1364-10

1364-8

قسمت دوم

• شما یک خانم امریکایی – ایرانی که دررده بالای روزنامه نگاران سیاسی قرار گرفتی. آیا سیاست با ظرافتهای روح و روان زنانه شما مغایرت ندارد؟
– سئوال خیلی خوبی است. چرا بعضی وقتها. اگر بگویم من از سیاست همیشه بدم می آد شما باورتان نمی شود من از طریق حقوق بشر وارد سیاست شدم وقتی این دو را کنار هم قرار میدهم راحت تر می توانم بگویم که سیاسی هستم. چون همیشه آدم فکر میکند هیچ راهی نیست و سیاست کثیف  است ولی وقتی به این فکر کنید که سیاست یک سیستمی است که هر کس بتواند راحت زندگی کند و وقتی به خانمهای ایرانی که در ایران زندگی می کنند ویا اقلیت های مذهبی ایران این به نوعی جنبه حقوق بشر پیدا میکند. من مقالات زیادی راجع به اقلیت های مذهبی در ایران نوشتم بطور مثال دو کشیش را در ایران گرفته بودند یکی از کشیش ها چندین بار به ایران رفته بود و با من هم از طریق صفحه فیس بوک در ارتباط بود بار آخری که به  ایران رفت اطلاعات من را به خانمش داده بود و من باخبر شدم که درایران دستگیر شده این خبر را از طریق Foxپخش کردیم و خبر به کاخ سفید رسید، رئیس جمهور،هیلاری کلینتون و … همه بیانیه دادن راجع به این کشیش ها و اسم بردند و همین خبری که من به Fox  دادم باعث شد که صحبت هایی بشود و ازخانواده این کشیش حمایت بشود. این کارهاست که مرا راضی نگه می دارد به انجام کارم چرا که مرتبط هست به حقوق بشر.
برای من حمایت از اقلیت های مذهبی و بچه ها بسیار لذت بخش است یا یک خانمی در ایران خواننده راک بود دستگیر شده بود یا خانمی که از شوهرش جدا شده بود و میخواستند سنگسارش کنند، روزنامه نگاران وعکاسانی که در جریان انتخابات 88 دستگیر شده بودند درباره همه این ها مقالاتی نوشتم و می نویسم.
• آیا در مورد ندا آقا سلطان هم مقاله ای نوشتی؟
– همانطور که میدونید ندا برای رسانه های امریکایی سوژه جالبی بود چرا که تبدیل شده بود به سمبل جنبش سبز و چیزی که من همیشه در فاکس می گفتم این بود که ندا در جامعه ایرانی بسیار زیاد است و بوده وخواهد بود چرا که بیشترین تاثیر این حکومت و قوانین این حکومت روی جوانهای ایرانی هست.
• ایا تا به حال در کاری که می کنی متوجه خطری هم شدی؟
-بله خیلی زیاد و این قسمتی از شغل ماست ایمیل های خیلی مشکوک می گیرم تهدید می شوم ولی در فاکس که هستم امنیت بالایی دارم چون که سوژه من موضوع حساسی هست خود Fox هم میداند.
• تا به حال ایران نبودی، آیا فامیلی نداری که به ایران بروی؟
– خیلی زیاد ولی خوب برای من خطرناک است همین جا که هستم تهدید می شوم و فکر میکنم اصلا نتوانم ویزا بگیرم. ولی یکی از بزرگترین آرزوهای من است که یک روز بتوانم بروم.
•توصیه ای برای نسل جوان داری؟
– اگر راجع به کار صحبت کنیم همیشه دنبال آرزوهایتان بروید، سخت کار کنید، هیچ فکر نکنید دیر شده و نمی شود، عشق و لذت بردن در زندگی در تمام جنبه های زندگیتان باید وجود داشته باشد، عشق مادر و پدر ، عشق به بچه، عشق به همسر و دوست پسر و دختر، عشق به کار، هنر، سرگرمی. وقتی جوانی میگوید حوصله ام سر رفته من تعجب می کنم چرا که اینقدر سرگرمی در دنیا وجود دارد که من بعضی اوقات دوست داشتم صد نفر بودم که بتوانم همه کار انجام بدهم یک نفر حرف قشنگی به من زد:«وقتی یک نفر در نور ایستاده سایه همراهش و مواظبش هست ولی وقتی در تاریکی قرار می گیرد سایه را از دست می دهد، پس بهتره که در نور بایستی».
• توضیح دادی که یک رمان ایرانی خواندی به نام «بامداد خمار» که ترجمه اش کردی.
– «بامداد خمار» یکی از پرفروش ترین رمانهایی بوده که در ایران نوشته شده بود با یک نفر مصاحبه می کردم گفت در هر خانه ای اگر یک کتاب مذهبی وجود داشت در حال حاضر دو جلد کتاب وجود دارد آن کتاب مذهبی و «بامداد خمار» این کتاب را مادرم در سفری که به لوس آنجلس آمده بود خریده بود و من دیدم زبان کتاب به شکلی است که من قادر به خواندن اش هستم و خیلی هم به دلم می نشست چون اصلا نویسنده های ایرانی از جملات طولانی با کلمات سخت استفاده میکنند ولی این کتابی بود که نه تنها نگارش ساده ای داشت بلکه موضوع مهمی هم داشت مخصوصا برای ایرانی هایی درخارج از کشور. و پیغام کتاب این بود «کبوتر با کبوتر، باز با باز، کند هم جنس با هم جنس پرواز». من یک طرح نوشته بودم از این کتاب در دانشگاه که به لوس آنجلس بیایم و با صد نفر مصاحبه کنم که آیا عشق وجود دارد و یا ضرب المثل کبوتر با کبوتر درست است، بصورت یک تحقیق و آمار، که بیشتر مردم بر این عقیده بودند که با عشق می شود همه کار کرد ولی در بامداد خمار ما می خوانیم که چطور هیجان یک رابطه فروکش می کند، وحالا دو نفر هستند که میخواهند خانواده تشکیل بدهند بچه هاشان رو تربیت کنند پس هر چقدر که شبیه تر باشند به هم آسوده تر هستند. تابستان بود که به لوس آنجلس آمده بودم وقتی برگشتم در دانشگاه نتیجه تحقیقاتم را اعلام کردم برای امریکایی ها این بسیار جالب بود چون از لحاظ سیاسی در جامعه امروز این درست نیست که بگوئیم هر کس باید در سطح خودش ازدواج بکند ولی امروزه روان شناس ها هم این حرف را میزنند که هر چقدر شباهت بیشتری وجود داشته باشد امکان بیشتری است و حتی این را بیان می کنند که اگر از خانه خودتان تا 5مایل دورتر کسی را پیدا کنید امکان اینکه تفاهم بیشتری با هم داشته باشند زیادتر است. این یک پروژه جالبی بود من آن موقع فکر می کردم وکیل می شوم ولی الان این تحقیق بیشتر به کار امروز من شبیه است.
• شما علاوه بر این که مفسر سیاسی فاکس نیوز هستید به پیانو و اپرا هم علاقمندید. آیا فقط علاقه دارید یا پیانو هم مینوازید و اپرا می خوانید؟
– هم می خوانم و هم پیانو می زنم یعنی از بچگی آموزش دیدم و در گروه کُر دانشگاه 4 سال می خواندم و همانطور که گفتم پدر ومادرم و حمایت آنها  هم بود.

1364-11

• اگر قرار باشد خاطرات خودت را بنویسی بیشتر کدام حوادث درصدر قرار می دهی؟
– سئوال بسیارخوبی است چراکه در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی هستم و تصمیم دارم دو کتاب دیگر هم بنویسم و فکر میکنم کتاب سومی که می نویسم حالا نه بطور کامل درباره من بلکه در مورد بچه هایی که نسل اولی هستند که در امریکا بدنیا آمدند چون که فکر میکنم تجربیات شبیه به هم داریم یعنی ما همیشه بین دو زبان، دو فرهنگ و دو فلسفه قرار داریم، دوست ندارم بگویم  گیر کردیم چون بار منفی دارد و این فرصت را داشتیم که تحت تاثیر هر دو باشیم و هر دورو بشناسیم و دوست دارم بگویم که در زندگی خودم و برادر و خواهرم همین نسل اول بودن نقش مهمی داشت و مادر و پدری را دیدیم که سخت کار کردند و پدرم که به امریکا اومده تنها برای ادامه تحصیلات و نشاندهنده اهمیت تحصیلات اش بوده پس اینها الهامی شده برای ما که به تحصیلاتمان ادامه بدهیم و سخت کار کنیم و کارهای پدرم را که برای ما انجام داده بود ادامه بدیم. باید بگویم که بزرگترین نقطه های زندگی من یکی پدر ومادرم وخانواده ام بودند و دیگری باور داشتن و مثبت فکرکردن. به عقیده من انسان باید به خودش و دیگران باور داشته باشد و سخت کار کند.
• درباره کتاب ها آیا تموم شده؟
– متاسفانه هنوز تمام نشده به همین علت اجازه ندارم راجع به آن ها صحبت کنم تنها می گویم که اولین کتاب سیاسی درباره تروریسم است و کتاب های دوم و سوم بیشتر راجع به مردم و جوانها خواهد بود که زمان بیشتری طول خواهد کشید تا منتشر بشود.
• درباره چه مسائلی درباره ایران حساس هستی؟
– برای من همیشه حقوق بشر(Human Rights) در ایران مهمترین مسئله بوده و درحال حاضر هم راجع به مسائل سیاسی که صحبت می شود، تحریم هایی که روی ایران هست با اینکه همیشه به دو شکل می شود به مسائل نگاه کرد یکی واقعیت مردمی و دیگری واقعیت سیاسی و این دو خیلی مواقع از هم متفاوت هستند بطور مثال تحریم ایران اگر از جنبه سیاسی نگاه کنیم جایگزینی است برای جنگ که امریکا و اروپا در نظر گرفتند ولی از جنبه دیگری که به قضیه نگاه کنیم   من خیلی تلاش می کنم به امریکا نشان بدهم این هست که این تحریم ها تاثیر منفی بر زندگی مردم داشته و هزینه این تحریم ها را مردم دارند می دهند و رژیم توانسته که بار سنگین این تحریم ها را از روی دوش خودش روی دوش مردم بگذارد. این یک مثال بود و برای من هیمشه این مهم بوده که حقیقت مردمی را بهش نگاه کنم و دوست دارم وقتی مردم ایران به من ایمیل می زنند راجع به مشکلاتشان به من بگویند تا اگر   توانستم در رسانه راجع به این ها صحبت کنم مثل اقلیت های مذهبی،خانم ها و یا تظاهراتی که در دانشگاه می شود درکل مردم ایران و آینده  آنها برای من مهم است.
• در پنج سال آینده خودت را کجا می بینی؟
– این 3 کتابی راکه در دست دارم و همینطور دوست دارم در کارم رشد کنم و همینطور دوست دارم در دانشگاه تدریس کنم. پدرم هم چند سالی است که در دانشگاه تدریس می کند دوست دارم حالا یا سیاست یا حقوق بشر و روزنامه نگاری تدریس کنم و همیشه دوست دارم با جوانها کار کنم و این انرژی مثبت را به آنها انتقال بدهم.
•آیا پیام خاصی برای ملت ایران در هرکجای دنیا به خصوص ایرانیان داخل کشور داری ؟
– چیزی که برای من همیشه جالب بوده اینکه ایرانی بودن را ما چه جوری حفظ می کنیم خیلی از بچه های ایرانی که آمده اند به امریکا و یا اروپا ایرانی بودن شان کم شده. چه در ایران وچه در خارج از کشور این مهم است که بدانیم  که ما بیش از 3000 سال میراث تاریخی داریم که به ما می رسد چه بهتر که افتخار کنیم به ایرانی بودن مان واگر به هر گوشه دنیا نگاه کنید می بینید که چقدر بچه های ایرانی موفق هستند. این ایرانی بودن این گرم بودن و محبت را از دست ندهیم.

پایان