1721-3

1721-4

1721-5

1721-6

شهبال شب پره موزیسین، آهنگساز، خواننده، معلم موسیقی، در این حیطه هنر، به هیچکس شباهت ندارد. شهبال یک هنرمند متفاوت و مبتکر، پیشگام، خلاق و درنهایت فروتن و بقولی خاکی است.این را بدین سبب می گویم که او را طی 5 دهه بخوبی وعمیقا می شناسم، خود می گوید من 63سال است که درعرصه موسیقی فعال هستم، 63 یک شماره معمولی نیست، یک معجزه و یک شماره تکرارنشدنی است، ما حتی در موزیک بین المللی هم، هنرمندی را سراغ نداریم 63 سال سابقه فعالیت داشته باشد، هنوز پرکار، محبوب و قابل احترام ومبتکرو پیشرو باشد. شهبال در طی سالها چندین گروه متفاوت بلک کتز، گروه دختران سیلوئت و شی با هی را معرفی کرد.
درمراسم خاکسپاری زنده یاد جمشید علیمراد، شهبال حرفهایی را پیش کشید، که همه را به تفکر واداشت خیلی راحت و بدون رودروایستی گفت ما 40 سال است درپی دایرکردن خانه و کانون هنرمندان هستیم، ولی متاسفانه، امروزدریافتیم که خانه هنرمندان همین جاست، همین جا که ویگن خوابیده، طوفان و جهان خوابیده اند، علی نظری خوابیده، مرتضی قمصری عکاس و فیلمبردارلحظات خاطره هنرمندان خوابیده است. من انگار صدای ویگن را می شنوم که می گوید شما خسته شدید ازبس بساط کانون و خانه هنرمندان راه انداختید و بعضی ازخودتان، آنرا بهم زدند و شعبه بازکردند؟ شهبال گفت کاش ازهمین جا شروع کنیم، کاش از همین امروز آغاز کنیم، حداقل بنای همبستگی را بگذاریم، حداقل در تنگناها به داد هم برسیم.
اگر تلاش خانم هما سرشار و آقای سمنانی از دو زاویه نبود، دیگر آخرین کورسو را هم از دست می دادیم ولی در نهایت نیاز به همت خودمان داریم.
• با شهبال به حرف نشستیم، پرسیدیم بعنوان یک پیشگام و پیش کسوت دراین برهه از زمان، دراین روزگار کرونایی، تنگناهای کاری و مالی فکر می کنید چه پیش می آید وچه باید کرد؟
می گوید: متاسفانه اینروزها همه هنرمندان چه ایرانی و چه غیرایرانی درسراسر جهان، بزرگترین ضربه را خورده اند، شاید خیلی ها ندانند درلحظاتی از زندگی، برای یک هنرمند، خانه بزرگ و گرانقیمت، اتومبیل آخرین مدل، حساب بانکی مهم نیست، برای این هنرمندان، شغل شان خانه شان وجنب و جوش کاری شان مهم است. خانه نشینی، عدم عرضه کارهای خلق شده، بروی صحنه نرفتن، برای مردم نخواندن، یک فاجعه به حساب می آید هنرمندان ما اینروزها خوشحال نیستند، افسرده اند منزوی هستند. آینده را تاریک می بینند. برای یک خواننده و نوازنده و موزیسین، با مردم روبرو شدن، نفس به نفس شدن، مهم است. هرچه این زمان طولانی تر شود فاصله هنرمندان ازهنرشان، از احساس شان، از خلاقیت هایشان دورترمیشود.
همزمان انتقال استودیوها بدرون خانه ها، قطع ارتباط هنرمندان با هم، محدودیت های اخیر، بن بست های کاری، براستی برسرهنرمندان بارانی از فاجعه باریده است، در این میان هنرمندان امریکایی و اروپایی، با ارتباطات تازه با بهره از تکنولوژی، به خلق آثار مشترک مشغولند و دست نمی کشند، حتی آثاری جهانی می سازند، ولی ما با هرحادثه ای ازهم دورتر میشویم، درچنین موقعیتی متاسفانه چند تن از هنرمندان روی سوشیال میدیا، ساعت های 50 هزاردلاری، کت و کراوات چند ده هزاردلاری، اتومبیل های بسیارگرانقیمت خود را برخ دیگران می کشند.

1721-7

1721-10

1721-9

چند نفری هم بدلیل بی نیازی درها را بروی خود بسته اند و اصلا خبرندارند برسربقیه چه آمده و می آید، آنها نمی دانند که خیلی ازهنرمندان با غرور خود زندگی می کنند، معنای صورت شان را با سیلی سرخ نگه می دارند، اینروزها مفهوم واقعی خود را دارد و برخی از همکاران ما درپرداخت قسط خانه و اتومبیل و بیمه و اجاره خود درمانده اند و صدایشان را هیچکس نمی شنود. متاسفانه دردوران ما، حوادث تاثیرگذاری رخ داد، حوادث تاریخی و ماندنی، که نمونه هایشان رفتن به کره ماه بود، انقلاب ایران بود و ظهوراینترنت و تکنولوژی جدید که همه چیز را تحت تاثیرقرارداد وآخرین آن کرونای لعنتی بود که تیشه به ریشه همه ما زد و من و همکارانم اینروزها برمبنای قصه ازکره ماه تا کرونا، درحال ساختن یک اثرهستیم، که درآن معنا و مفهوم درد و رنج و فراز ونشیب بسیاری نهفته است.
شاید خیلی ها ندانند که بسیاری از هنرمندان درهمین ماههای اخیرودرخانه ماندن، آثار زیادی خلق کردند، ترانه سرودند، ملودی خلق کردند ولی براستی برای چه کسی؟ با چه هدفی؟ با چه نتیجه ای؟
شهبال شب پره بقولی از63 سال پیش، شب وروز دویده، خلق کرده، تربیت کرده و تعلیم داده، دهها خواننده به جامعه تحویل داده و همه را در اوج درفضای موسیقی روانه کرده و انتظاری نداشته، توقعی نداشته، شکایت و گله ای نداشته است.
– من از اولین کسانی بودم، که موسیقی جهانی را به ایران آوردم همین موسیقی که نسل امروز در داخل به آن می نازد، بدست ما و با ابتکارما وارد ایران شد با ابتکار شهیارقنبری، ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز، زویا زاکاریان، هما میرافشار، و اسفندیارمنفردزاده، شماعی زاده، آندرانیک، و واروژان که یک دوره رنسانس موسیقی ما بود.
من ازهمان سالها، گروه بلک کتزرا راه انداختم، یادم هست برای افتتاحیه رستوران فرودگاه در شیراز رفتیم، من و تورج معین آزاد، مرتضی کفایی، استیوآرنادوف، عزیزی اولین بلک کتز را بنیاد نهادیم و بدنبال آن 178 هنرمند با بلک کتز طی سالها همکاری کردند. آندرانیک، شهداد روحانی، ناصرچشم آذر، فرهاد مهرآد، شهرام شب پره، حسن شماعی زاده، ابی، که پایه های اصلی بلک کتز را گذاشتند.
بعد در امریکا، خوانندگان جوان آمدند، هرکدام استعداد و توانایی خاص داشتند، هرکدام را بعد از چند سال پرواز دادم. و جالب اینکه بدانید همین روزها، یک خواننده دیگر، یک نسل تازه در بلک کتز درحال آماده شدن است، من دست نمی کشم. من خسته نمی شوم ولی کاش همه خسته نشوند.
اما همه چنین نیستند، خیلی ها خسته شدند، وازده شدند، منزوی شدند و باید به داد آنها برسیم. باید تا دیر نشده، آنها را از درون اتاق های تنهایی، از درون استودیوهای خانگی شان بیرون بکشیم ما خلاق ترین وهنرمندترین موزیسین ها، خوانندگان، ترانه سرایان را داریم که به همین جامعه ایرانی، خصوصا ثروتمندان ایرانی و همه آنها که امکانات مالی دارند نیاز دارند تا دوباره روی پای خود بایستند.

1721-8