوع عاشقان سینمای وسترن و سینمای غرب مورد توجه تماشاگران قرار گرفت.
دربیست و ششمین جشنواره سینمای ایران که با همکاری و حمایت بنیاد فرهنگ ازتاریخ 25 اپریل تا 16 می درموزه “همر” لس آنجلس و تالار بیلی وایلدر این شهر برگزار می شود امسال جمعا11 فیلم داستانی بلند و مستند ازآثار مطرح ترین سینماگران ایرانی ازداخل و خارج ازایران به نمایش گذاشته می شود.
فیلم هایی که برخی ازآن ها با حضورفیلمساز وجلسه پرسش و پاسخ پس از اکران فیلم، مورد توجه و استقبال شدید تماشاگران قرار گرفت. علیرضا اردکانی مدیراجرایی بنیادفرهنگ لس آنجلس می گوید:”استقبال تماشاگران ازجشنواره درهمین دوهفته گذشته تا حدی بوده است که بلیت های هر اکران بلافاصله پس ازنمایش فیلم قبلی پیش فروش و سولدآوت می شود. ما از این همه علاقه تماشاگران به این جشنواره واقعا شگفت زده شده ایم و خوشحالیم که فرهنگ توانسته است سهمی در ادامه و پیشبرد این جشنواره سینمایی مهم درشهر لس آنجلس داشته باشد.”

تاثیرسینمای غرب برسینمای ایران

1456-47

درهفته ای که گذشت، اهمیت و تاثیرات سینمای غرب برسینماگران ایرانی از طریق نمایش سه فیلم “من نگهدارجمالی هستم، وسترن می سازم”، “فرش قرمز” و تا حدودی “امروز” از همیشه نمایان تر بود.
“امروز” ساخته رضا میرکریمی، یک درام اجتماعی است که در هشتاد و هفتمین سال اهدای جوایز اسکار به عنوان نماینده سینمای ایران، به آکادمی علوم و هنرهای تصاویرمتحرک ارسال شد وتماشاگران ازطریق جشنواره امسال موفق به تماشای آن شدند. فیلم، داستان یونس راننده تاکسی کهنه کاری است که به زن جوان بارداری کمک می کند تا به بیمارستان برسد. اما دربیمارستان اتفاقات زیادی در انتظار اوست. از جمله پیشداوری های پزشک و کارکنان بیمارستان درباره راننده و ارتباط مشکوکش با زن باردار. اما کارکنان بیمارستان در برابرکنجکاوی ها و پرسش های بی شمار خود فقط با سکوت راننده روبرو می شوند.
پل ملکوم کیوریتورجشنواره سینمای ایران دانشگاه لس آنجلس، درباره این فیلم می گوید:”امروز، درامی قوی و هیجان انگیزاست که همه وقایع آن در یک روز واحد دریک تاکسی و دربخش زایمان یک بیمارستان قدیمی و درهم شکسته اتفاق می افتد. راننده به ظاهر بی اعتنای تاکسی(با بازی پرویزپرستویی) با مشکلات شخصی زنی آشفته خاطر(با سهیلا گلستانی) درگیرمی شود. درطول تغییروتحولات دائمی فیلم، میرکریمی منظور و مقصود واقعی کاراکتراصلی فیلم را درهمه شرایط پنهان نگه می دارد تا بتواند، تابوها، ریاکاری ها و دورویی هایی که درجامعه او وجود دارد را برملا سازد.”
یکی از تماشاگران فیلم “امروز” خانم فریده رازی – نویسنده و پژوهشگر ساکن ایران است که می گوید ضمن تماشای فیلم مشکل می توانست هیجانی که دردرونش بوجود آمده بود را مهار کند:” با پیام انسانی این فیلم، هرچه تاریکی در سینه داشتم فراموشم شد و یک پارچه دل شدم. می خواستم بگویم شما را به خدا این فیلم، این پیام را در تمام شهرهای این روزگار مسخ شده از خشم و نفرت و جنگ و قدرت که گلوگیر همگان شده نشان بدهید. شاید – شاید بفهمند هنوزهم می شود انسان بود. هنوز هم می شود مهر و دوستی ، گذشت و عشق را و زیبایی های زیستن را به زندگی برگرداند. “

فرش قرمز، یک کمدی تلخ
فیلم برگزیده شنبه شب (دوم ماه می) ،1456-48 “فرش قرمز” دومین اثرسینمایی رضا عطاران بود که به خاطرموضوع فیلم و تم کمدی و طنزتلخ آن مورد توجه جمعیت کثیرتماشاگرانی که درسالن بیلی وایلدرحضوریافته بودند قرارگرفت.
فیلم “فرش قرمز” ماجرای یک عاشق سینما (رضاعطاران) است که به منظور ملاقات با استیون اسپیلبرگ و ارائه یک فیلمنامه به او یا وودی آلن برای ساخت فیلمی بر اساس آن با همه تنگدستی و مشقتی که گرفتار آن است به جشنواره فیلم کن درجنوب فرانسه سفر می کند اما این سفر دردسرهای پیش بینی نشده ای به همراه دارد.
رضا عطاران – که با بازی درسریال “ساعت خوش” مهران مدیری تبدیل به یکی از معروفترین و محبوبترین کمدین های ایران شد- در این فیلم طنزآلود از طریق فستیوال کن 2013 به جنبه های تبلیغاتی وپرزرق و برق هالیوود نگاه می کند. اودرنقش یک بازیگرساده و کم کار تئاتر، که شباهت هایی هم به “بورات” ساشا بارون کوهن دارد، بار پرمشقت سفر از تهران به کن را به امید ایجاد ارتباط با چهره های معروف سینما و آینده ای بهتر بردوش می کشد. اما با ازدست دادن پول سفر و وقایع پیش بینی نشده دیگر،کم کم به این نتیجه می رسد که باید درهمه حال هویت ایرانی خود را حفظ کند. پس ناچار دف به دست می گیرد وبه عنوان نوازنده خیابانی مشغول به کار می شود. در آخر فیلم هم به شیوه ” ای – تی” و با امید بازگشت به “خانه” درحالی که درخیابان از سرما به خود می پیچد ناگهان پرچم جمهوری اسلامی ایران را می بیند و تصمیم می گیرد آن را بدور خود بپیچد و همانجا بخوابد.

“من نگهدار جمالی هستم، وسترن می سازم”
مستند “من نگهدارجمالی هستم،1456-49 وسترن می سازم” ساخته کامران حیدری با حضورخود این کارگردان که پس از اکران فیلم به سئوالات حاضران درباره آن پاسخ داد، یکی از جذاب ترین و پرطرفدارترین فیلم های جشنواره امسال، درژانرمستند، با جنبه های کمدی و انسانی بود و به شدت مورد توجه تماشاگران قرار گرفت.
نگهدار جمالی، موضوع این مستند، فیلمسازآماتوری است که در طول 35 سال گذشته دربیابان های شیراز فیلم هایی با الهام از سینمای وسترن آمریکایی ساخته است. اوکه کارگری فقیر و بی سواد است، داستان فیلم هارا درحافظه اش یادداشت می کند و به خاطر علاقه ای که به فیلم های وسترن آمریکایی دارد تا کنون بیش از 52 فیلم ساخته است:”همیشه دلم می خواست آرتیست و بازیگر سینما باشم اما هیچ کارگردانی حاضر نشد به من نقشی درفیلمش بدهد. برای همین هم تصمیم گرفتم خودم فیلم بسازم و در آن بازی کنم. بعد کم کم عاشق کارگردانی شدم.”
نگهدارکه از نوجوانی به فیلمسازی روی آورده، مخارج ساختن فیلم هایش را از راه اوراق کردن اتومبیل های کهنه و یا دست فروشی بدست می آورد. او بازیگرانش را از میان دوستان نزدیکش و یا درخیابان های شیراز پیدا می کند و برای ساختن کلاه سرخپوست های فیلمش از پرمرغ های دکه مرغ فروش ها استفاده می کند. فیلم های او درباره کاراکترهای ظالمی است که به انسان های مظلوم زور می گویند ودر آخرفیلم های او هم کاراکتر منفی همیشه مغلوب و از کرده خود پشیمان می شود. دریکی از سکانس های فیلم، نگهدارجمالی ضمن صحبت درباره علاقه شدیدی که به جان فورد دارد می گوید:”فیلم های من و جان فورد هردو با هدف پاک کردن بدی ها ازروی زمین ساخته شده و می شوند.”
مستند بلند “من نگهدارجمالی هستم، وسترن می سازم” که تاکنون در 22 فستیوال جهانی به نمایش درآمده، بیش از هرچیزدیگر ازاین جهت درخور توجه و اهمیت است که فیلمساز، کامران حیدری توانسته هم پیش پنداری های موجود را از بین ببرد و هم روشن کننده این مسئله مهم، یعنی اثرات فرهنگ پاپ درسطح جهانی باشد.
کامران حیدری سازنده فیلم یکی از سینماگران حاضردرجشنواره امسال است که پیش از این هم فیلم های کوتاه داستانی و مستند متعددی ساخته است. او درباره کاراکتراصلی فیلم خود و عنوانی که برای آن انتخاب کرده می گوید: “وقتی برای اولین بار با نگهدار جمالی آشنا شدم، درست مثل جان فورد که درهمایش انجمن کارگردان های آمریکا خودش را “جان فوردهستم. وسترن می سازم” معرفی کرده بود به من گفت: “نگهدار جمالی هستم، وسترن می سازم!” اعتماد به نفس عجیبی درکلامش بود. بدون هیچ سستی. او واقعا وسترن می سازد اما نه در “مانیومنت ولی” آریزونا و “گراند کنیون” آمریکا. او در بیابان های شیراز و اطراف آن، وسترن های عجیب، مالیخولیایی و درعین حال بسیار ساده می سازد.”

گفتگو با کامران حیدری سازنده فیلم “نگهدار…”
آقای حیدری درپاسخ به این سئوال که فکرساختن1456-50 این فیلم چگونه به سراغش آمد می گوید:”مستند سازها همیشه دنبال یک موضوع خوب، ایده خوب و سوژه های خوب هستند. ماجرای فیلمسازی های نگهدار را ازیکی ازدوستانم شنیده بودم.کنجکاو شدم که فیلم هایش را ببینم و بعد هم با او آشنا شدم. دیدم که خیلی آدم مهمی است. آدم مهمی ازاین جهت که خیلی بیشتر از ما فیلم سازهای حرفه ای به کارش اعتقاد دارد و برای آن زحمت می کشد. پیش ازملاقاتم با او، بعضی از دوستانم سعی می کردند او را آدمی ساده و بیسوادقلمداد کنند و حتی به کارهایش به حالت تمسخر نگاه می کردند چون فیلم وسترن می سازد. اما او کارش غریزی است. نگهدار بدون اینکه مدرسه فیلمی رفته باشد یاپولی خرج فیلمهایش کند، چون واقعا عاشق سینماست و سینما را می شناسد فیلم می سازد. او شخصیت آرامی دارد. زبانی مشترکی هم بین ما بود که کار را آسان می کرد. بعدهم ما به مدت یکسال و نیم با هم کارکردیم و دراین مدت بخاطر تحقیقات و پژوهش هایی که من انجام می دادم و ضمن طراحی فیلمم با هم خیلی دوست شدیم. رابطه مان خیلی بهتر شد. “
هدف شما ازساخت و نمایش این فیلم چه بود؟
اصولا موقع فیلمسازی از همان اول دنبال هدف نیستم. چون فیلم مستند را هم می شود طراحی کرد. اما درواقع این موضوع فیلم است که فیلمساز را بدنبال خودش می کشد. من می خواستم شخصیت این آدم را به خوبی به نمایش بگذارم و به دیگران نشان بدهم و چون احترام زیادی برایش قائل بودم همین باعث شد که بهتربتوانیم با هم کار کنیم. زبان کلی این فیلم در یک جمله این است : ” این فیلم درباره سینما است” و درنتیجه کسانی که این فیلم را تماشا می کنند و سینما را دوست دارند، فیلم برایشان جذاب می شود.
آیا برای شما هم جالب بود که این علاقه شدید به سینمای غرب و فیلم های وسترن هالیوودی را درنگهدار جمالی مشاهده کنید؟
موضوع غرب و شرق نیست بلکه موضوع سینماست. اینجا مسئله آدم هایی است که عاشق سینما هستند. توی ایتالیا هم وسترن اسپاگتی وجود داشته و توی هنگ کنگ هم همینطورفیلم های وسترن ساخته شده و درواقع به فضای سیاسی و اجتماعی این ممالک هیچ ارتباطی ندارد. این داستان یک کسی است که درنوجوانی فیلم های وسترن زیادی دیده و علاقمند شده وعشق قهرمان سازی دارد و می خواهد خودش، هم کارگردان باشد و هم جلوی دوربین باشد. اصلا به این فکر نکرده که چرا؟ او می توانست فیلم رزمی یا هرفیلم دیگری هم بسازد.
بنظرشما چه چیزی تا این حد تماشاگران را به فیلم شما علاقمند می کند؟
یکی از محاسن فیلم مستند این است که از حالت فورم و روایت سینمایی و نقد و این چیزها می آید بیرون وبه یک “زندگی” می رسد. برای همین سوالات تماشاگران هم بیشتر در رابطه با این آقا و داستان زندگی او بود. نه فقط اینجا ولی خیلی جاهای دیگرهم تماشاگران عکس العمل های بسیار مثبتی نسبت به این فیلم داشته اند. اما بیشتر ازهرچیزی من برای خود نگهدار خوشحالم که در یک شهرکوچک بوده و با ساخت این فیلم حالا خیلی ها او را می شناسند و امیدوارم یک روزی بتوانم به کمک یک اسپانسرهمه فیلم های او را به صورت دی وی دی منتشر کنم و همه درآمد آن را هم دراختیار خود نگهدار جمالی بگذارم.”
هنگامی که فیلم مستند “من نگهدارجمالی هستم، وسترن می سازم” درجشنواره بین المللی فیلم بوسان درکره جنوبی به نمایش درآمد، جمالی در ایمیلی که برای خبرگزاری فرانسه فرستاده بود نوشت: “امیدوارم وقتی تماشاگران داستان واقعی زندگی مرا در این مستند می بینند، مرا به عنوان کارگردانی خوب بشناسند. کارگردانی که فیلم های وسترن و تأثیرگذارمی سازد.”

فیلم های هفته سوم جشنواره
این هفته سه فیلم برجسته دیگر از جمله “در دنیای تو ساعت چند است؟” ساخته صفی یزدانیان با شرکت لیلا حاتمی و علی مصفا روز چهارشنبه 6 می – “گل سرخ” ساخته پرسروصدای سپیده فارسی کارگردان ساکن فرانسه در روز جمعه 8 می و” 316 “ساخته پیمان حقانی در روز یکشنبه 10 می به نمایش درمی آید.