بنیاد هنربرگزار میکند
برای نخستین بار در لس آنجلس
نمایش فیلم «لبه تیغ: میراث بازیگران زن سینمای ایران»
گفتگو با بهمن مقصودلوکارگردان فیلم
زنان بازیگر سینمای ایران، در گذر از لبۀ تیغ
مهدی مرعشی- نویسنده و روزنامهنگار
فیلم «لبهی تیغ، میراث بازیگران زن سینمای ایران» آخرین ساختهی بهمن مقصودلو، کارگردان و تهیهکنندهی ایرانی مقیم نیویورک در چهلمین جشنوارهی جهانی فیلم مونترال برای اولین بار به نمایش درآمد. این دومین فیلم از سری دهگانهی تاریخ سینمای ایران، در جستجوی ریشههاست. مقصودلو که کار ساخت این مجموعه را با فیلم «عباس کیارستمی، یک گزارش» آغاز کرده بود، در این فیلم هم سعی میکند ریشههایی را به بیننده نشان بدهد که در دههی نود به شکوفایی جهانی سینمای ایران منجر شد. بر همین اساس در این فیلم با بیست و یک هنرپیشهی زن سینمای ایران گفتگو میکند و سعی میکند جایگاه و نقش زن در این سینما را از سال 1900 تا 1979 بررسی کند.
روایتگر فیلم بهمن مقصودلو است و بازیگرانی همچون ایرن، پوری بنایی، فخری خوروش، شهلا ریاحی، شهره آغداشلو، سوسن تسلیمی، ژاله علو، ویدا قهرمانی، شهرزاد و… از مسائل و موانعی میگویند که آن زمان در سینمای ایران برای بازیگران زن وجود داشته. فیلم ردپای ورود زنان ایرانی به سینما را تا انقلاب 1357 دنبال میکند، آن هم در جامعهای که زن در آن جنس دوم است و دامنهی مذهب و قدرت مذهبیان آنچنان گسترده است که حتی دست و دل آدمهای روشنفکر را هم میلرزاند اما درنهایت این زنان در جایگاه خود میمانند و نقشآفرین بسیاری از فیلمهای ماندگار سینمای ایران میشوند.
این فیلم را میتوان سندی مهم از تاریخ سینمای ایران دانست. جمع کردن بازیگرانی که فراز و فرودهای آن دوران را زیسته و تجربه کرده باشند کار سادهای نبوده و از طرفی هم برخی از این بازیگران در قید حیات نیستند و شاید این تنها شهادت آنان بر دورانی باشد که زنان بازیگر بر لبهی تیغ میرفتند. با این همه داستانِ استواری زنان بازیگر، حکایت قدیمی خواستن و توانستن است هرچند به قول ایرن، بازیگر زن سینمای ایران، کاروان رفته باشد و کاروانسالار عوض شده باشد، اما فیلم مقصودلو به یادمان میآورد که سرآغاز این رفتن با آنانی بود که با چرخش ایام از همراهی آن قبیله بازماندند.
با بهمن مقصودلو در مونترال در مورد فیلم جدیدش گفتوگو کردهام.
• هرکدام از این بیست و یک بازیگری که شما در فیلمتان با آنها صحبت میکنید در گوشهای از جهان هستند و دسترسی به فیلمهایی هم که از آنها استفاده کردهاید آسان نبوده. تهیه و تولید این فیلم چند سال طول کشیده و به جز اینها چه مشکلاتی بوده برای ساختن این فیلم؟
– این پروژه تاریخ تصویری سینمای قبل از انقلاب ایران نام دارد که من در سفر به ایران در سال 2002 آن را شروع کردم. در همان سفر با حدود بیش از صد نفر از دستاندرکاران سینمای ایران قبل از انقلاب گفتگو کردم. این گفتگوها فیلمبرداری شد و در طول سالهای بعد با بیش از پنجاه نفر دیگر از این دستاندرکاران هم در سرتاسر دنیا صحبت کردم. در نتیجه این پروژه همیشه در حال آمادهسازی بوده. تا کسی را پیدا میکردم که میتوانست از این تاریخ بگوید دوربین من حاضر بود و گفتگو را انجام میدادم. فیلمبرداری این پروژه تا سال 2015 طول کشید. مشکلات زیاد بود. یکی از آنها پیدا کردن این شخصیتها بود، تماس گرفتن با آنها، مجاب کردنشان برای گفتگو که خوشبختانه نود و نه درصد با طیب خاطر به این کار پرداختند و آن یک درصد هم کسانی بودند که مشکلاتی بر سر راهشان بود. مثلاً در سفر 2002 من با خانم فروزان در ایران تماس گرفتم که گفتگوی مفصلی با او داشته باشم ولی ایشان موافقت نکرد. با توجه به اینکه زندهیاد ایرن، دوست عزیز مشترکمان و آقای ناصر ملکمطیعی و بسیاری دیگر با او تماس گرفتند که این گفتگو را بپذیرد باز ایشان قبول نکرد. البته بعد از درگذشت ایشان روشن شد که او حق هیچ گونه مصاحبه نداشته است. از این طرف هم خانم گوگوش بود که من برای سه فیلم ایشان بیتا، در امتداد شب و طلوع و یکی دو فیلم مهم دیگر او تقاضای مصاحبه کردم اما او با اینکه در ابتدا پذیرفت اما تا آخرین لحظه که فیلم به اتاق ادیت میرفت خبری از ایشان نشد.
مشکلات دیگر پیدا کردن فیلمبردار، هزینهی سفر به کشورهای مختلف، پیدا کردن هرکدام از این هنرمندان در گوشهای از جهان و مسائلی از این دست بود و درکل میتوانم بگویم که کار سادهای نبود. نکتهی دیگر گفتگوی من با زنان بازیگری بود که در ایران بودند. از آنجایی که امکان سفر به ایران برای من نبود من بعد از تماس با آن بازیگر پرسشها را با یک فیلمبردار میفرستادم تا گفتگوها آماده شود. با چند تن از بازیگران که در ایران بودند به این ترتیب گفتگو کردم و موافقت آنها برای استفاده از این گفتگوها در فیلم از این طریق به دست آمد.
• شما از فیلم «دختر لر» سکانسی را نشان میدهید که گلنار از طناب آویزان است و راهزنی سیاهپوش میخواهد طناب را پاره کند تا دختر به پایین دره سقوط کند. شما در فیلمتان این سکانس را جدال سنت و مدرنیته میدانید. فکر میکنید زنان بازیگر ما چقدر در این جدال برنده بودهاند و توانستهاند به جایگاهی که حقشان بوده برسند؟
– عبدالحسین سپنتا ناخودآگاه در فیلم “دختر لر” گلنار را در موقعیت تعلیق از صخره قرار میدهد و جعفر در جدال با راهزن سیاهپوش در حالیکه در دست طنابی دارد که گلنار از آن آویزان است این مسألهی جدال سنت و مدرنیته و خطر بازیگری برای بازیگران زن مسلمان در ابتدای امر را نشان میدهد. همچنانکه در این فیلم میبینیم خانم سامینژاد، خانم شهلا، خانم زینت مؤدب و بسیاری دیگر از این بازیگران خطرات ورود به سینما را تشریح میکنند. از بعد از مشروطیت و اوایل قرن بیستم زنان مسلمان حق بازیگری در تئاتر را نداشتند و بازیگران مسیحی و غیرمسلمان بازیگری میکردند و زنان مسلمان یا با پوشش مردانه و یا با نامی غیراسلامی در صحنهی تئاتر حضور پیدا میکردند. اولین حضور بازیگران زن مسلمان در ایران در جلو دوربین با هویت اصلی به بعد از دههی سی و کشف حجاب برمیگردد. زنان بازیگر ما با قدرت و شهامت وارد بازیگری شدند، از هیچ خطر و حرف و حدیثی نهراسیدند و جای پای خود را کم کم در سینمای ایران محکم کردند که ما نتیجه را در فیلمهای ماندگار سینمای ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب میبینیم. پس میبینیم که این زنان به جایگاه بلند و تأثیرگذار خود دست یافتهاند.
• در این فیلم شما به چند تابوی مهم در سینمای ایران پرداختهاید مثل اولین بوسهی سینمای ایران در فیلم چهارراه حوادث، یا اولین بار که ایرن با مایو در فیلم قاصد بهشت ظاهر میشود.
– گفتم که زنان مسلمان بازیگر چه مشکلاتی برای ورود به سینما داشتند و با توجه به مسألهی مذهب، تعصب خانوادگی و فشارهای دیگر این کار ساده نبود که تابوها شکسته شود و صحنههایی از این دست به پردهی سینما منتقل شود. اما ساموئل خاچیکیان کارگردان ارمنی با زیرکی تمام در فیلم چهارراه حوادث صحنهای را ترتیب داد تا اولین بوسه بر پردهی سینمای ایران نقش ببندد. و بعد هم که خانم ایرن که ارمنی بود در فیلم کمدی قاصد بهشت در صحنهی کنار دریا برای اولین بار با مایو دوتکه ظاهر شد. به هرحال سینماگران غیرمسلمان در شکستن این تابوهای اجتماعی پیشقدم بودند.
• خانم تهمینه در چند جا از فیلم شما اشاره میکند به انتقادهایی که از مجلههایی مثل تهران مصور یا روشنفکر داشته که چرا زن را در حد یک بدن زیبا و وسیلهای برای لذتجویی میبینند و به عنوان مثال یک نقد خوب در مورد بازی زنان در فیلمها در این نشریهها نیست. درواقع نگاهی که زنان بازیگر را به صورتی «انسانی» ببیند از چه زمانی شروع میشود؟
– درحقیقت این نوع نگاه در اواخر دههی چهل و اوایل پنجاه بین منتقدان شکل گرفت، اما بعد از زمانی که زن در سینمای ایران با کارگردانان غیرتجاریساز و موج نوی سینمای ایران مثل گلستان، فرخ غفاری، بیضایی و چند نفر دیگر به صورت کاراکتر مرکزی و محور اصلی فیلم مطرح شد.
• در فیلم شما از نقش زنان بازیگر در ورود بعضی از بازیگران مطرح مرد به سینمای آن روز باخبر میشویم، مثلاً ناصر ملکمطیعی، از فیلمی میشنویم که خانم شهلا ریاحی به عنوان اولین کارگردان زن سینمای ایران ساخته، هرچند نامی از او بر این فیلم نیست و از تلاشهای پوری بنایی میشنویم برای اینکه خیلی از فیلمها به انجام برسند. این بازیگران از کارهای مهمی میگویند که انجام دادهاند اما خیلی از ما باخبر نشدهایم. فکر میکنید چرا این نقش زنان بازیگر هیچ وقت برجسته نشده؟ نه در مطبوعات آن زمان، نه در فیلمها و مصاحبهها مثلاً؟
– چون جامعهی ما مردسالار است و فصلی از فیلم من هم به همین خصلت جامعهی ایران یعنی مردسالاری پرداخته. تا مشروطه زنان از هیچ حقوقی برخوردار نبودهاند و در یک لایه از این فیلم سعی کردهام به حقوق زنان از مشروطیت تا انقلاب هم بپردازم که چه بوده و چه شده و در جامعهی سکولار دوران پهلوی با تمام ضعفها و ایرادهایی که این حکومت داشت زنان به چه حقوقی دست یافتند و چه تغییراتی در مورد وضعیت زن در جامعه انجام شد و چه قوانینی در حمایت از زنان وضع شد. ولی باز با تمام این احوال جامعهی ما چه در مطبوعات و چه در سینما برای زن و حقوق زن ارزش زیادی قائل نبود و کمتر به نقشی که در بسیاری موارد زنان بازیگر در ساختار سینمای ایران داشتند پرداخت. اصولاً بسیاری از این زنان بازیگر همچنان که در فیلم میبینید به پیشرفت سینمای ایران کمک کردند اما متأسفانه کسی از این نقش مهم صحبتی نمیکرد. انگار ما مردها عادت کردهایم که تلاشهای زنان را نبینیم. برای همین هم نه از این نقشها حرفی زده شد، نه تقدیری شد و نه جایی آنها را ثبت کردند و نه کسی حاضر شد به این نقشهای مهم اعتراف کند. اما حالا که به جستجو در تاریخ پرداختهایم نقش مؤثر و سازندهی آنها در بخشهایی از سینمای ایران به خوبی روشن میشود.
• در جایی ایرن از پاکی آن سینما میگوید. به عنوان مثال از سفری تعریف میکند برای فیلمبرداری با گروهی که به جز او همه مرد بودهاند. به عنوان کسی که سابقهی حضور در آن سینما را داشتهاید آیا سینمای ایران همینقدر پاک بوده؟
استفاده تجاری و مبتذل از عنصر سکس در سینما به اواخر دههی چهل و اوایل دههی پنجاه برمیگردد. در این دوران است که ما میبینیم بیشتر تهیهکنندهها برای فروش فیلم به این جاذبه روی میآورند. البته در ابتدا اینچنین نبود، همانطور که خانم ایرن در مورد فیلم چشمه آب حیات میگوید. اما فراموش نکنیم که در آن سینما سکس و برهنگی برای سودجویی و با کمترین سلیقه به کار گرفته شد و صدمهی زیادی هم به آن سینما زد هرچند باز میگویم که این شامل همهی قسمتهای آن سینما نمیشد و همهی بازیگران زن اینچنین نمیکردند. مثلاً شما در هیمن فیلم میبینید که بسیاری از این خانمهای بازیگر به شرطی در فیلم بازی میکردند که صحنهی جنسی در آن فیلم نباشد.
• فیلم شما در چهلمین جشنوارهی جهانی فیلم مونترال توانست توجه تماشاگران ایرانی و منتقدان غیرایرانی را جلب کند. چه نکتهای در این فیلم برای منتقدان غیرایرانی جالبتر بود؟
لایهی تئوریک فیلم و روایت تاریخ سینمای ایران از زبان این زنان بازیگر بسیار مورد توجه قرار گرفت.
• صحبتهای ژاله علو و ایرن در پایان فیلم زیباست بخصوص وقتی ایرن میگوید: همه از یک قبیله بودیم، اما کاروان رفت و تعدادی از ما جا ماندیم، چون کاروانسالار عوض شد! تصمیم ندارید در این مجموعه از امروزِ این کاروان با کاروانسالار جدید فیلمی بسازید؟
– خیر. هدف من از ساختن این مجموعه تاریخ سینمای ایران، جستجو در ریشههاست و میخواهم نشان بدهم که اگر بخشی از سینمای ایران بعد از انقلاب بهخصوص در دههی نود میلادی در دنیا موفق شد و توانست جوایز جهانی زیادی را به دست بیاورد و چشمهای جهانیان را به سمت این سینما متوجه کند، ریشههای این موفقیت در سینمای غیرتجاری و هنری قبل از انقلاب است که در دههی چهل و پنجاه تعدادی کارگردان روشنفکر، نویسنده یا سینماآموخته توانستند با فیلمهایی غیرمتعارف موج نویی پدید آورند که پایهی اساسی سینمای ایران بعد از انقلاب شد. عباس کیارستمی، امیر نادری، علی حاتمی، سهراب شهیدثالث، کامران شیردل، ابراهیم گلستان، هوشنگ کاووسی، پرویز کیمیاوی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و چند تن دیگر از آن جملهاند که پایهریز این سینما بودهاند و بسیاریشان هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب پرچمدار این سینما هستند.