1362-11

1362-12

گفتگویی در رادیو جوانان با کامبیز ضرغام در فرانسه داشتیم که همیشه اطلاعات بسیار جالبی راجع به ایرانیان ساکن فرانسه و همینطور خود فرانسوی ها و فرانسه در اختیار رادیو و مجله جوانان می گذارد.
• اطلاع دارم که هادی خرسندی و پرویز صیاد درتولوز شهری در فرانسه نمایشی را روی صحنه بردند. آیا شماهم حضور داشتید استقبال مردم چگونه بود؟
– به گفته خود این دو عزیز اولین اجرای این نمایشنامه در شهر نیس بوده و بعد به تولوز آمدند و بعد به مونپلیه یکی دیگر از شهرهای فرانسه که در دو ساعتی تولوز و کنار دریاست و شهر بسیار زیبایی است و بعد هم شهرهای مختلف دراروپا و درنهایت به امریکا خواهند آمد. ما در این جا انجمنی داریم به نام سبلان که اعضای آن تشکیل شده از فرانسوی ها و ایرانی ها که به مباحث هنری و فرهنگی ایران می پردازند و نه مسائل سیاسی این افراد اکثرا استادان دانشگاه ودانشجویانی هستند که در دانشگاه های مختلف در این جا مشغول تحصیل می باشند و افراد دیگر هم مثل من که مهمان این جلسات می شویم و یا افرادی که به کسب و کار دیگری مشغول هستند. همانطور که قبلا گفتم جمعیت ایرانیان ساکن در این جا هفتصد تا هزارنفر تخمین زده شده. هدف این انجمن شناسایی و معرفی فرهنگ و هنر ایرانی و اجرای برنامه های هنری است چه برای فرانسوی هایی که آشنا به زبان فارسی هستند و چه فارسی زبانانی که در این جا زندگی می کنند و کاملا از حرکت هنری که چه در پاریس و چه در لوس آنجلس و دیگر شهرهای بزرگ اتفاق می افتد دور افتاده اند در نتیجه وقتی نمایشنامه های این چنینی به این جا می آیند بسیار مورد استقبال قرار می گیرند. در شب اجرای این نمایشنامه هم تعداد بسیار زیادی از دوستان دانشمند و روشنفکر حضور داشتند.
یکی از دوستان ما سمت ریاست روابط عمومی بین المللی یکی از دانشکده های فنی در تولوز را به عهده دارند که با هماهنگی های لازم این نمایشنامه در سالن آن دانشکده اجرا شد.
بااجازه هادی خرسندی و پرویز صیاد عکس هایی گرفتم اما ترجیح این دو بر این بودکه عکسی و فیلمی گرفته نشود چرا که اولا فیلم ها روی YouTube گذاشته میشود و نمایش تماشاچی خود را از دست میدهد و دوم اینکه دراجراهای اولیه یک  کم و کاستی هایی همیشه وجود دارد که به مرور برطرف میشود و مطمئن هستم وقتی نمایش به لوس آنجلس برسد نمایش جا افتاده ای خواهد بود.هر دو خوشحالی میکردند از اولین باری که به اینجا آمدند 5 سال میگذشت انجمن سبلان باعث شده بود نگرانی نداشته باشند.
همانطور که قبلا گفتم شهر تولوز دومین  شهر دانشجویی فرانسه است. بعد از پاریس صدو بیست و پنج هزار دانشجو تخمین زده شده در این شهر درس می خوانند و زندگی می کنند. از تمام شهرهای فرانسه و حتی از اسپانیا، انگلستان و همینطور یونان، ترکیه، لبنان به این شهر می آیند و حتی بسیاری دانشجوی ایرانی که اکثرا هم در دانشگاه های معتبر فنی مشغول به تحصیل در رشته هایی همچون نانوتکنولوژی و مکانیک هواپیما در اینجا ساکن هستند. بسیاری از این دانشجویان هم بعد از اتمام دوره توسط امریکا جذب می شوند. درحالیکه همه آرزو دارند که موسسه ای، دانشگاهی در ایران وجودداشت و این امکان بودکه به ایران برگردند و در آنجا درس بدهند و آموخته های خودشان را به دیگران منتقل کنند ولی متاسفانه چنین امکانی نیست و اگر فرصتی  در این جا همین کشور باشد اگرنه به کشورهای دیگری مثل کانادا، استرالیا و امریکا می روند که بسیار هم سریع به این افراد ویزا داده میشود در همین مدتی که من در این جا هستم سه – چهار نفر اقدام کردند و ویزا گرفتند و رفتند و در حال حاضر چهار- پنج  نفر دیگر منتظرجواب هستند.
• برگردیم به نمایش ، نمایش چه متنی داشت و دیدگاه شما در رابطه با نمایش چیست؟
– وقتی یک شاعر و یک دهاتی ساده دل در کنار هم قرار می گیرند که تاحدی هم زبان هم را نمی فهمند مسلما نمایش خنده دار و کمدی خواهد بود ولی وقتی به متن توجه می کنیدکه هادی خرسندی با استعداد فوق العاده ای که در طنزنویسی دارد و ما در بسیاری از مجلات به خصوص اصغرآقا شاهد آن بودیم و بعد صمد خودمان که با ننه آقا و سرکار استوار در ایران چه برنامه به راه انداخته بود حالا هم به همان شکل منتها  یک پیشرفت فکری در مورد مسائلی که در اطرافش درحال اتفاق و یا اتفاق افتاده در صمد روی داده در نتیجه رودررویی این دو شخصیت بسیار جالب است و متن این نمایشنامه از ابتدا تا انتها در رابطه با همین مسائل است که درآینده چه پیش خواهد آمد و آیا اصلا کسی وجود دارد که بتواند کاری کند و هادی خرسندی با آمارگیری که انجام می دهد به صمد ثابت می کند که دیگر مردی نمانده که کاری از پیش ببرد. صمد هم در این سرشماری ها و آمارگیری ها کمک میکند و همین  افت و خیزهای صمد کار را جالب می کند و خنده دارد  که بعضی از دوستان چنان می خندیدند که من ازخنده آن ها می خندیدم.
• خود هادی خرسندی و پرویز صیاد راضی بودند؟
– از کارشان براستی راضی بودند این نمایش اجرای دوم بود ودر آخر هم بابت کم و کاستی که اگر وجود داشته عذرخواهی کردند. رویهمرفته از متن کاری که انجام می دهند راضی هستند چرا که مسائل حاد روز را به صورت طنز مطرح می کنند و این باعث جالب بودن کار شده و به خصوص اینکه در آمارگیری زنان درصف اول قرار دارند و به آن ها بسیار جاه و مقام داده شده و البته حق هم دارند و تکیه داشتند که اگر حرکتی باید انجام بشود مسلما خانمها هستند که باید این کار را انجام بدهند.
• من کار این دو هنرمند را جداجدا دوست دارم و فکر می کنم در کنار هم کارشان یک شیرینی خاصی پیدا می کند.
– مسئله جالب دیگر این که در وسط نمایش این ها به دنبال چلوکباب می روند. ما در شهرمان چلوکباب نداریم یک رستوران ایرانی داریم که 3 نوع غذای خاص ایرانی را طبخ می کنند از جمله باقالی پلو با گوشت، زرشک پلو با مرغ و یک نوع خورشت و هیچوقت تا به امروز کباب درست نکردند. یک رستوران فرانسوی هم هست که توسط یک خانم ایرانی اداره می شود که روزهای پنجشنبه آبگوشت و به تازگی شنبه ها هم کباب طبخ می شود. چون جمعیت ایرانی که در خارج از منزل غذای ایرانی میل کنند زیاد نیست هرکس که دوست دارد به سبک ایرانی غذا میل کند در خانه غذا را تهیه می کند و رستورانی که غذای ایرانی داشته باشند همین 2 رستوران است که هر وقت هم وارد این رستوران  ها می شوید پر است ولی اکثرا فرانسوی هستند. آن رستورانی که توسط خانم ایرانی اداره میشود روز پنجشنبه آبگوشت سرو می کنند که یکبار من رفتم متوجه شدم همه فرانسوی ها آبگوشت می خورند و اعلام می کردند که روز شنبه هم برای کباب بر می گردند. صحنه خیلی جالبی بودکه می بینید که در فرانسه یک فرانسوی نشسته و گوشت را در دیزی می کوبد اگر فرصتی پیش آمد حتما عکسی تهیه خواهم کرد.
• با هادی خرسندی و پرویز صیاد آیا گفتگویی داشتید؟
– بله اتفاقا پرویز صیاد از دوستان قدیم من است از قبل آشنایی داشتم، هادی خرسندی هم کم و بیش از دور می شناختم ولی در شب نمایش با هر دو صحبت کردم هر دو ابراز خوشحالی می کردند که چنین نمایشی را اجرا می کنند و همین طور بطور خصوصی راجع به مسائل روز گفتگویی داشتیم. چون که شب دیروقت بود و باید برای شام و استراحت می رفتند چرا که صبح به مونپلیه می رفتند زیاد راجع به نمایشنامه صحبت نکردیم.
• از فرانسه برایمان بگو، از روزهای ویژه
– من درابتدا کار باید ازروزاول می می گفتم چرا که در تمام دنیا روز اول می جشن کارگران و تعطیلی است. در اینجا. در فرانسه هم یک گل به هم هدیه می دهند گل بسیار زیبای سفید رنگ کوچکی است که در جنگل های اطراف می روید و هر سال همین موقع به بار می آید و فقط برای یک هفته تا ده روز در دسترس است و خیلی از این طریق کار و تجارت می کنند. در این روز تمام کارگران از سندیکاهای مختلف به خیابان ها می آیند و خواسته هایشان را روی پلاکارد می نویسند و به این ترتیب روز را به خوشی می گذرانند.
همانطور که میدانید روز کارگر در آمریکا شروع شده در یک اتفاق در شیکاگو کارگران دست به تظاهرات زدند و بسیاری از افراد هم زخمی و کشته شدندو بعد همان سال در کنگره ای که با جمعی از کارگران امریکا و اروپا برگزار شد روز اول می را بعنوان یادبود قرار دادند.
• از پاریس، انجمن ها و فعالیت های هنرمندان چه خبر؟
– همانطور که قبلا هم به شما گفتم مجموعه گزارشاتی از تولوز برای شما خواهم فرستاد چرا که بد نیست مردم با این بخش از فرانسه هم آشنا شوند بخصوص با فعالیت های ایرانی ها از جمله فعالیتها در تهیه شراب و انگور و پرورش گوسفند.

1362-13