1628-30

نگاهی به کتاب مقوله ها و مقاله ها
8 پژوهش فرهنگی از صدرالدین الهی
نویسنده ای که به روزنامه نگاری ایران اعتبار داد

از صدرالدین الهی مجموعه تازه ای از چند پژوهش فرهنگی و اجتماعی و سیاسی او منتشر شده که بار دیگر وی را که از خود صرفا به عنوان یک روزنامه نگار نام می برد، به خوانندگان و مخاطبانش همچون نویسنده ای پژوهنده و توانا عرضه می دارد.
گرچه این بخشی از سعه صدر و شیوه فروتنانه الهی برای معرفی خود و کارهایش است ولی در عین حال میتوان گفت او تا چه اندازه برای یک روزنامه نگار Journalistارزش و اعتبار فرهنگی واجتماعی قائل است که خدمات ده ها ساله خود را که امید میرود همچنان ادامه داشته باشد، صرفا در این قلمرو قرار داده است. صرف نظر از دیدگاههای نادرستی که از سالیان پیش ما ایرانیان و چه بسا بسیاری از مردمان بخش هایی از جهان از روزنامه و روزنامه نگاری داشته ایم، این حرفه در 150 سال اخیر جهان، نقش مهمی در مسیر تاریخ بشری ایفا کرده و نیز پیوندهای گسترده ای با ادب، هنر، علم و بطور کلی فرهنگ و تمدن بشری داشته است. بسیاری از رویدادهای جهانی را همین روزنامه نگاران رقم زده اند، بسیاری از فرهنگیان، دانشمندان و سیاستمداران در دامان همین روزنامه ها و نشریات مختلف پرورش یافته و یا نخستین آثار خویش را در این نشریات عرضه کرده اند. «ارنست همینگوی» چه بسا که شیوه داستانسرائی خود را با نثری بسیار موجز و یکتا، به گونه ای از روزنامه نگاری های اولیه خود بدست آورده است.
«داستایوفسکی» خدای داستان سرایان جهان و «بالزاک» رومان نویس بی همتا، تعدادی از آثار خود را بصورت پاورقی های روزنامه ها و مجلات منتشر می کردند و نظیر آنان که پیوندهای بس محکم و استواری بین روزنامه نگاری و نویسندگی در طول تاریخ بوجود آورده اند، بی شمارند.
روزنامه نگاری جهان اینک بصورت Digital انقلاب فرهنگی و اجتماعی بی سابقه ای را پایه گذار شده است و آنچنان سریع و لحظه به لحظه عمل میکند که گاه سیستم های اطلاعاتی نظام های جهانی را پشت سر و سرگردان و غافلگیر می سازد.
صدرالدین الهی به درستی می گوید مشکل روزنامه نگار ایران و فهم و درکی که ما همچنان از آن داریم، آن است که این حرفه در زمانی پا گرفت که انقلاب مشروطیت روی داده بود و اساس آن درست مانند هر انقلاب دیگر، بر پایه شعارهای سیاسی و حملات تند و گاه ناسزاگویانه به جناح های مختلف قرار گرفت. الهی همچنین از دوره های بعدی روزنامه نگاری در ایران نام می برد که صرفنظر از تیغ گاه شدید و برنده و گاه با نرمش ریاکارانه سانسور، اغلب نیز وسیله زدو بند مدیر و مدیران آن برای دست یابی به جاه و مقام واین قبیل بوده و به ندرت در آن حوزه فرهنگی و علمی قرار داشته که روزنامه نگاری حرفه ای خوانده میشود.
****
صدرالدین الهی در کتاب «مقوله ها و مقاله ها» 8 پژوهش فرهنگی خود را که حدود 20 سال پیش در نشریه های فرهنگی «ایران نامه» و «ایران شناسی» منتشر کرده، گرد آورده است که هم در مجموع سیری را در زمینه خط و ربط او در نوعی روزنامه نگاری کنجکاوانه، دقیق و منسجم نشان میدهد و هم می تواند منابع مهمی برای پژوهشگران جدید این مقوله ها باشد.
الهی در مقاله «سنت کهن زورخانه» پس از یک بررسی گسترده تاریخی و به ویژه نگاهی عمیق به 2 نظریه درباره ریشه های این ورزش در زمان های گذشته، به این نتیجه می رسد که فکر «زورخانه» یک فکر مردانه است، صرفا ایرانی است، یک فکر مسلمان و در اصل یک فکر شیعی است و توضیح میدهد زورخانه به نوعی مرکزی بوده است برای برابری و برادری، و شباهتی به مسجد ندارد و در عین حال پهلوانان آن درزمانی که حکومت ها ضعیف بوده اند، خود به نوعی جای آن را گرفته اند، و دچار فساد و تباهی دولتی شده و زمان هایی نیز در خدمت اقتدارگرایان حکومتی درآمده اند.
مقاله پژوهشی دیگر صدرالدین الهی با توجه به آنکه او خود زمانی یک کارشناس علمی ورزش واز بنیانگذاران کیهان ورزشی در ایران بوده به بررسی واژگان ورزش نوین در زبان فارسی اختصاص یافته که خود بحث مفصلی را در کتاب او در بر می گیرد.
یکی از برجسته ترین پژوهش های الهی در این کتاب و دست کم به نظر من، نگاهی است بسیار موشکاف و افشاگر درباره نخستین چاپ خاطرات اسدالله علم که در 27 سال پیش (1991) صرفا بصورت ترجمه انگلیسی آن و با عنوان The Shah And I در نیویورک منتشر شد و در سالهای بعدی در چند جلد و بصورت اصل فارسی آن انتشار یافت. علینقی عالیخانی Editor- ویراستار کتاب است و صدرالدین الهی در بررسی خود از این کتاب که به احتمال زیاد نخستین نقد جامع آن به زبان فارسی درهمان زمان انتشار نسخه انگلیسی آن است، به چند نکته اشاره می کند که هم صداقت و بی طرفی علم و هم ویراستار خاطرات او را به محک می زند.
اسدالله علم که در حساس ترین برهه از دوران پادشاه فقید نزدیک ترین و محرم ترین شخص به او بود از همسر خویش خواسته بود این خاطرات را که بطور پنهانی نوشته و در بانکی در کشور سویس به امانت گذاشته، تنها زمانی منتشر کند که سلسله پهلوی بر سر کار نباشد. آیا او پیش بینی میکرد و یا حتی میدانست که در آینده نزدیکی پس از درگذشت خود، پادشاهی پهلوی نیز پایان می گیرد؟
ویراستار کتاب خاطرات علم، در نخستین مقدمه این کتاب به زبان انگلیسی، بسی از تندترین حملات سیاسی را متوجه محمد رضا شاه می کند و از جمله می نویسد شاه یکبار حتی در تبعید هم از رویائی که ایران را به کابوس کشیده بود بیدار نشد. و او، ویراستار کتاب- در عین حال کسی است که از الطاف همین مرد رویایی در دوران سلطنت وی بهره های زیادی بدست آورد و به مقامات عالیرتبه از جمله ریاست دانشگاه تهران رسیده بود.
الهی در نقد خود از نسخه انگلیسی خاطرات علم که در عین حال نخستین نسخه چاپی این خاطرات است می نویسد:
لطف بزرگ کتاب علم، معرفی محمد رضاشاه است آن چنان که بوده- البته از نظر علم- و نه آنچنان که می نموده و الهی نکته هایی را از این برداشت علم بازگو کرده است از جمله: شاه مردی است با توانایی های فکری و جسمی فوق متوسط یک مرد ایرانی و برخوردار از یک هوش خوب و حافظه قابل تحسین، مایل به رهبری مطلق است و اعتقاد به این که یک رسالت تاریخی دارد. حسابگر، لجوج و متزلزل و خجول و نرم خو، رومانتیک، مودب، رحیم و تسلیم به تقدیر. فروشنده ای زیرک و خریداری موشکافانه. شیفته بی چون و چرای تکنولوژی. با روسای جمهوری امریکا، حتی نیکسون چندان صمیمی نیست و گاه کارش به مجادله می کشد.

1628-32

اگر از کمونیسم وحشت دارد ولی گاه روابط شخصی اش با شرق و سران کمونیست آن بهتر از غرب است. از چند طایفه خوشش نمی آید روشنفکران، روزنامه نگاران و اعراب و چند گروه را داخل آدم حساب نمی کند، امریکایی ها ، وزرای کابینه و رهبران مذهبی. به یک رجل سیاسی احترام می گذارد و خود را چون او می بیند: ژنرال دوگل….
الهی در پایان این بررسی مستدل، به کتاب «خاطرات اعتمادالسلطنه» نوشته وزیر ناصرالدین شاه می پردازد. این مجموعه به درستی کامل و بدون دست بردن در متن، توسط ایرج افشار، پژوهشگر فرهیخته تاریخ و ادب ایران تدوین وبه چاپ رسیده است و فرصتی است نیکو برای الهی که شباهت هائی در هر دو خاطرات و اززندگی 2 پادشاه به فاصله زمانی 170 سال را بدست بدهد.
****
مقاله «از دربار تا بازار، تک نگاری یک تذکره» دفاع مشروعی است از تذکره نویسی قدما- دست کم بعضی از آنان و در مراجعه به یکی از این تذکره ها به نام «تذکره نصرآبادی» که در اصل رساله پایان دوره لیسانس الهی در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات است، بررسی جامعی در این زمینه دارد که این تذکره نه فقط نام و حال وهوای شاعران و ادیبان بخشی از دوران شاه سلیمان اول، در سلسله صفویان را واجد است بلکه به گونه شگفت انگیزی تاریخ این دوره از زندگی در دربار تا بازار، نخبگان دولتی، بازاریان، و طبقات گوناگون دیگر را مرور می کند و می تواند سند بسیار مهمی از یک تاریخ کمتر مرور شده به دست بدهد.
صدرالدین الهی در سه تک نگاری دیگر، بررسی کتاب «منتخبات آثار» از محمد ضیاءهشترودی، روزنامه «دانش» نخستین روزنامه فارسی زبان برای زنان ایرانی و مجله ای یگانه به نام «افسانه» که تعبیری از «رومان» و داستان است، خواننده خود را با دوره هایی نه چندان دور و نه چندان آشنا در زمینه چگونگی نقد و بررسی کتاب، شجاعت های اندیشمندانه زنانه ایران و گردآوری هفتگی داستان در نشریه ای که صرفا برای چنین مجموعه ای منتشر می شود، آشنا و آگاه می کند. در منتخبات آثار، با نام و آثار بعضی از نامداران ادبیات ایران آشنا می شویم. در بررسی نشریه دانش می بینیم و درک می کنیم که چگونه زنی فرهیخته، نشریه ای را صرفا جهت زنان و با چه تردستی فراهم ساخته است و مجله «افسانه» نخستین آثار داستانی بسیاری از نویسندگانی را که بعدها بصورت ابر داستان نویسان ایرانی در آمدند، منتشر کرده است.
صدرالدین الهی درکتاب «مقوله ها و مقاله ها» سیری دقیق دارد درباره مقوله ای از مقوله های شخصی خود او، پاورقی نویسی که زمانی این روزنامه نگار مبتکر و پژوهشگر تیزبین، که همچنین دستی قوی در داستان سرائی دارد – پاورقی های او با نام های مستعاری که برای خویش بر می گزید، در نشریاتی چون تهران مصور و سپید و سیاه مشتاقانی انبوه بدست می آورد.
الهی در این مقوله به ارزش یابی پاورقی در طول تاریخ روزنامه نگاری غرب و ایران می پردازد و از پاورقی نویسان بزرگ جهان غرب چون چارلز دیکنز، الکساندر دوما و بالزاک نام می برد که هر یک در تاریخ فرهنگ جهان غرب، نویسندگان توانایی بشمار می روند. وی تاریخچه جالبی را نیز از پاورقی نویسی در ایران عرضه می کند واز پاورقی نویسان برجسته ای در دهه های چهل و پنجاه خورشیدی، چون حسین قلی مستعان، سعید نفیسی، ابراهیم منصوری ودیگران یاد می کند و یادآور میشود پاورقی نویسی حتی تا به امروز ادامه دارد و نویسندگانی چون ر- اعتمادی و پرویز قاضی سعید همچنان مورد توجه واقبال هستند.
الهی در رشته ادبیات فارسی دردانشکده ادبیات دانشسرای عالی تهران نخستین تحصیلات عالی خود را به پایان برده و سپس سالهای بعد با گفت و گوهای بسیار ارزشمند خویش با استادان سابق دانشکده نظیر دکتر معین که عمری را در راه ادب و فرهنگ ایران و لغت نامه عظیم خود بسر برد و نیز دکتر پرویز ناتل خانلری از بنیانگذاران شعر وادب معاصر ایران، اندوخته های فرهنگی خویش را افزایش داد.
الهی در همان زمان دانشجویی در دانشسرای عالی با همسر آینده خود عترت گودرزی – آشنا شد که در رشته فلسفه و علوم تربیتی همین دانشسرا تحصیل می کرد. از قضای روزگار من هم به احتمال زیاد یکی دو سال زودتر و یا دیرتر در همین دانشسرای عالی در رشته فلسفه علوم و تربیتی که استادانی چون دکتر صدیقی، دکتر هوشیار و دکتر معین داشت تحصیل می کردم واینک بیاد می آورم که محیط ادیبانه این دانشکده بسیار ارزشمند و در باغ مصفای آن با آن درختان تنومند و پربار و گل و ریحان اینجا و آنجا، تا چه اندازه در شاگردان آن و ازجمله صدرالدین الهی اثر گذاشته است.
آن زمان شعبه سینمایی دانشگاه امریکایی Syracuse در تهران به کار پرداخته بود و من که یکی از شاگردان آن بودم، ناچار بودم اوقات خودم را بین 2 موسسه کاملا متفاوت تقسیم کنم.
الهی اما به مطالعات خود در فرانسه ادامه داد در چند موسسه و دانشکده درس خواند و از یکی از آنها دکترای روزنامه نگاری دریافت کرد که چون مانند گروه شاید محدودی از اندیشمندان ما، دکتر را فقط در مطب و در زمینه پزشکی تلقی میکند، همیشه واهمه دارد که او را دکتر الهی بنامیم.
آثار الهی خود نمونه های دقیقی از حرفه متعالی روزنامه نگاری او و نیز پژوهش های تاریخی ونویسندگی رومان بصورت پاورقی و این قبیل است.
«سید ضیاء مرد اول یا دوم کودتا» ،«با سعدی در بازارچه زندگی»، «دوری ها و دلگیری ها» و گفته گوهای ارزشمند دیگری با افرادی چون دکتر عبدالعلی صورتگر، دکتر هوشیار، دکتر عیسی صدیقی و شاعرانی چون فروغ فرخزاد ونادر نادرپور، تنوع نویسندگی او و توانایی های شگفت انگیز او را در زمینه های مختلف سیاسی، فرهنگی وادبی حاکی است.
****
صدرالدین الهی در یکی از ده ها گفتگویی که با او شده به نکات بسیار مهم و دقیقی اشاره می کند از جمله در این زمینه که چگونه می توان نویسنده و روزنامه نگار خوبی بود.
اگر پویا باشی و به جهان خوب نگاه کنی، مدام بخوانی و بخوانی، در قالب کلیشه ای تکرار خود گرفتار نخواهی شد.
درباره زیبایی و حلاوت زبان فارسی:
من بیش از هرچیز مدیون نوازش زبان فارسی هستم که برگوشه قلبم کشیده شده است.
مشکل بزرگ یک روزنامه نگار آن است که خیال کند روزنامه نگار است و نداند که نیست.
روزنامه نگاری اعتیاد است. من از این اعتیاد کیف می کنم.
یک عربی غلط و یک فارسی غلط، زبان امروزی روزنامه نگاران داخل ایران است.
دریا جایی است که من در وسط آن خود را هیچ می بینم و پیوستن به آن را بازگشت به همان چراغ آفرینش می پندارم.
من شامه تیزی دارم. بوی گل، بوی زن و بوی عشق وبوی آدم را دوست دارم…
«کتاب مقوله ها و مقاله ها» را میتوان از طریق Amazonخرید و دریافت کرد.