1458-54

1458-59

1458-57

1458-58

«آیلین» را از سالهای دور در ایران می شناسم، از زمانی که یک سوپراستار جوان سینما بود. هنوز از آن دوره که با او سخن می گوئیم دچار اندوه میشود و غصه سالهای به هدر رفته زندگی هنری خود را می خورد.
ایلین در ضمن از آرمین خواننده ای که صدایش شباهت هایی به ویگن دارد بشدت گلایه دارد
آیلین درباره گذشته ها می گوید در فیلم های بسیاری بازی کردم، که فیلم های: امشب دختری می میرد، بوی گندم، فریاد عشق، ماهی ها درخاک می میرند، علف های هرز، فاصله، شکست ناپذیر و یاران از آن جمله هستند من داشتم در سینما راه به اوج می گشودم، که انقلاب شد و بقولی همه آرزوهای من در سینما برباد رفت.
• می گویم آنروزها تا برگزیده شدن بعنوان ملکه زیبایی ستارگان سینما هم پیش رفتی؟
– می گوید چه روزهای خوبی بود، مجله جوانان به سردبیری «ر- اعتمادی» آنروزها دست به ابتکارات جالبی در ایران میزد، همین گزینش ملکه زیبایی ستارگان با هیاهوی زیادی همراه بود، مردم چقدراستقبال می کردند، من آن شب روی ابرها پرواز می کردم، آن گوی ملکه زیبایی را من با خودم به امریکا آوردم که یادگار آن سالهای طلایی است.
آن روزها من با دهها پیشنهاد بازی در فیلم با برجسته ترین بازیگران مرد روبرو بودم، ولی شاید این هم سرنوشت من بود که بکلی از سینما جدا شوم.
• ولی بهرحال به امریکا آمدی، در اینجا هم در تلویزیون و تئاتر گل کردی!
– بله قبول دارم، حضور در تلویزیون، ارتباط مرا با مردم برقرار ساخت. بازی در نمایشنامه ها و سریال ها، تا حد زیادی جوابگوی عشق عمیق من به بازیگری بود، ولی همچنان در پی بازی در فیلم ها بودم.
قشنگ ترین خاطره من از حضور در تلویزیون ها، ماجرای پخش زنده و مستقیم برنامه های NITV در ایران بود، یکروز در حال اجرای برنامه بودیم، که ناگهان از نقاط مختلف ایران زنگ زدند، گفتند ما را می بینند، همه ما جلوی دوربین از شوق اشک میریختیم. ضیا آتابای وهمسرش پروین با این شبکه تحول بزرگی بوجود آوردند، ناگهان همه جهان، همه فارسی زبانان، میلیونها نفر در ایران به تماشای ما نشستند، ضیا واقعا با همه عشق اش به ایران میکوشید تا آن سنگر را حفظ کند و من همیشه بخاطر این عشق، بخاطر فداکاری خودش و همسرش آنها را ستایش می کنم.
با اینکه مردم از بازی من در تئاتر استقبال کردند ولی من راضی نبودم، من شکوه سینما را دوست داشتم، بعد هم می کوشیدم در جشن هایی که پدر برپا می ساخت کنارش باشم، بعد بیماری او مدتی ما را اندوهگین کرد تا یک سلطان واقعی موزیک از دست رفت، بهرحال سالها در این صحنه ها فعال بودم. تا دو سه سال پیش بدنبال بیماری مادرم، دست از همه فعالیت ها کشیده و به «اروهد» رفتم، تا در کنار مادرم باشم تا روزهای بیماری و تنهایی اش را با هم طی کنیم، من به سهم خودم و ژاکلین و کاترین به سهم خودشان پرستار شبانه روزی مادر بودیم، با رفتن مادر، من احساس کردم دیگر طاقت ماندن در آنجا را ندارم، دوباره قصد بازگشت به تلویزیون را دارم. ارتباط با مردم مرا خوشحال می کند.
• با هم که حرف میزدیم، گله هایی داشتی، ماجرا چه بود؟
– راستش اخیرا به خاطر مسائلی من وخانواده ام شدیدا ناراحت هستیم، اینکه کسی بیاید خودش را به خانواده ما بچسباند و خود را پسر ویگن معرفی کند، تعجب نکنید، درباره خواننده ای بنام آرمین حرف میزنم، که با این اقدام خود یک حرکت غیرحرفه ای انجام داده است.
شنیدم که آرمین صدایش کمی شبیه پدرم ویگن است، البته فقط زمانی که آهنگهای او را می خواند، وگرنه آهنگهای مستقل اش با صدایی کاملا متفاوت است این آقا اخیرا در پوستر کنسرت هایش، خودش را آرمین ویگن معرفی کرده است.
• منظورتان چیست؟
– منظورم این است که ویگن یک پسر بنام ادوین دارد، که قبل از مرگ پدر، چند بار با او روی صحنه رفت و خواند، با وجود صدای خوب، مرتب می گفت نمیخواهم بدنبال این حرفه بروم، چون ویگن جانشینی نخواهد داشت ولی از حدود دو سه سال پیش، مرتب اینجا وآنجا شنیدیم که صحبت از آرمین پسر ویگن است تا آنجا که در پوستر کنسرت اش در ارمنستان و یکی دو جای دیگر خود را آرمین ویگن معرفی کرده است، این کار بنظر من گمراه کردن دوستداران ویگن است. من به آقای آرمین توصیه می کنم از این کار دست بکشد، می تواند آهنگهای پدرم را با کمی شباهت بخواند، که خیلی ها چنین کردند، ولی دیگر نباید بخود اجازه بدهد خود را آرمین ویگن معرفی کند. این کار نه از نظر قانونی، نه اخلاقی، نه انسانی، نه هنری درست نیست وهمه خانواده ما را ناراحت کرده است بهتر اینکه هر چه زودتر از طریق همین مجله و رادیو جوانان که پایگاه هنرمندان است اعلام کند که پسر ویگن نیست و از ما و از دوستداران ویگن عذرخواهی کند.